صفحه نخست » مقالات » نگرانیهای که باید جدی بگیریم!
نگرانیهای که باید جدی بگیریم!
- حبیب صبوری خسروشاهی
سرانجام سال 2014 فرا رسید. موضوع امضای پیمان امنیتی مزید بر علت دیگر یعنی خروج نیروهای بین المللی اوضاع داخلی کشور را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. گسترش ناامنی و تبانی حکومت های محلی با مخالفین و افزایش هراس افکنی در کشور، نبود کار و گسترش فقر عمومی همچون هیولای مخوفی بر سپهرسیاسی و اجتماعی کشور سایه افکنده است. نکته مهم در اینجاست که این نگرانی ها محدود به مردم عادی و آنانی که از درون بازیهای سیاسی اطلاع ندارند محدود نمیگردد، بل مقامات رسمی و آنانی که در بخشهای از بازی سیاسی شریک میباشند نیز به شدت نسبت به اوضاع کشور نگران بوده و روند جاری را ناپایدار احساس مینمایند. البته که دوستان و هم پیمانان خارجی حکومت که برای تامین امنیت و استقرار وتحکیم نظام نویی بیش از دوازده سال در اینجا حضور داشته و منت های فراوانی نیز از این بابت باردوش مردم ما ساختند، هم در قطار مجموعه نگران شده ها قرار گرفته اند. این نگرانیها زوایای مختلف را دربر میگیرد. یکی از چالش های مهم کشور در سال 2014 و پس از آن مربوط به حوزه امنیت و جنگ برضد تروریزم ودهشت افکنی است. واقعیت این است که در شرایط کنونی وضعیت امنیتی در کشور به غیر از مرکز شهرهای بزرگ، دیگر مناطق برای همه شهروندان امنیت لازم وجود ندارد. بطور مثال مشکل ونگرانی امنیتی در مسافرتهای بین ولایات هم اکنون یکی از جدی ترین و مهم ترین نگرانیهای شهروندان بشمار میآید. همینطور این خط سیرناامنی را می توان در دیگر زمینهها ادامه داد.
عدم سرمایه گذاری لازم از سوی تاجران کشور، وحتا خروج سرمایه از کشور و توقف فعالیتهای عمده اقتصادی از دیگر مواردی است که شکنندگی وضعیت امنیتی کشور را نشان میدهد. بحث دیگر در این زمینه ساختار و کارکرد نیروهای امنیتی پس از خروج نیروهای خارجی از کشور برای تامین ثبات و مقابله با تهدیدهای مخالفین مسلح میباشد. در زمینه ساختار نیروهای امنیتی هرچند تلاشهای صورت گرفته است که قابل توجه میباشد،اما به اعتراف مسئولین نیروهای امنیتی کشور، هم اکنون ارگانهای امنیتی هم در زمینه برخوردار بودن از آموزشهای لازم و کافی مشکل دارند و هم در برخورداری از تسلیحات نظامی و امکانات مربوط به آن. بطور مثال وزارت دفاع کشور هنوز فاقد نیروی هوایی میباشد. حال آنکه در مبارزه با تروریسم و دشمنان مسلح حمایت هوایی یک اصل اثر گذار وتعیین کننده میباشد. جای هیچگونه تردیدی نیست که در طول این مدت حملات هوایی، بخصوص هواپیماهای بدون سرنشین برلانهها ومخفی گاههای مخالفین بیشترین اثر را در کند ساختن فعالیتهای نظامی آنان برجای گذاشته است.
