صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فرهنگ خشونت در افغانستان از کجا مایه می گیرد؟!

-

فرهنگ خشونت در افغانستان از کجا مایه می گیرد؟!

امروزه آن چنان خشونت در افغانستان فراگیر شده است که گویی خشونت بخش جدایی ناپذیرفرهنگ ساکنان این سرزمین است. در هیچ جای این کره خاکی به این میزان خشونت و خشونت طلبی دیده نمی شود. جنگ شناسنامه افغانستان شده است هر جا سخن از خشونت و جنگ باشد نام افغانستان نیز آنجا گرفته می شود. در فضای مجازی نام افغانستان با خشونت و ترور انتحار و خشونت های گوناگون همراه و همزاد است. این تصویر نا زیبا از افغانستان که در جهان ارائه می شود مایه شرمساری ساکنان آن است.

عجیب است که در این سرزمین بزرگترین حکما، ادیبان، شاعران و عارفان برجسته ای زیسته اند که بزرگترین منادیان همزیستی مسالمت آمیز، همپذیری، مدارا و عشق و محبت به انسان و طبیعت بوده اند. زرتشت سه هزار سال پیش از این سرزمین یعنی از دربار گشتاسب در بلخ شعار جاودانه کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک را فریاد زد و آیین مهر ورزی را در این سرزمین اساس گذاری کرد. ودا ها در کنار رودخانه های خروشانی که از این سرزمین جاری است سروده شد. بزرگترین عارفان مسلمان در این سرزمین زیستند. مولانا از همین دیار برخواست، سنایی در غزنه زیست، جامی و خواجه عبدالله در هرات، ناصر خسرو در یمگان و ... این بزرگان هر کدام پیشگامان مدارا، همپذیری و عشق ورزی به همنوع و طبیعت بوده اند.

براستی چه شده است که امروز این سرزمین و ساکنان آن به خشونت و جنگ و ترور و کشتار شهره اند. خشونت علیه انسان در این سرزمین به اوج خود رسیده است. خشونت علیه زنان بگونه ی نگران کننده ای افزایش یافته است که رئیس جمهور آخرین بیانیه رادیویی خویش را به این موضوع اختصاص داد. او مبارزه پیگیر و تلاش های همه جانبه و ممتد علمای دین، بزرگان قوم، نهاد های دولتی، حقوق بشری و دفاع از حقوق زنان را در این زمینه خواستار شد. آقای کرزی از موسسات مسوول حکومتی به همکاری نهاد های عدلی و قضایی کشور و همچین سان نهاد های حقوق بشر و حقوق زن خواست تا برنامه های کار آمد و عملی را برای رهائی زنان کشور از رنج و مصیبت خشونت طرح و از راه های ممکن برای تطبیق آن تلاش نمایند.

نگرانی رئیس جمهور نگرانی همه مردم افغانستان است و لی مهم این است که چه راهکارهای عملی مناسب برای مهار خشونت ها درافغانستان باید پیدا کرد. سقراط حکیم بر این باور بود که اگر کسی صلاح و خیر را بداند آنرا انجام می دهد مشکل در نبود دانایی و آگاهی است که انسان سراغ شر می رود و خیر را کنار می گذارد. اگرچه این ایده سقراط به طور نسبی درست است یعنی آگاهی می تواند مانع بسیار از رفتارهای ناصواب شود اما بسیارند آنانکه آگاه ترین اند و جانی ترین. بنا بر این صرف دانایی کفایت نمی کند و نباید فقط از دیگران خواست که مردم را نسبت به حقوق اجتماعی و بشری زنان، خانواده و جامعه مطلع سازند. تبلیغ و ارشادات دینی و آگاه ساختن از ارزش های فرهنگی و حقوقی امر نیک و پسندیده ای است اما مهار خشونت ها با صرف آگاهی بخشیدن امکان پذیر نیست.

بنا براین برای کاهش خشونت ها علیه مردان و زنان در افغانستان نباید فقط به تدویر کنفرانس ها، سیمینار ها و نشست ها با علما و بزرگان قومی، کفایت کرد. بلکه باید راه های عملی و سودمند در مبارزه علیه خشونت در برابر زنان باید یافت که قطعا در جامعه شهری و روستائی، شرائط متفاوت خواهد بود. امروزه در افغانستان متاسفانه نگاه فروکاهشی به مسائل و مشکلات جامعه افغانی دیده می شود. همه چیز در سه چیز خلاصه شده است همه توجهات به سیاست، اقتصاد و حقوق است. حال آنکه انسان فقط سیاست و معیشت و حقوق شهروندی نیست انسان نیازهای بی نهایت دارد و باید با یک نگاه جامع و فراگیر به مشکلات جامعه افغانی برنامه ها و طرح های عملی موفق را طرح  و عملی کرد.

