صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خاستگاه الگوی سیاسی و اقتصادی جهان

-

خاستگاه الگوی سیاسی و اقتصادی جهان

سه انقلاب در تاریخ جهان نقطه ای عطف در تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان محسوب می شود. انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه را باید انقلاب سیاسی محسوب کرد. اهمیت این دو انقلاب از آنجا ناشی می شود که این دو انقلاب باعث مطرح نمودن الگوی سیاسی برای تمام کشور ها مطرح نمود. بعد از این دو انقلاب همه کشور ها به نوعی به سمت خاصی از الگو سیاسی را در پیش گرفتند. انقلاب صنعتی بریتانیا، انقلابی دیگری است که دگرگونی و تحول اساسی در عرصه اقتصادی مطرح نمود. اگر دو انقلاب، آمریکا و فرانسه الگوی سیاسی برای کشور ها مطرح نمودند، انقلاب صنعتی بریتانیا الگوی اقتصادی برای تمام کشور ها مطرح نمود. امروزه اگر بحث از جهانی شدن سیاست و اقتصاد مطرح است در حقیقت همگانی شدن و عمومی شدن الگوی سیاسی و اقتصادیی است که در سه انقلاب مذکور مطرح شدند. این نوشتار در صدد آن است تا الگو های سیاسی و اقتصادی برخاسته از سه انقلاب را مورد بررسی قرار دهد.

در دو انقلاب آمریکا و فرانسه، مهمترین چیزی که مطرح شد مردم بود. قبل از آن مردم در زیر سیطره ای حاکمان مستبد و نظام های سیاسی استبدادی قرار داشتند و از هیچ گونه حقی در برابر حاکمان و نظام سیاسی برخوردار نبودند. اما در این دو انقلاب مردم در برابر حاکمان و نظام های استبدادی قرار گرفتند و خواهان حقوق اساسی و آزادی شدند. مردم خواهان حق تشکیل حکومت و تعیین سرنوشت خود شدند. مطرح شدن مردم در برابر حاکمان و نظام سیاسی و همچنین دستاورد های مردم در باب آزادی و حقوق اساسی شان باعث پایه ریزی نظام سیاسی شد که در یونان و روم باستان ریشه داشتند. دموکراسی به عنوان نظام سیاسی مردم سالار در حقیقت در این دو انقلاب دو باره متولد شد. دموکراسی در آنجا دوباره نشو و نما یافت و به عنوان الگوی همگانی برای تمام کشور ها مطرح شد.

امروزه اگر کشور های غربی در صدد ترویج دموکراسی است این مسئله بیانگر چند مسئله است. اول؛ ترویج دموکراسی بیانگر وفاداری آن ها به دو انقلاب و دستاورد های آن ها است. مردم غرب از آنجا به دو انقلاب وفادار مانده اند که این دو انقلاب باعث رهایی مردم از دام نظام های استبدادی شد. دوم؛ ترویج دموکراسی به عنوان الگوی سیاسی همگانی و پذیرش آن از طرف کشور های مختلف بیانگر تسلط پارادایمی غرب را نشان می دهد. به همین خاطر نیز غربی ها در صدد ترویج آن بر آمده است. زیرا از زمان رشد پدیده استعمار تمدن ها در صدد تسلط بر دیگر تمدن ها بر آمده است. تمام کشور های غربی در سطح کلان در درون یک تمدن جای می گیرد. همگانی شدن پدیده غربی (دموکراسی) سلطه قدرت غرب و تک تک کشور های غربی بر دیگر کشور ها را نشان می دهد.

انقلاب صنعتی بریتانیا الگوی اقتصادی مطرح نمود که تا امروز الگوی مسلط در حوزه اقتصاد بین الملل مطرح بوده است و تمام کشور های در صدد پذیرش آن الگوی اقتصادی بوده است. الگوی که انقلاب صنعتی بریتانیا مطرح نمود نظام سرمایه داری و اقتصاد بازار آزاد بوده است. مهمترین تحولات و دگرگونی که در حوزه اقتصادی در انقلاب صنعتی قرار گرفت مسائل زیر می باشد.

