صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به مشارکت سیاسی زنان در افغانستان

-

نگاهی به مشارکت سیاسی زنان در افغانستان

بحث مشارکت سیاسی زنان از دیر باز میان اندیشمندان و فعالان مدنی و به خصوص میان فیمینیست ها مطرح بوده است. جنگ جهانی دوم زنان را روی صحنه سیاست کشاند. مشارکت مردان در جنگ باعث شده بود که خیلی از کارخانه، ادارات و ... با کمبود نیروی انسانی مواجه شود. به همین خاطر در کشور های مختلف برای رفع این مشکل سهم به زنان دادند و زنان وارد عرصه های مختلف کاری از جمله عرصه سیاست شد. با مبارزات برخی از حقوق خود را به دست آورد. یکی از حقوق که زنان خواهان آن بودند حق رأی بود. با همه این ها در کشور های مختلف غربی زنان در اواخر قرن نوزده حق رأی را به دست آوردند.در افغانستان اما مشارکت زنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داستان متفاوت از دیگر کشور ها دارد.در این نوشتار تلاش می شود به مشارکت زنان در افغانستان پرداخته شود. در اول تلاش می شود مشارکت زنان را به صورت تاریخی مورد بررسی قرار دهد. بعد از آن تلاش می شود فهم نخبگان و مردم از مشارکت زنان را مورد بررسی قرار دهد و در نهایت تلاش می شود راهکاری برای بهبود و گسترش سهم زنان ارائه نمایند.‏

از زمان شکل گیری افغانستان کنونی تا زمان امان الله خان زنان در هیچ عرصه ای مشارکت نداشته است. زنان نه تنها مشارکت نداشته است بلکه از انظار عمومی نیز غائب بوده است. جایگاه زنان در میان چهار دیواری بوده است. در زمان امان الله خان وضعیت زنان کمی تغییر کرد. ثریا زن امان الله خان در روز جشن استقلال افغانستان در انظار عمومی ظاهر شد و وضعیت کمی متفاوت شد. بعد از آن زنان تا حدودی می توانستند در انظار عمومی ظاهر شود.اما زنان در هیچ عرصه ای همچنان ظهور نداشته است. با سقوط حکومت امان الله خان و دست یابی حبیب الله کلکانی به قدرت باعث شد که وضعیت به حالت سابق برگردد. یعنی فضای که در زمان امان الله برای حضور زنان در انظار عمومی به وجود آمده بود از بین برده شد و زنان دوباره در چهار دیواری خانه محصور شدند.‏

این وضعیت تا دوره دهه دموکراسی تغییر نکرد. استبداد نادرخان فرصت برای طرح و فکر مشارکت زنان و حضور آن ها در انظار عمومی را گرفته بود. در دهه دموکراسی اما، وضعیت تغییر کرد. قانون اساسی بخشی از حقوق مردم را قبول کردند و فرصت این پیش آمد تا گروه های مختلف اجتماعی از جمله بتوانند ادعای حقوق اساسی خود نمایند.‏ با کودتای داوود خان وضعیت باز هم به شکل سابق برگشت و فرصت اعتراض و حقوق خواهی از گروه های اجتماعی گرفته شد. دوران کمونیست، مجاهدین و طالبان وضعیت زنان بدتر شد. بدترین وضعیت را زنان در دوره طالبان تجربه نمودند. زنان اگر چه می توانستند در بیرون از خانه بیایند اما نمی توانستند به صورت آزادانه بگردند باید تمام بدن خود را می پوشانیدند‏.