مورد دیگری که جامعه را نسبت به آینده نگران ساخته است عدم کفایت و سوء مدیریت کشور است. در طول چندسال گذشته حکومت افغانستان از فاسدترین حکومتهای جهان شناخته شده است. بطور قطع این موضوع برای بسیاری از هموطنان آزاردهنده و شرم آور دانسته میشود، اما چه بایدکرد؟ واقعیت جزاین نیست. امروزه فساد و حاکمیت مافیایی را در هرگوشه و هر بخشی از اداره کشور را میتوان شاهد بود. بارها رئیس جمهور و مقام های بین المللی و نهادهای مختلف داخلی از روند رو به افزایش فساد در حکومت و کشور شکایت نموده و خواهان اقدامهای جدی در مبارزه با آن شده اند. اما چیزی که از این ماجرا بدست آمده است، دستان خالی میباشد. دستان خالی که نشان نبود یک اراده جدی و قاطع در امر مبارزه با فساد و پایان بخشیدن به سلطه مافیاها بر سرنوشت مردم میباشد. متاسفانه از هم اکنون بسیاری کسانی در موقفهای اساسی حکومت قراردارند بخاطر از وضعیت نگران کننده آینده در فکر آن هستند که بجای سامان بخشیدن به امور و تقویت روند اداره کشور برای سالهای بعد، پروژه و برنامههای پول سازی را روی دست گیرند که در سایه آن بتوانند به ذخایر خویش بیافزایند. بنابراین وجود فساد و عدم ثبات در فعالیت های اقتصادی از نگرانی های جدی دیگری است که مردم را نسبت به آینده سخت بیباور ساخته است. مسئولاین کشور هم تا کنون تلاش جدی را برای رفع این نگرانیها بخرج نداده اند.
نکتهای دیگر که در راستای نگرانیهای فردای کشور قابل طرح میباشد تنشهای سیاسی و کمرنگ شدن وفاق سیاسی در جامعه است. واقعیت آنست که پس از سال 2001 فقط برای اندکی مردم ما توانستند تجربه خوب همسویی ملی را در سایه یک زعامت سیاسی متحد پشت سربگذارند. اما این تجربه بزودی افول نمود. افغانستان هم در ساختار اداری و سیاسی و هم در عرصه اجتماعی دچار یک نوع بحران و تفرقه است. باتوجه به حساسیت اوضاع پس از سال 2014 و مسئولیت سنگینی که بردوش مردم و حکومت قرار میگیرد اگر این وفاق و همگرایی ملی بوجود نیاید، فرصت های بی شماری برای تخریبگران بوجود خواهد آمد و بدخواهان راه های نفوذ و تخریب خود را پیدا خواهند کرد. در یک دهه گذشته فرصت بسیار مناسبی بود که در راستای تحقق تفاهم و وحدت و همگرایی ملی، در سطح گسترده کار می شد و با تامین عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه منابع ثروت و قدرت در میان تمامی اقشار جامعه، اعتماد ملی را تقویت و در نهایت زمینه ها و بسترهای تحقق وحدت و تفاهم ملی در سطح کلان کشوری را فراهم میگردید. اما به نظر میرسد که افغانستان در رسیدن به این هدف به دلیل ضعفها و ناکارآمدی های بسیار از جمله فقدان مدیریت باکفایت از سوی دولت در این زمینه توفیق چندانی بدست نیاورد.
مزید بر همه موارد یاد شده نگرانی از برگزاری یا عدم برگزاری انتخابات باید افزود. هرچند مقام های رسمی تاکید بر برگزاری انتخابات دارند. امری که با خواست عمومی مطابقت دارد. اما نکته مهم در میکانیزم و شرایط برگزاری انتخابات است. از لحاظ امنیتی گفته می شود که هم اکنون بسیاری از ولسوالی ها و حتا ولایت های محروم به دلیل عدم امنیت، مردم به کارت رای دهی دسترسی ندارند. وقتی مردم نتوانند در هنگام برگزاری انتخابات مردم در پای صندوق های رای نخواهند توانست حاضر شوند در این صورت مشروعیت انتخابات و حکومت آینده با خطر روبرو است.
پایان سخن اینکه حداقل با توجه به همین چند مورد وضعیت جاری و آینده کشور بسیار نگران کننده به نظر میرسد. اگر برای رفع نگرانیهای یاد شده برنامهها و اقدامهای فوری و جدی روی دست گرفته نشود، احتمال اینکه شرایط بسیاربدتری را دوباره تجربه نماییم زیاد دور از وقوع نخواهد بود.
دیدگاه شما