صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رشد سرمایه گذاری و تقویت نهاد های سیاسی

-

رشد سرمایه گذاری و تقویت نهاد های سیاسی

بانگ جهانی چندی پیش اعلان کرده بود که افغانستان به یکی از شاخص های توسعه هزاره دست یافته است. این بانگ جدیدا اعلان نموده است که روند سرمایه گذاری در افغانستان سرعت یافته است. این بانگ اعلان نموده است که سرعت و سادگی دریافت جواز سرمایه گذاری، حذف مقررات بازرسی مالی شرکت های تازه تاسیس و ایجاد امنیت در سیستم معاملات و ایجاد مرکز واحد ثبت شرکت های سرمایه گذار از سهولت های است که افغانستان ایجاد نموده است. با این حال افغانستان از لحاظ ایجاد تسهیلات برای سرمایه گذاری در رده 164 قرار دارد. کشور های همسایه مانند پاکستان، ایران، تاجکستان، ازبکستان و چین در رده های بالاتر از افغانستان قرار دارد. با تمام این ها افغانستان نسبت به سال های اول حضور چامعه جهانی رشد نسبی داشته است. قرار گرفتن افغانستان در رده 164 به لحاظ سهولت سرمایه گذاری ممکن است به ظاهر چیزی پیش پا افتاده به نظر برسد اما واقعیت امر این است که رشد سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی دارای اهمیت اساسی و جدی برای افغانستان می باشد. توسعه و رشد اقتصادی از چند جهت برای افغانستان مهم می باشد.

اول؛ اکثر تحلیل گران داخلی و خارجی بر این باور است که رهبران سیاسی دیگر با همدیگر وارد منازعه مسلحانه نمی شود. آن ها استدلال می کند که رهبران سیاسی در بیش از یک دهه در افغانستان سرمایه گذاری اقتصادی نموده است. از آنجایی که جنگ باعث ویرانی سرمایه های رهبران می شود، به همین خاطر آن ها اقدام به جنگ نخواهد کرد. تا منافع اقتصادی و ... شان از بین نرود. این استدلال تا حدودی زیادی قابل قبول است. زیرا در صورت جنگ، رهبران بیش از دیگر اقشار مردم متضرر خواهد شد. چون متضرر واقعی جنگ آن ها خواهد بود لذا آن ها دست به منازعه مسلحانه نخواهد زد.

این مسئله بیانگر این است که رشد و توسعه اقتصادی به عنوان کاتالیزور و بازدارنده عمل می کند. بدین معنی که رشد اقتصادی، پیوند اقتصادی کلان میان گروه های مختلف اجتماعی ایجاد می کند. این گروه های اجتماعی در نهایت حاضر نخواهد شد که منافع اقتصادی مشترک خود را به خاطر تضاد های سیاسی قربانی نمایند بلکه در صدد آن بر می آید تا از طریق مسالمت آمیز و با مذاکره و گفتگو مسائل سیاسی و ... را حل نمایند. بنابراین رشد و توسعه اقتصادی باعث پیوند اقتصادی می گردد و تضاد های مختلف با راه حل سیاسی حل می گردد.

دوم؛ مهمترین مسئله برای دولت افغانستان گفتگو و ایجاد صلح با گروه های مسلح دولت یعنی گروه طالبان بوده است. دولت به این مهم دست یافته است و از مکانیسم های مختلف استفاده نموده است. فعالیت اقتصادی و درگیر کردن گروه طالبان با مشکلات اقتصادی و یا کشاندن رهبران این گروه ها به فعالیت های اقتصادی می تواند یکی از راه های کشاندن آن ها به میز مذاکره باشد. به عبارت دیگر دولت باید در صدد آن باشد که آن ها به فعالیت های اقتصادی روی بیاورد و منافع شان ملموس و عینی گردد. در آن تهدید این منافع برای گروه طالبان و دیگر گروه ها سخت خواهد بود و به همین خاطر با دولت مذاکره خواهد کرد. بنابراین رشد و توسعه اقتصادی و درگیر نمودن گروه ها به فعالیت های اقتصادی می تواند یکی از راه های حفظ ثبات سیاسی نیز باشد.

