صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

یادآوری و یا فراموشی؛ کدام یک به درد ما می خورد؟

-

یادآوری و یا فراموشی؛ کدام یک به درد ما می خورد؟

ارسطو انسان را حیوان ناطق می دانست. ناطق بودن، ویژگی فصل کننده انسان از دیگر حیوانات است. انسان با این ویژگی با همدیگر تعامل می کند، تضاد ها و منازعات خود را با گفتگو و سخن حل می نمایند. اما انسان موجود تاریخمند نیز هست. یعنی می توانیم در تعریف انسان، آن را حیوان تاریخمند بدانیم. تاریخمندی به معنی زندگی در گذشته، اکنون و حرکت با برنامه به سوی آینده است. انسان تنها موجودی است که گذشته خود را به یاد می آورد، و از گذشته تاریخی خود برای بهبود وضعیت کنونی خود استفاده می کند و همچنین برای آینده بهتر برنامه ریزی می نمایند. این نوع نگاه می تواند نقطه پرشی باشد برای تحلیل وضعیت کنونی جامعه ما و انسان افغانی.

ما در گذشته تاریخی خود حضور نیرو های بریتانیا، شوروی و اکنون نیرو های ایالات متحده آمریکا و کشور های عضو ناتو را تجربه نموده ایم. علیه نیرو های بریتانیایی مبارزه نمودیم و آن ها را از کشور خود اخراج کردیم. با نیرو های شوروی سابق با کمک کشور های مختلف جنگیدیم. در نهایت آن ها را نیز اخراج کردیم. اما اخراج نیرو های شوروی هزینه های معنوی و مادی سنگینی بر مردم افغانستان گذاشت. با خروج نیرو های شوروی دولت کابل سقوط کرد. بعد از آن گروه های مختلف جهادی به خاطر تصاحب و انحصار قدرت با همدیگر جنگیدند. انسان های زیادی کشته شد. ویرانی های زیادی در شهر و روستا به وجود آمد. بعد از چند سال گروه طالبان قدرت سیاسی را به دست گرفتند و حکومت امارت اسلامی را به وجود آوردند. حاکمیت گروه طالبان نیز هزینه سنگین را بر مردم افغانستان به بار آوردند. به هر حال سه دهه جنگ و ویرانی و کشتن انسان در افغانستان تجربه شد. مسئله این است که آیا ما این دهه جنگ و ویرانی فراموش نموده ایم و یا به یاد می آوریم. آیا ما به یاد می آوریم که با قطع تیل نیرو های امنیتی از سوی شوروی، باعث سقوط دولت نجیب شد. آیا درگیری ها و منازعات و کشته شدن انسان های بی گناه را به خاطر تصاحب قدرت به یاد می آوریم.

با توجه به رویداد های که در طول چند هفته گذشته اتفاق افتاده است. به نظر می رسد که ما قادر به یادآوری تاریخ خود نیستیم و نمی توانیم گذشته تاریخی خود را روایت کنیم. ما ممکن است رویداد های از تاریخ گذشته خود را به یاد آوریم اما بدون شک قادر به تفکر در مورد آن نیستم. در صورت که ما قادر به تفکر به سوژه های تاریخی باشیم ما از وضعیت کنونی رهایی خواهیم یافت. زیرا تفکر نجات بخش است. از آنجایی که قادر به تفکر نمی باشیم. نمی توانیم رویداد ها و رخداد های فاجعه بار گذشته خود را درک کنیم. ما قتل عام ها و جنگ های خانمان سوز دوران جنگ را به یاد نمی آوریم. ما از آنجایی که قادر به یادآوری و تفکر نمی باشیم. برای بهبود وضعیت اکنون خود نیز تلاش نمی کنیم. زیرا وضعیت اکنون ما ریشه در گذشته تاریخی و درس عبرت گرفتن از رویداد های تاریخی است. ما چون قادر به یادآوری تاریخ خود نیستم هر آن ممکن است رویداد ها و رخداد های گذشته را تکرار نمایم. هر آن ممکن است فاجعه خلق کنیم. هر آن ممکن است امارت اسلامی طالبان را بر نظام دموکراتیک کنونی ترجیح دهیم.

