صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

متغییر های متمایز کننده جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته

-

متغییر های متمایز کننده جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته

در مطالعات مربوط به سیاست های مقایسه ای و توسعه و نوسازی متغییر های تفکیک کننده میان جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته دارای اهمیت است. بررسی آن متغییر ها برای ما از چند جهت دارای اهمیت می باشد. اول؛ متغییر های مذکور ما را در دست یابی به توسعه و نوسازی یاری می رساند. دوم؛ متغییر ها باعث می شود که مطالعات و پژوهش های ما در باب مقایسه جوامع، نظام سیاسی و همچنین توسعه و نوسازی منظم تر باشد و ما به راحتی بتوانیم موضوعات مختلف را دسته بندی نمایم. سوم؛ متغییر های متمایز کننده می تواند ما در راه مدرنیته و چگونگی کسب و پذیرش متغییر ها یاری رساند. این نوشتار در صدد آن است این متغییر ها را مورد بررسی قرار داده و با متغییر های که در پی خواهد آمد نگاهی به وضعیت افغانستان بیاندازد.

پارسونز شش متغییر را در تمایز جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته ذکر می کند. که میان شش متغییر، سه متغییر مربوط به جوامع غربی و سه تایی دیگر شان مربوط به جوامع غیر غربی است. پارسونز در حقیقت ثنویت های را مطرح می سازد که آن ثنویت ها منطق فهم و درک او از جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته می باشد. او نسب گرایی جوامع غیر غربی در برابر شایسته سالاری جوامع غربی، درهم گرایی را در برابر ویژه نگری و خاص گرایی را در برابر عام گرایی مطرح می نمایند. در زیر تلاش می شود هر کدام از این متغییر ها مورد بررسی قرار بگیرد.

منظور پارسونز از نسب گرایی بدین معنی است که در جوامع توسعه نیافته، نقش ها و موقعیت های اجتماعی از طریق نسب به ارث می رسد. به عبارت دیگر، ما نقش ها و موقعیت های اجتماعی خود را از پدر و پدر کلان های خود به ارث می بریم. نسب گرایی مهمترین مسئله برای سیاستمداران، نخبگان اقتصادی، اجتماعی و همه اقشار جامعه، جوامع غیر غربی است. در جوامع توسعه یافته اما؛ شایسته سالاری جای نسب گرایی می نشیند. نقش ها تخصصی است. افراد با توجه به شایستگی خود موقعیت های سیاسی و اجتماعی را اشغال می کند. توانایی های اکتسابی ارزش بالاتر از توانایی انتصابی است.این دو متغییر بخشی زیادی از رفتار های جوامع غربی و غربی را توضیح می دهد.

دومین دو-متغییر پارسونز خاص گرایی در برابر عام گرایی است. منظور او این است که در جوامع غیر غربی، سیاست ها، منابع(قدرت و ثروت) در دست گروه خاص قرار دارند و همه امکانات به منظور تامین منافع گروه خاص بسیج می گردد. مردم شناخته شده نیست. منافع و مصالح مردم اهمیت ندارد. در جوامع غربی اما؛ عام گرایی مطرح است. قدرت سیاسی ممکن به دست نخبگان سیاسی قرار داشته باشد اما نخبگان از طریق انتخابات شفاف و عادلانه از سوی مردم انتخاب می شود و در صورت تخلف به مردم پاسخگو می باشند. حاکمان سیاسی و به صورت کلی، نظام سیاسی در راستای تامین منافع و مصالح عموم تلاش می کند. رفاه و آسایش مردم از کارویژه های دولت در آمده است. سیاستگذاری های دولت در راستای حل مشکل عمومی می باشد. این دو متغییر مانند دو متغییر مذکور دیگر، توضیح دهنده بخشی زیادی از رفتارها می باشد.