سوم؛ اگر به فرایند و چگونگی شکل گیری مدرنیسم در غرب دیده شود؛ یکی از مهمترین تحول، تحول اقتصادی بوده است. صنعتی شدن در بریتانیا، باعث ایجاد الگوی اقتصادی برای تمام کشور ها شد. بعد از آن اکثر کشور ها در صدد ایجاد نظام سرمایه داری و یا بازار آزاد بر آمدند. این تحول منجر به ایجاد تحولات دیگر گردید. اکثر کشور ها در صدد تحقق استعداد های شان برای صنعتی شدن بر آمدند. جدال ها گذشته به نوعی کنار گذاشته شد. جدال سنت و مدرنیته آغاز گردید. اگر چه ماهیت جدال و منازعه با تحولات اقتصادی تغییر کرد اما در اکثر کشور ها جدال ها و منازعات بیشتر به نفع مدرنیته پایان یافت.

چهارم؛ اگر چه الگوی سیاسی در انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه مطرح شد که بعد از آن کشور ها به سمت دموکراسی رفتند اما انقلاب صنعتی که تحول اقتصادی گسترده بود باعث تقویت الگوی سیاسی(دموکراسی) گردیدند. بدین معنی که تحول اقتصادی منجر به توسعه اقتصادی گردید، توسعه اقتصادی باعث شکل گیری طبقه جدید شد. طبقه جدید شکل گرفته از تحولات اقتصادی، طبقه متوسط بود. در غرب این طبقه حامل دموکراسی و ارزش های نوین دانسته می شد. همین طبقه باعث ترویج دموکراسی و تحکیم دموکراسی در غرب و خیلی از کشور های دیگر گردید. این نوشتار بر الگوی نوسازی غرب تاکید ندارد بلکه تنها اشاره بر آن دارد که تحولات اقتصادی می تواند باعث تحولات سیاسی و اجتماعی گردد. این مسئله برای افغانستان از آن جهت حائز اهمیت است که افغانستان الگوی سیاسی دموکراتیک را پذیرفته است. اما این الگو تا هنوز تحکیم نیافته است. به همین خاطر برای تحکیم آن نیازمند شکل گیری طبقه اجتماعی می باشیم که آن طبقه از دموکراسی حمایت نمایند.

پنچم؛ سهولت در سرمایه گذاری باید برای خارجی ها نیز در نظر گرفته شود. یعنی سرمایه داران خارجی با سادگی بتواند جواز سرمایه گذاری را بدست آورد و از سهولت های دیگر نیز بهره ببرد. جدای از آن که، سرمایه گذاری خارجی سود اقتصادی دارد؛ سود سیاسی نیز دارد. کشور های مختلف به خاطر سرمایه گذاری هایم متعدد که کرده است در تلاش خواهند بود تا روابط خارجی شان با افغانستان به شکل مسالمت آمیز و صلح جویانه به پیش برود. زیرا سرمایه گذاران خارجی به عنوان گروه های فشار عمل خواهد کرد. یعنی سرمایه گذاران با اعمال فشار در سیاست خارجی خود نفوذ خواهد کرد و سیاست خارجی در قبال یک کشوری که آن ها سرمایه گذاری نموده است را تغییر خواهد داد.

این مسائل بیان گر اهمیت سرمایه گذاری، رشد و توسعه اقتصادی است. بنابراین دولت باید بیش از همه توجه به این عرصه داشته باشند و تلاش نمایند سهولت های بیشتری سرمایه گذاری ایجاد نمایند که هم از فرار سرمایه جلوگیری نمایند و هم به مسائل فوق دست یابند. باید متذکر شد که توجه صرف به سرمایه گذاری، رشد و توسعه اقتصادی تنها راه گشا نیست بلکه دولت باید قادر باشد از پیوند های اقتصادی به نفع دستاورد های سیاسی استفاده نمایند. یعنی در کنار اقتصاد دولت باید به توسعه سیاسی و همچنین توسعه اجتماعی نیز توجه نمایند. بنابراین دولت باید برنامه های اقتصادی بیشتری روی دست بگیرد. از طرف که برای گروه های مختلف تسهیلات سرمایه گذاری فراهم نمایند. از طرف دیگر باید تلاش نمایند که سرمایه گذاری باعث پیوند میان گروه های مختلف اجتماعی گردد. در غیر آن جزیره های تک افتاده شکل خواهد گرفت که آن جزیره ها بیش از آن که باعث ثبات سیاسی گردد باعث بی ثباتی سیاسی و در نهایت باعث تجزیه خواهد شد.

دیدگاه شما