اما دهه جدید فرصت خوبی برای زنان فراهم شد تا زنان بتواند در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حضور پیدا نمایند و نقش بازی نمایند.‏ دوره جدید قانون اساسی حقوق برابر برای زنان و مردان در عرصه های مختلف را مورد پذیرش قرار دادند و زنان توانستند در برخی عرصه ها ظاهر شوند. از جمله زنان زیادی کاندید شورای ملی شدند و برخی شان در رقابت انتخاباتی پیروز شدند و وارد یکی از قوه ها شدند. در شوراهای ولایتی نیز، زنان همپای مردان رقابت نمودند و توانستند برخی از کرسی ها را به خود اختصاص دهند.‏ بنابراین دوره جدید را می توان گفت که بهترین دوره برای زنان بوده است. با وجود این که خشونت ها علیه آن ها زیاد شده است و زنان به صورت های گوناگون مورد آزاد و اذیت قرار گرفته است اما با وجود توانستند در عرصه های گوناگون رشد نمایند.‏

حال که انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شده است و کاندیدان ریاست جمهوری به رأی زنان نیاز دارند مسئله مشارکت زنان بر سر زبان افتاده است.‏مسئله این است که درک نخبگان سیاسی و مردم افغانستان از مشارکت زنان چه می باشند. می توان با قاطعیت گفت که درک اکثر کاندیدان ریاست جمهوری، نخبگان سیاسی، فکری و اجتماعی و توده مردم درک ابزاری می باشند. یعنی مشارکت سیاسی زنان را در حد شرکت آن ها در پای صندوق های رأی می دانند.همین درک ابزاری از مشارکت سیاسی زنان یکی از موانع جدی فراروی زنان می باشد. زیرا این نوع درک همگانی است و همچنین در فرهنگ ما تحکیم یافته است.‏ بنابراین برای گسترش مشارکت زنان نیازمند عبور از چنین درکی می باشیم. اما چگونه می توان مشارکت زنان را به معنی واقعی کلمه تجربه کرد.

به نظر نگارنده ما برای عبور از درک ابزاری از مشارکت زنان باید مبارزات فرهنگی نمایم. در کنار این مسئله باید در مراحل مختلف پالیسی سازی به زنان مشارکت بدهیم. پالیسی سازی از تدوین تا اجرا دارای چند مرحله می باشد. از تحقیق اولیه، تدوین پالسی، بودجه بندی و اجرا و در نهایت ارزیابی پالسی باید زنان حضور داشته باشند. حضور زنان در عرصه های مختلف پالسی سازی باعث می شود که زنان بتواند مشکلات زنان را درک کرده در راستای حل آن مشکل بتواند طرح های را تدوین کند و در نهایت اجرا نمایند. زیرا مردان بدون شک نمی توانند مشکلات زنان را به اندازه خود آن ها فهم و درک نمایند. به همین خاطر می توان گفت که مشارکت واقعی زنان سهم دادن زنان در مراحل مختلف پالسی سازی است.‏

از آنجایی که پالسی سازی در چارچوب دولت صورت می گیرد زنان می تواند در نهاد های مختلف دولت نفوذ کند. اما در صورتی که مشارکت سیاسی زنان این طوری درک نگردد و تنها اکتفا شود به درک ابزاری و شرکت زنان در پای صندوق های رأی بدون شک وضعیت زنان بهبود نخواهد یافت و زنان همچنان به عنوان گروهی حاشیه ای باقی خواهد ماند.

در نهایت باید گفت که بحث مشارکت زنان یکی از بحث های جدی است. فیمینیست ها همچنان برای به دست آوردن برخی حقوق زنان مبارزه می کند. در کشور های مانند افغانستان که زنان همیشه گروه اجتماعی حاشیه ای بوده است و نتوانسته است در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشارکت نمایند و فرصت و فضای شکل نگرفته است تا زنان بتواند در توانایی های خود را بروز دهند. اما امروزه که این فرصت فراهم شده است درک ما از مشارکت زنان ابزاری است و همین درک ابزاری مانع جدی فراروی زنان می باشد. اما راهکار این است که به زمان در سطوح و مراحل مختلف پالسی سازی فرصت داده شود تا خود آن ها بتواند در مورد مشکلات خود طرح ارائه نمایند و آن را اجرا کند. به نظر نگارنده بدون سهم دهی زنان در پالسی سازی امکان گسترش مشارکت زنان دروغ برساخته است.‏

دیدگاه شما