مصداق عینی که نشانگر فراموشی رویداد های تاریخی است. امضا نشدن پیمان امنیتی با ایالات متحده آمریکا است. چطور امضا نشدن پیمان امنیتی مصداق عینی فراموشی ماست. گروه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمیتار به عنوان دو مخالف مسلح دولت همچنان آرزوی دست یابی به قدرت را در سر می پروراند. بخش های از کشور را در دست دارند. برای این کار روزانه ده ها انسان بی گناه را می کشند. در صورتی اخراج کامل نیرو های خارجی بدون شک گروه طالبان دوباره قدرت سیاسی را بدست خواهد گرفت. به قدرت رسیدن گروه طالبان به معنی تکرار رویداد تاریخی است. این نشانگر آن است که ما دوران طالبان را فراموش نموده ایم. فرق میان امارت اسلامی طالبان و نظام کنونی قائل نیستیم.

شاید بر این نوشتار این خرده گرفته شود که دولت کنونی توانایی مبارزه با گروه طالبان و دیگر مخالفین مسلح دولت را دارند و امارت اسلامی طالبان دوباره روی کار نخواهد آمد. در پاسخ باید گفت که دولت با وجود نیرو های بین المللی بر سرزمین افغانستان حاکمیت دارد. چطوری بدون کمک نیرو های بین المللی قادر به حفظ حاکمیت کنونی می باشند.

سر درگمی وضعیت کنونی بدون شک ناشی از فراموشی رویداد های تاریخی است. ما وضعیت بس آشفته داریم. نمی دانیم چکار می کنیم و به کدام سمت در حرکتیم. نظام سیاسی دموکراتیک اما ناکارآمد داریم، فساد اداری گسترده و نبود اراده قوی برای مبارزه با آن، ترجیح منافع شخصی بر منافع عمومی، نادیده گرفته شدن اقلیت های قومی، نبود عدالت اجتماعی و ... همه نشانگر آشفتگی ما است. مسائل مذکور برای ما هیچ اهمیت ندارد. نه دغدغه برچیدن فساد گسترده را داریم، نه سعی و تلاش برای کارآمد ساختن ساختار کلان. با آشفتگی تمام و معلق به پیش می رویم. این وضعیت کنونی ما است.

ما اگر قادر به یادآوری گذشته تاریخی خود نیستم، وضعیت کنونی ما آشفته است. برای آینده خود نیز برنامه نداریم. ما برنامه ای برای توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود نداریم. هیچ چشم اندازی برای خود ترسیم ننموده ایم. در هیچ یک از نهاد های دولتی چشم اندازی برای آینده ندارد.

فراموشی گذشته، آشفتگی وضعیت کنونی و حرکت بی برنامه به سمت آینده بیانگر ناتوانی ما در تفکر زمان و تاریخ ما است. تفکر به گذشته تاریخی ما را از آشفتگی کنونی نجات می دهد. رهایی از آشفتگی و نابسامانی کنونی، همراه با حرکت به سمت آینده خواهد بود.

ما انسان افغانی در تفکر به گذشته نسبت با همدیگر برابر هستیم. به دیگر سخن، نخبگان ما بهتر از توده مردم نیست. روشنفکران ما بهتر از دست فروشان روی بازار نیست. ما نسبت به همدیگر از وضعیت برابر برخورداریم. نخبگان سیاسی، روشنفکران، محصلین، دست فروشان و همه مردم گذشته تاریخی خود را به یاد نمی آورد. زندگی همه ما آشفته است. ثباتی در زندگی هیچ یک از افغان ها وجود ندارد. بنابراین برای رهایی از وضعیت کنونی و تکرار نشدن رویداد های تاریخی نیازمد تفکر هستیم.

بنابراین برای رهایی از وضعیت اکنون و بهبود آینده خود نیازمند تفکر می باشیم. تفکر و تعقل به رویداد های گذشته ما را بر آن می دارد تا پیمان امنیتی با ایالات متحده آمریکا را به منظور جلوی گیری از تکرار رویداد های تاریخی امضا نمایم. در صورت عدم امضا پیمان امنیتی بدون شک ما محکوم به تکرار فاجعه های گذشته خود می باشیم. تصمیم بر ماست که گذشته تاریخی را تکرار نمایم و یا اینکه به سوی آینده بهتر قدم بر داریم.

دیدگاه شما