صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۰ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دهشت افکنی؛ نیازمند مبارزه چند جانبه

-

دهشت افکنی؛ نیازمند مبارزه چند جانبه

پلیس مرزی افغانستان دختر ده ساله‌ای را بازداشت کرده که قصد انجام حمله انتحاری به کاروان نیروهای پلیس داشته را داشته است.وزارت امور داخله افغانستان گفته که این دختر را عصر روز یکشنبه در ولسوالی خان‌نشین ولایت هلمند بازداشت کرده است. بر اساس بررسی های ابتدایی این کودک اعتراف کرده که او به تشویق برادرش برای انجام حمله انتحاری آماده شده بود.این خبری تکان دهنده بود که در خبر ها منتشر شد. این خبر بدون شک تکان دهنده است و بیانگر آن است که دهشت افکنی و بنیادگرایی در درون خانه های ما و در جان کودکان ما افتاده است. نفوذ بنیاد گرایی در درون خانه ها می طلبد تا مبارزه جدید علیه دهشت افکنی و بنیادگرایی را می خواهد. در این نوشتار تلاش می شود مبارزه با دهشت افکنی و بنیادگرایی در بیش از یک دهه را مورد بررسی قرار دهد و بعد تلاش کند تا رویکرد های جدید در مبارزه با بنیادگرایی را به بحث بگیرد.

تحلیل گران مبارزه با تروریسم، دهشت افکنی و بنیادگرایی را به دو دوره از هم تفکیک می کند. دوره ای از زمان حضور نیرو های بین المللی در افغانستان تا پایان ریاست جمهوری جورج بوش. دوره دیگر از شروع ریاست جمهوری آمریکا تا اکنون. مشخصه اصلی دوره اول، مبارزه با رویکرد سخت افزاری است. در این دوره تلاش شده است که تا سرکوب بنیادگرا ها ریشه های آن ها را بخشکاند. آن ها سرکوب شده است و کشته شده اند. دولت افغانستان نیز، همسو با همین رویکرد با تروریسم، دهشت افکنی و بنیادگرایی مبارزه نموده است. هیچ گونه واکنشی در حملات نیرو های بین المللی از سوی حکومت افغانستان نشان داده نشده است. اما با روی کار آمدن باراک اوباما نقد های نسبت به رویکرد بوش مطرح شد. منتقدان بر این باور بودند که مبارزه صرف سخت افزاری باعث می شود که مبارزه ریشه ای تر و عمیق تر گردد زیرا مبارزه سخت افزاری و کشتن دهشت افکنان باعث می شود که بازماندگان عقده ای بار بیایند و شدید تر با نیرو های بین المللی و نیرو های امنیتی افغانستان مبارزه نمایند. به همین خاطر حکومت اوباما رویکرد جدید را مطرح کرد. رویکرد اوباما را تلفیق از مبارزه سخت افزاری و نرم افزاری دانسته است. به عبارتی دیگر، اوباما تلاش کرد در کنار مبارزه سخت افزاری و سرکوب دهشت افکنان فعالیت های فرهنگی را به منظور مبارزه با تروریسم، بنیادگرایی و دهشت افکنی نیز به راه انداخت. ناگفته نباید گذاشت که باراک اوباما بار اول تعداد نیرو های امنیتی خود را در افغانستان افزایش دادند. بدین معنی که ظرفیت مبارزه سخت افزاری خود را بالا بردند اما در کنار آن تلاش نمودند تامبارزه فرهنگی نیز داشته باشند.

حکومت افغانستان نیز در مبارزه با تروریسم دو دوره متفاوت و متمایز داشته است. در دوره ای همسو با حکومت آمریکا با تروریسم مبارزه نموده است و هیچ گاهی با حملات شبانه و ... نیرو های بین المللی اعتراض نکرده است. نه تنها اعتراض ننموده است بلکه نیرو های بین المللی را همراهی نیز نموده است. در دوره دوم اما، حکومت افغانستان در موارد متعدد با عملکرد نیرو های بین المللی همسو و همراه نبوده است و در مواردی به شدید انتقاد و اعتراض نموده است.در دور دوم، دولت افغانستان مصالحه و گفتگو با طالبان را در میان آوردند و شورای عالی صلح تاسیس کردند.این مختصر نشان می دهد که در بیش از یک دهه مبارزه با تروریسم چگونه بوده است.