  1. خانواده قبل از انقلاب صنعتی مرکز تولید و مصرف محسوب می شد. اما انقلاب صنعتی باعث شد که کارخانه های بزرگ برای تولید نیازمندی های مردم ایجاد شود و مرکز تولید از خانواده تغییر نمایند. خانواده بعد از آن تنها جای مصرف اشیاء تولید شده ای کارخانه محسوب می شد. افراد خانواده به جای کار در خانه به کارخانه ها رجوع می کرد. بنابراین تحولی در نظام خانواده اتفاق افتاد و کار در بیرون برای اولین بار مطرح شد.
  2. تحولی در نظام کشاورزی نیز اتفاق افتاد. قبل از انقلاب اکثر نیازمندی های انسان ها از طریق کشاورزی در روی زمین تامین می شد. همچنین تعدادی زیادی کارگران روی زمین کار می کرد. اما انقلاب صنعتی هم سبب خلق نیازمندی های جدید شد و هم با به وجود آوردن دستگاه ها و ابزار های مختلف باعث کاهش تعداد کارگران در روی مزرعه شد. زیرا ابزار های صنعتی نقش کارگران مزرعه را متقبل شد. ابزار های صنعتی همچنین با کمترین زمان بیشترین کار را می کرد و باعث افزایش در محصول محصولات کشاورزی نیز شد. این مسائل باعث شد که انسان ها به جای کار در مزرعه در کارخانه ها کار نمایند و نیازمندی های خود را از بازار بدست آورد.

افزایش محصولات این امکان را برای برخی افراد داد تا مازاد محصول خود را در بازار به فروش برساند و این چنین پایه و اساس تجارت در نظام صنعتی گذاشته شد. بعد از آن بازار مهمترین مرکز معامله برای انسان ها در آمد. هر کس می توانست اجناس و اشیاء خود را در بازار برای مردم عرصه نمایند. این چنین اقتصاد بازاری رشد یافت.

رشد صنعت همراه بود با رشد علم و فن آوری. رشد علوم طبی باعث کاهش مرگ و میر و همچنین باعث افزایش جمعیت جهان گردید. زیرا علوم طبی باعث کاهش مزگ و میر شد. افزایش جمعیت نیازمند سامان سیاسی شد که بتواند این جمعیت انبوه در کشور های مختلف را به بهترین وجه مدیریت نمایند. به همین خاطر سامان سیاسی به عنوان مدیریت کننده جمعیت نیز رشد یافت. بنابراین می توان گفت که انقلاب صنعتی یک الگوی جدید اقتصادی برای کشور های مختلف ارائه نمود. این الگو اگر چه اول در بریتانیا مطرح شد اما به زودترین وقت در تمام کشور های جهان مورد پذیرش قرار گرفت و الگو برداری شد.

امروزه بحث جهانی شدن سیاست و اقتصاد مطرح است. باید ریشه و خاستگاه این مباحث را در در همان سه انقلاب غربی جستجو کرد. زیرا در بحث جهانی شدن سیاست مسئله جزء همگانی و عمومیت یافتن دموکراسی مطرح نیست. همچنین در باب جهانی شدن اقتصاد مسئله جزء جهانی شدن نظام سرمایه داری چیزی دیگری نیست. بنابراین سه انقلاب مذکور خاستگاه بحث جهانی شدن اقتصاد و سیاست نیز هست. همچنین بحث های دیگری مانند حقوق بشر و آزادی بیان و خود مختاری کشور ها را باید در انقلاب آمریکا و فرانسه جستجو کرد.

خاستگاه دموکراسی و نظام سرمایه داری اگر چه غرب بوده است و کشور های غربی در ترویج آن تلاش می ورزند اما واقعیت این است که دموکراسی و نظام سرمایه داری بهترین بد نظام سیاسی و نظام اقتصادی در جهان کنونی می باشد. کشور های دیگر تا هنوز الگوی بهتر از آن مطرح ننموده است. پذیرش آن پدیده ها نیز از همین جا ناشی می شود. زیرا کشور های مختلف تا هنوز نتوانسته الگوی بدیل برای آن ها مطرح نمایند.

در یک جمع بندی باید گفت که دموکراسی و نظام سرمایه داری ریشه و خاستگاه غربی دارد. پذیرش آن اگر چه منجر به سلطه پارادایم غرب بر دیگر کشور ها می شود اما این دو الگو ظرفیت های دارد که دیگر کشور ها بتواند رشد نموده و هم سطح و هم طراز کشور های غربی قرار بگیرد. نمونه های عینی آن امروزه زیاد مشاهده می شود. به طور نمونه چاپان و برخی کشورهای جنوب شرق آسیا با نظام سرمایه داری توانسته است اقتصاد خود را هم سطح کشور های غربی برساند. بنابراین پذیرش آن ها می تواند باعث رهایی کشور های مانند افغانستان از بحران های متعدد گردد.

دیدگاه شما