درهم گرایی و ویژه نگری: این دو متغییر بیشتر اشاره به کارکرد های نهاد های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی نظامی دارد. منظور پارسونز از درهم نگری به معنی انحراف کارکردی است. به عبارت دیگر، نهاد ها مختلف موجود در جوامع غیر غربی به جای پرداختن به کارکرد های تعریف شده خود، به کارکرد های نهاد های دیگر می پردازد. نهاد اقتصادی به سیاست، نهاد اجتماع به اقتصاد و ... از جهت دیگر می توانیم بگویم که در جوامع غیر غربی، تداخل کارکردی میان نهاد های مختلف وجود دارد.تداخل کارکردی به معنی مداخله یک نهاد در کار های نهاد دیگر است. به طوری که روشن نمی گردد که کارکرد اصلی و کارکرد فرعی نهاد ها چیست. در جوامع غربی اما؛ ویژه نگری، تخصص گرایی و عدم مداخله در کارکرد نهاد ها مطرح است. نهاد های مختلف دارای کارکرد مشخص و معین می باشد که ملزم به انجام همان کارکرد ها می باشد. مکانیسم های تعبیه شد هاست که در صورت عدم توجه به کارکرد های اصلی ممکن مورد بازخواست قرار بگیرد.

این متغییر ها به خوبی می تواند جامعه ما را توضیح دهد.نسب گرایی مهمترین چیز برای کسب موقعیت های سیاسی و اجتماعی می باشد. کسی که به طور نمونه پدرش یک موقعیت بالا را داشته، فرزندانش نیز بعد از پدر همان موقعیت ها را اشغال می کند. شایستگی فرد ملاک اصلی برای کسب موقعیت ها نمی باشد. شایستگی موضوعیت چندانی ندارد.گروه های خاص از بیشترین امکانات و منابع برخوردار است. در حالی که توده مردم، از خدمات و امکانات برخوردار نمی باشد. این مسئله حتی در روابط کشور های توسعه نیافته با کشور های توسعه یافته نیز مشهود است. پیمان های که میان کشور ها امضا می گردد معطوف به منافع گروه خاص است. در صورتی که منافع گروه خاص تامین نگردد بدون شک پیمان ها امضا نمی گردد.خاص گرایی بیشتر ناشی از عدم پاسخگو بودن نخبگان حاکم است.از آنجایی که شایستگی وجود ندارد و خاص گرایی بر عام گرایی می چربد بدون شک درهم گرایی به وجود می آید. زیرا نخبگان برای تامین منافع خود در صدد انحصار امکانات و منابع در تمام نهاد ها بر می آید. در کار و کارکرد هایش دخالت می کند.

متغییر های مذکور پیوند ناگسستی با همدیگر دارند. یعنی نسب گرایی با متغییر خاص گرایی و درهم نگری رابطه مستقیم دارد. به میزانی که موقعیت ها انتصابی باشد، خاص گرایی و درهم نگری تقویت می شود.

این متغییر ها تصویر روشن از دو گونه جامعه به دست می دهد. تصویری جامعه ای که عقب مانده است و تصویری جامعه ای که توسعه یافته است. تصویر جامعه توسعه یافته در حقیقت می تواند هدف برای جوامع توسعه نیافته قرار بگیرد.یعنی جوامع توسعه نیافته باید در صدد تحقق موجود در جوامع توسعه یافته بر آیند.

در نهایت باید گفت که متغییر های مذکور دو جامعه را از هم تفکیک می کند. جامعه ما، جزء جوامع توسعه نیافته است.متغییر های مانند عام گرایی، شایسته سالاری و ویژه نگری بدون شک بهتر از متغییر های خاص گرایی، نسب گرایی و درهم گرایی است.برتر بودن متغییر ها بدین معنی است که ما باید تلاش نمایم تا متغییر های مذکور را در جامعه خود پیاده نمایم. در پیاده سازی ما ممکن از راه و الگویی جوامع غربی استفاده نتوانیم اما این بدین معنی نیست که ما هیچ گونه راهی فراروی خود به منظور دست یابی به آن متغییر ها را نداریم. ما از امکانات داخلی و بین المللی می توانیم از به آن مهم ها دست یابیم.آگاهی توده مردم می تواند ما را در راستای دست یابی به این مهم کمک نمایند. زیرا آگاهی باعث می گردد که مردم برای مطالبات خود نخبگان سیاسی را زیر فشار قرار دهد و نخبگان تنها دنبال منافع شخصی خود نباشد.

دیدگاه شما