اما واقعیت این است که مبارزه سخت افزاری دوره اول و مبارزه دوگانه با دوره دوم نتوانسته است باعث تضعیف دهشت افکنی و بنیادگرایی شود. نفوذ بنیادگرایی و دهشت افکنی در درون خانه و دامنگیر شدن کودکان و زنان بیانگر این است که وضعیت بدتر شده است و مبارزه جوابگو نبوده است. حال این سوال مطرح می شود که چگونه می توان با بنیادگرایی و دهشت افکنی مبارزه نمود. برای پاسخ به این سوال تلاش می شود در کنار مبارزه سخت افزاری سه راهکار دیگر را نیز مطرح نمایند.

در کنار مبارزه سخت افزاری ما نیازمند مبارزه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی می باشیم.

مبارزه فرهنگی: ما از آنجا نیازمند مبارزه فرهنگی می باشیم که بنیادگرایی اندیشه ای که در ذهن و افکار مردم وجود دارد. محرک رفتار انسان ها در درون آن ها قرار دارد. برای ریشه کن کردن بنیادگرایی باید ذهن و افکار انسان ها را تغییر بدهیم. به همین خاطر ما بیش از همه نیازمند آنیم تا مبارزه فرهنگی نمایم و در برابر ارزش های بنیادگرایانه ارزش های بدیل ارائه نمایم و آن ترویج و گسترش بدهیم. مبارزه فرهنگی باید از نهاد های آموزشی آغاز شود و در درون خانه ها نفوذ نمایند. نهاد های آموزشی، امنیتی باید هماهنگ شوند و برنامه ای مشترک پی بریزند.

مبارزه اجتماعی: کودکی که از سوی برادر وادار به حمله انتحاری می شود بیانگر این است که ساختار اجتماعی ما به گونه ای است که کودک حرف پدر، برادر و کلان خود را می پذیرد. در مواردی زنان باید حرف مرد خانه را بپذیرد. این نشان می دهد که ما نیازمند دگرگونی در ساختار اجتماعی خود می باشیم. تا زمانی که در ساختار اجتماعی ما دگرگونی به وجود نیامده است کودکان و زنان همچنان به خشونت کشانده می شود و قربانی می شود و قربانی می گیرد. در کنار دگرگونی ساختاری، مبارزه اقتصادی می تواند مکمل همدیگر باشند. بدین معنی که مبارزه اقتصادی کمک می کند تا ساختار اجتماعی دگرگون شود. ما می توانیم فعالیت های اقتصادی را براه بیاندازیم که باعث مستقل شدن زنان از مردان شود. زمانی که خانم ها به لحاظ مالی وابسته به مرد ها نبود، مجبور نیست در هر کاری از مردان خانه متابعت نمایند. به همین خاطر، می توان گفت که ما نیازمند مبارزه اقتصادی نیز می باشیم. مبارزه اقتصادی که منجر به دگرگونی در وضعیت زندگی روزمره مردم گردد و زنان به لحاظ اقتصادی و مالی از مردان مستقل گردد.

مبارزه اقتصادی همچنین باعث می شود که مردان به صفوف گروه های مخالف مسلح دولت نپیوندد.زیرا بخش زیادی از مردان به خاطر مشکلات مالی به صفوف مخالفان مسلح دولت می پیوندد.

در پایان باید گفت که ما در مبارزه با تروریسم، بنیادگرایی و دهشت افکنی در کنار مبارزه سخت افزاری نیازمند مبارزه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی می باشیم. بدون توجه به جنبه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بدون شک مبارزه ما به شکست و بن بست مواجه خواهد شد. زمانی می توانیم در برابر دهشت افکنی و بنیادگرایی پیروز شویم که با مبارزان فرهنگی بتوانیم افکار و ذهن مردم را تغییر بدهیم. با مبارزات اجتماعی بتوانیم ساختار اجتماعی خود را تغییر بدهیم و مبارزات اقتصادی بتوانیم این دگرگونی های را تکمیل کنیم. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که مبازره با دهشت افکنی نیازمند مبارزه چند جانبه است. پرداختن تنها به یک جنبه نمی تواند ما راما را از دام دهشت افکنی، تروریسم و بنیاد گرایی نجات دهد.

دیدگاه شما