اخلاق و معنا اگر از جامعه ی رخت بربست فاجعه ببار می آورد. در یک دهه گذشته به چه میزان به این دو مقوله مهم در افغانستان توجه شده است؟ با پلیس و دادگاه و قاضی نمی توان اخلاق و ارزشهای اخلاقی را در جامعه ترویج کرد و از آن پاسبانی کرد. با بیست و چهار ساعت پخش فیلم ها و برنامه های که اساسی ترین باورها و ارزش های دینی و فرهنگی جامعه افغانی را به بهانه آزادی بیان نشانه می رود نمی توان از بحران معنا در جامعه جلو گیری کرد. تهی شدن از معنا و اخلاق است که همه روزه در گوشه و کنار این سرزمین بد ترین نوع فسادها و جنایت های هولناک  رخ می دهد. جنایت علیه کودکان، زنان، سالخوردگان، و افراد ملکی صورت می گیرد. تجاوز به کودکان و زنان از تکان دهنده ترین رویدادهای است که در سالهای اخیر به تکرار در افغانستان رخ میدهد. کشتار وسلاخی انسانها در این سرزمین به امر عادی تبدیل شده و اعتیاد مانند سونامی خاموش همه روزه ده ها جوان را به کام مرگ می کشاند.

این ها مسائلی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت. انسان از آغاز کودکی تا میان سالی و پیری به دو بال آموزش و پرورش نیازمند است. ما به چه میزان به این دو مقوله مهم در افغانستان توجه کرده ایم. چندی قبل چند نوجوان در یکی از ولسوالیهای ولایت غزنی به تقلید از یکی از سریالهای پخش شده از کانالهای تلویزیونی افغانستان دوست هم سن وسال خود را کشت. از این نمونه ها بسیار است. مسئولین امور فرهنگی و تربیتی در کشور باید درک کنند که رسانه های این کشور به بهانه آزادی بیان چه چیزی را ترویج می کنند. بجای آنکه این همه آموزه های خوب  وارزشمند را از فرهنگ های غنی شرق و غرب ترویج کنند به ترویج اموری می پردازند که روز بروز آمار خشونت ها، جنایت ها و بد اخلاقی ها در جامعه ما را افزایش می دهد. اتفاقاتی که در سالهای اخیر در افغانستان رخ می دهد در تاریخ این کشور بی سابقه است و در هیچ جای دنیا رخ نمی دهد. ز یرا در همه جای جهان بر رسانه های جمعی نظارت می شود، فضای مجازی مدیریت می شود و هیچ گاهی اجازه داده نمی شود ارزشهای انسانی و اخلاقی کم رنگ شود.

نه به آن شوری زمان طالبان و نه به این بی نمکی اکنون. باید راه اعتدال و میانه روی را پیمود. باید در کنار فعالیتهای نهادهای امنیتی، عدلی، قضایی و حقوقی باید سایر بخش ها و نهادهای مهم دیگر نیز فعال تر گردند. مراکز آموزشی و تربیتی باید جدی تر در این زمینه فعال گردیده و سعی بیشتری در جهت ترویج ارزشهای انسانی، دینی و اخلاقی انجام دهند. طبیعی است که هیچگاهی نباید افراط و تفریط کرد فرهنگ سازی به تحمل و صبر و بردباری فراوان نیاز دارد. باید با حوصله و وسعت نظر سعی کرد از طریق رسانه های جمعی، انترنت، مراکز و نهادهای آموزش و پرورشی فرهنگ سازی کرد. رفتار درست و پندار و گفتار نیک و درست زمانی در جامعه نهادینه می شود که همه و همه دست و به دست هم بدهیم و در کنارهای نهادهای یاد شده در این مهم سهم بگیریم. تنها سخنرانی رئیس جمهور و یا تلاش پلیس و قانون کفایت نمی کند. قانون زمانی ارزش دارد که مردم از عمق جان به |آن باور داشته باشد این باور با زور وا جبار بوجود نمی آید.

دیدگاه شما