صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پیمان امنیتی و مسئله جهانی شدن

-

پیمان امنیتی و مسئله جهانی شدن

بحث جهانی شدن از سال های پایانی سده بیستم و ماه های آغازین هزاره سوم میلادی وارد مطالعات علوم سیاسی، جامعه شناختی، اقتصاد، دانش مربوط به محیط زیست و علوم دیگر شده است. در اوائل بحث ها بیشتر روی تاثیر فشار های جهانی شدن بر اقتصاد، تخریب محیط زیست، از بین رفتن خرده فرهنگ ها بود. اما رفته رفته دامنه بحث جهانی شدن گسترده شد و حوزه های گوناگون را در برگرفت.

گسترش نظام سرمایه داری، نوآوری های تکنولوژیک، گسترش عقل گرایی و قوانین و مقررات جهانی باعث تسریع روند جهانی شدن شد. عوامل مذکور باعث پیوند کشور های متعدد گردیده است.

عوامل مذکور افغانستان را نیز وارد فرایند جهانی شدن نموده است. رشد تکنولوژی مخابرات و گسترش استفاده از موبایل و انترنت، پذیرش بازار آزاد، فعالیت بانک جهانی و سازمان های بین المللی در افغانستان همه بیانگر پیوند افغانستان با پدیده جهانی شدن است. در چنین صورتی می توان تاثیر جهانی شدن بر پدیده ها و مسائل مختلف را مورد بررسی قرار داد. در این نوشتار تلاش می شود امضا پیمان امنیتی را با توجه به مقوله جهانی شدن مورد بررسی قرار دهد.

به صورت کلان دو برداشت در مورد جهانی شدن وجود دارد. برخی بر این باور است که جهانی شدن متضمن نوعی همگونی و ادغام است. اقتصاد های ملی تحث تاثیر نیرو های جهانی‏ساز بیش از پیش فرو می ریزند و در اقتصاد جهانی ادغام می شوند؛ امر اجتماعی از محدوده تنگ جامعه ملی رها می شود، فرهنگ واحد جهانی پدید می آید. ارتباط و وابستگی متقابل میان انسان‏ها، گروه‏ها، و جوامع مختلف افزایش می یابد و زمینه ساز فرهنگ و هویت فراگیرتر می شود.

برداشت دیگر اما؛ تاکید بر خاص گرایی‏ دارند. این ها بیان می دارند که جنبش های گوناگون در کشور های مختلف وجود دارد که برای حفظ و احیای عناصر هویت بخش خاص خود تلاش می کند و در برابر جریان های جهانی‏ساز مقابله می نمایند. این جنبش ها افراد و گروه‏هایی را بسیج می کنند که در فضای اجتماعی-فرهنگی جهانی به دنبال فرهنگ و هویت سنتی ناب هستند و در برابر جریان های جهانی، بازسازی فضای محدود فرهنگی را آرزو می کنند.

پدیده های مانند دموکراسی، حقوق بشر، نظام سرمایه داری، گسترش عناصر فرهنگی مشترک، استفاده و گسترش رسانه های همگانی و خیلی از پدیده های دیگر نشانگر دیدگاه اول در مورد جهانی شدن است. اما خیزش جنبش های فروملی مانند جنبش های مذهبی، ناسیونالیسم و پدیده تروریسم را باید جلوه های از فهم و درک خاص گرایانه از جهانی شدن است. بعد از جنگ جهانی دوم این دو مقوله به صورت گسترده در برابر هم قرار گرفته است. اگر در جنگ جهانی دوم ایدئولوژی لیبرالیسم بر کمونیسم پیروز شد و باعث گسترش دموکراسی و حقوق بشر شد. در عین حال پدیده های دیگری مانند تروریسم و جنبش های فروملی به منظور مبارزه با پدیده دموکراسی و حقوق بشر به وجود آمد.

شکل گیری سازمان های بین المللی و نقش بازی کردن آن ها در عرصه سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ تنها با نگاه عام گرایانه از جهانی شدن ممکن می گردد. این سازمان ها برخی از نقش های دولت های ملی را گرفته و آن نقش ها را بازی می نمایند. با وجود این سازمان ها و نهاد های بین المللی نتوانسته اند به صورت کامل جایگاه دولت ملی را بگیرد و نقش آن را در عرصه های مختلف بازی نمایند. دولت-ملت به عنوان قدرتمند ترین نهاد در کشور های مختلف مطرح می باشد. به عنوان مثال، دولت ها با همدیگر و با سازمان های مختلف و در زمینه های مختلف با هم پیمان می بندد و آن را اجرا می کند.

