صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جستجوي دولت كارآمد؛ از رهگذر فرد صادق يا سيستم نهادينه شده؟

-

جستجوي دولت كارآمد؛ از رهگذر فرد صادق يا سيستم نهادينه شده؟

در ابتداي زندگي سياسي جامعة بشري تنها وظيفة  كه براي دولت ها متصور بود، تامين امنيت و نظم بود. وضعيت سياسي و اجتماعي جامعة بشري، در حدي عقب مانده بود كه بيش از تامين امنيت، ديگر وظيفة براي دولت ها متصور نبود و انسان ها نيز بيش از اين انتظاري نداشتند. اما با گذر زمان، تسلط و استفاده از منابع طبيعي گسترش يافت و انسان ها توانستند با خردمندي دشواري هاي طبيعي را دفع نموده و از بسياري مواهب طبيعي در راستاي ساده ساختن زندگي استفاده نمايند. تكنولوژي و علم و پيشرفت كرده و از اين رهگذر شكل زندگي عمومي تغيير كرد. با تغيير شكل زندگي، خواسته ها و تمايلات جوامع انساني نيز تغيير يافت. از اين رهگذر، انتظارات و تصورات قبلي را كه شهروندان در مورد دولت ها داشتند، تغيير كرد و انتظارات جديدتر و بيشتري مطرح شد.

      سرانجام علاوه بر بحث تامين نظم و امنيت، تامين رفاه همگاني به تامين رفاه اجتماعي نيز بر بام دولت ها نشست. پس علاوه بر اينكه، تلاش كند كشورهاي خارجي امنيت شهروندان را با تهديد مواجه نكند، جنايت كاران داخلي افراد نسبتا ضعيف و بي دفاع را زير چكمه هاي شان خورد نكنند و به جز از دولت مرجع تصميم گيري و قضاوت عمومي ديگري در جامعه وجود نداشته باشد، بايد تلاش ورزد، زمينه هاي رفاه عمومي جامعه را نيز فراهم كند. تلاش ورزد، انسان ها به شكل راحت تر زندگي كرده و از سهولت هاي بيشتر رفاهي بهره مند گردند.

   با توجه به اين بحث، ملاك قضاوت و داوري شهروندان در مورد دولت ها، نوع خدمات همگاني است كه ارائه مي گردد. از هركسي و تيمي كه  در مورد دولت خوب و شايسته پرسيده شود، يقينا دولتي را خوب و شايسته مي خواند كه توانسته باشد يا بتواند خدمات همگاني بهتري براي جامعه ارائه كرده و زمينه هاي رفاه عمومي را فراهم كند.

   به نظر مي رسد كه با فراگير شدن دموكراسي در همة جوامع غربي و توسعه يافته و در اكثريت كشورهاي جهان سومي و توسعه نيافته، فرصت بيشتري براي انسان ها فراهم مي گردد، تا در راستاي پديد آمدن دولت كارآمد و پاسخ گو تلاش جدي ورزند. زيرا در دموكراسي حكومت و قدرت فرد يا تيم، مادام العمري و هميشگي نيست، بلكه هر چهار ـ پنج سال افراد يا تيم ها تغيير و تبديل مي يابند، اما اين شهروندان اند كه با راي دادن، فرد يا تيم را به قدرت مي رسانند. پس دموكراسي فرصت مناسبِ را براي شهروندان فراهم كرده است، تا براي پديد آوردن دولت شايسته و پاسخ گو تلاش ورزيده و از اين رهگذر زندگي عمومي جامعه را بهتر تر نمايند.

   اما ملاك هاي انتخاب و گزينش شهروندان در همة جوامع متفاوت به نظر مي رسد. گرچند هدف، يك دست است؛ پديد آمدن دولتِ كارآمدي كه بتواند چالش هاي زندگي را از فراراه جامعه برداشته و زندگي مرفه و آرام رقم زند، ولي ملاك ها متفاوت به نظر مي رسد. در كشورهاي توسعه يافته و جهان اول، ملاك هاي در نظر است كه به نظر مي رسد در كشورهاي جهان سوم و توسعه نيافته در نظر نيست. پس پرسش اين است كه: ملاك گزينش سياسي در جوامع جهان سومي و افغانستان چيست؟ آيا جامعة افغاني براي رسيدن به دولت خوب و شايسته كه نهايتا رفاه عمومي و بهبودي وضعيت كشور را به دنبال خواهد داشت، به فرد خوب و مناسب اتكاء مي كنند يا به سيستم و نظام خوب و كارآمد؟ به عبارت ديگر، تصور و برداشت جامعة افغاني جهت دست يازيدن به دولت خوب و شايسته از رهگذر فرد شايسته و خوب است يا سيستم خوب؟