سوال این است که آیا ما نیازمند همسویی با پدیده عام گرایانه جهانی شدن، یعنی حقوق بشر و دموکراسی می باشیم و یا اینکه از آن ها گزیر نمایم و پدیده های مانند جنبش های فروملی و تروریسم را تقویت نمایند. اگر همسو با پدیده عام گرایی جهانی شدن شویم، چگونه می توانیم آن پدیده ها را در کشور خود تقویت نمایم. آیا زمینه های گسترش آن پدیده ها در کشور ما وجود دارد.

بدون شک همسویی با پدیده جهانی شدن با نگاه عام گرایانه بهتر از نگاه خاص گرایانه است. زیرا در یک طرف تلاش می شود صلح، همزیستی، زندگی مسالمت آمیز، احترام به همدیگر، رعایت حقوق همدیگر تقویت گردد. در طرف دیگر خشونت، برتری قومی، مذهبی، نادیده گرفتن حقوق اقلیت های قومی، مذهبی و ... بنابراین همسویی و پذیرش دموکراسی و حقوق بشر بهتر از تروریسم و جنگ های قومی و قبیله ای است.

پذیرش این پدیده ها نیازمند پیش شرط می باشد. دولت مقتدر و با ثبات، اقتصاد پیشرفته حد اقل ترین پیش های پذیرش دموکراسی و حقوق بشر است. با این حال باید پیش زمینه های فرهنگی و اجتماعی را نیز در نظر بگیریم.

آیا افغانستان دارای دولت مقتدر و اقتصاد پیشرفته است؟ آیا افغانستان پیش نیاز های فرهنگی و اجتماعی دموکراسی وحقوق بشر را دارا می باشد. بدون شک هیچ یک از پیش شرط ها و پیش نیاز ها وجود ندارد. اگر پیش نیاز ها در افغانستان وجود ندارد. چگونه می توان به پذیرش و گسترش پدیده های مانند دموکراسی و حقوق بشر دست یافت. به نظر می رسد که حمایت جامعه جهانی و کمک های اقتصادی و تقویت نهاد های سیاسی از طرف آن ها گزینه خوب برای همسویی با جهانی شدن عام گرایانه باشد. امضا پیمان امنیتی افغانستان با ایالات متحده آمریکا می تواند افغانستان را با جهان پیوند دهند و سرعت جهانی شدن را در افغانستان بالا ببرد. واقعیت این است که بدون امضا پیمان امنیتی نمی تواند دموکراسی و حقوق بشر را گسترش دهد. امضا نشدن پیمان امنیتی، همراه خواهد شد با رشد پدیده خاص گرایی. یعنی رشد تروریسم و جنبش های فروملی مانند خیزش های مذهبی، قومی، زبانی و ... در آن شرایط، دولت افغانستان، توانایی ایستادگی و مقاومت در برابر آن پدیده ها را نخواهد داشت. بنابراین جامعه ما محکوم به پذیرش خشونت، نادیده گرفتن اقلیت های قومی، دینی و زبانی، و نادیده گرفتن حقوق اقلیت ها خواهد شد.

عوامل تسریع کننده پدیده جهانی شدن را که در بالا ذکر کردیم با امضا نشدن پیمان امنیتی از بین خواهد رفت. در آن صورت افغانستان رابطه خود را با جهانی شدن قطع خواهد کرد و هزینه و زمان زیاد نیازمند است تا افغانستان دوباره به وضعیت کنونی برسد.

در نتیجه باید گفت که همسویی با جهانی شدن نیازمند دولت مقتدر با مشروعیت بالا، اقتصاد پیشرفته است. ما هیچ یک از پیش نیازهای پذیرش پدیده های عام گرایانه جهانی شدن را نداریم. تنها راه ممکن همسویی با جامعه جهانی و تعامل گسترده با جامعه جهانی می باشد. امضا پیمان امنیتی گونه ای از تعامل با جامعه جهانی است. بدون امضا پیمان امنیتی، ما محکوم به ویرانی، شکست، پذیرش خشونت و شروع دوباره جنگ داخلی می باشیم. بنابراین عاقله است که با آن را امضا نمایم.

دیدگاه شما