     به نظر مي رسد كه در جوامع جهان اول و توسعه يافته، جهت دست يابي به دولت كارآمد و شايسته از رهگذر سيستم سياسي مناسب و نيز برنامه هاي واقعي و قابل تطبيق دنبال مي گردد. در اين دست جوامع، به خود فرد تكيه نمي گردد كه كي، از كجا و داراي چه پيشينه اي است، بلكه تلاش صورت مي گيرد، در گام نخست سيستم طوري طراحي گردد كه پاسخ گو بوده و كاركردي مطلوب داشته باشد و دوم، برنامه هاي فرد و تيم مورد توجه واقع شده و به اين تمركز صورت مي گيرد كه چه برنامه هاي طرح شده و كدام يكي مي تواند به بهبودي وضعيت كشور و حل چالش هاي مختلف كمك و ياري كند. در اين صورت، به ويژگي هاي فردي سياست مدار زياد توجه صورت نمي گيرد كه صادق است يا نيست و از كجا نيست و از كجا است، چون اگر با برنامة نسبتا درست به قدرت برسد خود سيستم نمي گزارد كه رفتارهاي خلاف و متضاد با منافع عمومي داشته باشد. پس ملاك گزينش سياسي در جوامع توسعه يافته فرد نيست، بلكه سيستم و برنامه هاي سياسي ـ  اجتماعي است.

   اما در جوامع جهان سومي و افغانستان عكس قضيه صادق است. وقتي گذري در ميان مردم داشته باشيم و يا حتي ميزگردها و محافل سياسي را بنگريم، در خواهيم يافت كه آرمان و آرزوي جامعة افغاني اين است كه فرد صادق، لايق، پرهيزگار، با فكر باز و...... به قدرت برسد. جريان هاي سياسي و شهروندان نيز سياست مداري را خوب مي دانند و نامزدي را مورد حمايت قرار مي دهند كه ويژگي هاي فوق را به همراه داشته باشد. اما كسي به دنبال اين نيست كه در گام نخست سيستم و ساختار سياسيِ را پديد آوريم كه متعهد و پاسخ گو در برابر تقاضاهاي جامعه باشد، تبعيض را نفي نمايد و ضياع وقت و فرصت ها را بر نتابد و درگام دوم، برنامه هاي فرد مورد توجه قرار داده شود. در اين صورت، ممكن است فردي به لحاظ شخصي شايسته، صادق و متعهد باشد، اما چيزي در بساط نداشته تا وضعيت را بهبودي بخشد، يا ممكن است فردي به لحاظ شخصي شايسته و صادق نباشد، اما در درون سيستم و ساختار نتواند كه كه ناكارآمدي از خود نشان داده و فرصت ها را ضايع نمايد.

       به هر صورت، ملاك گزينش سياسي در جامعة افغاني هنوز ويژگي هاي فردي است. جامعة افغانستان، پديد آمدن حكومت شايسته و بهبودي وضعيت زندگي اجتماعي را در قامت افراد جستجو مي كنند. اما اگر تلاش گردد تا سيستم، كارآمد و نهادينه گردد و نيز، برنامه هاي نامزدان مورد توجه قرار گيرد، به نظر مي رسد كه مي توان به صورت بهتر به هدف دست يافت.

   اما جامعة افغانستان هنوز در اين مسير نوزاد است و نمي توان به سير كشور به سمت مطلوب نا اميد شد. دستاوردهاي كه در طول سيزده سال در كشور كسب گرديده است قابل قدر و ارزشمند است و دموكراسي نوپا را زيبا جلوه مي دهد. امروز نخبگان سياسي كه تا ديروز جهت كسب قدرت به خشونت متوسل شده و حذف همديگر را دنبال مي كردند، با همپذيري در كنار يك ديگر مي نشينند و برنامه هاي هم را نقد مي نمايند. به اميد روزي كه از يك سو دموكراسي نهادينه گردد و از سوي ديگر، آگاهي هاي سياسي جامعه پيش رفت كرده و گزينش سياسي بر مبناي بايدهاي عقلاني استوار گردد.

دیدگاه شما