صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پیامد های سرخ یک خروج

-

پیامد های سرخ یک خروج

یکی از موضوعات مهم در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان حضور ابر قدرت های مانند انگلیس، شوروی و ایالات متحده آمریکا می باشیم. انگلیس و شوروی در زمان خود ابر قدرت جهان محسوب می شد. افغانستان کارنامه شکست این ابر قدرت ها در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی خود را دارد.شکست ابر قدرت ها و خروج آن ها پیامد های جدی و مهم در پی داشته است. در این نوشتار سعی می شود پیامد های خروج قشون سرخ شوروی را از افغانستان را به بررسی می بگیرد. گفتمان مسلط در افغانستان بر این باور است که شکست قشون سرخ شوروی و خروج آن ها یک افتخار برای مردم افغانستان است. اما هیچ گاه نگاهی انتقادی به گزاره های گفتمان مسلط صورت نگرفته است. به عبارت دیگر، مسلط و هژمون بودن گفتمان جهادیسم باعث شده است که هیچ اندیشمندی نقدی بر دیدگاه گفتمان مسلط نداشته باشد. این نوشتار با توجه به رویداد های تاریخی تلاش می کند پیامد های سرخ این خروج را به بررسی بگیرد.

قبل از بررسی پیامد ها ضروری است نگاهی به تاریخ بیاندازیم و چگونگی حضور نیرو های قشون سرخ شوروی بررسی نمایم. کودتای داوود خان کسب قدرت سیاسی همراه شد با دگرگونی در سیاست خارجی افغانستان. داوود خان از قطب چپ لغزش کرد و به راست غلطید. این لغزش داوود خان باعث شد که اتحاد جماهیر شوروی در فکر آن باشد تا حوزه نفوذ خود یعنی افغانستان را از دست ندهد. به همین منظور شوروی کمونیست های افغانستان را تقویت کرد و کمونیست ها با یک کودتای خونین داوود خان را از قدرت خلع کرد و قدرت سیاسی را به دست گرفت. با قدرت گرفتن کمونیست ها اما، ثبات سیاسی تامین نشد و کمونیست ها دچار چند دستگی شد و جنگ قدرت میان آن ها به وجود آمد. جنگ های درون حزبی و انشعاب حزب دموکراتیک خلق افغانستان باعث شد که شوروی به صورت مستقیم در مسائل افغانستان دخالت نموده و نیرو های خود را وارد افغانستان نماید. نیرو های شوروی نزدیک به یک دهه در افغانستان ماند. اما نیرو های سنتی در برابر نیرو های شوروی و کمونیست ها مقاومت کرد و در 26 دلو 1367 آن ها را وادار به خروج از افغانستان نمود.

با خروج نیرو های قشون سرخ شوروی نیرو های سنتی در راولپندی پاکستان تشکیل جلسه داد و تصمیم گرفته شد که آن ها به افغانستان منتقل شود و قدرت سیاسی را بدست بگیرد. بنا بود نیرو های سنتی بعد از گرفتن قدرت سیاسی به مدت شش تا یک سال انتخابات برگزار نماید و یک دولت منتخب به وجود آورد. دکتر نجیب به عنوان آخرین بازمانده کمونیست ها در برابر نیرو های سنتی مقاومت کرد و بار اول آن ها را در جلال آباد شکست داد. بعد از آن درگیری های مسلحانه و جنگ های خونین به وجود آمد.

اولین علت درگیری ها این بود که گروه مجاهدین نمی خواست با نمایندگان ظاهر شاه و افراد کمونیسم مصالحه و گفتگو نماید. به همین خاطر کمونیست ها در برابر مجاهدین مقاومت کرد. بعد از درگیری های زیاد حکومت به دست مجاهدین افتاد. اما ثبات سیاسی باز تامین نشد. این بار اما، درگیری میان گروه های مجاهدین شکل گرفت. آن ها در حقیقت بر سر تقسیم قدرت سیاسی با هم نساخت. درگیری گروه های مجاهدین باعث قتل و کشتار زیادی مردم شد. میلیون ها تن از شهروندان افغانستان مهاجر شد. زیر بنا های اقتصادی از بین رفت و فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوقف شد.

این وضعیت برای مدتی دوام کرد تا در سال 1994 وارد افغانستان شد و در کمترین زمان افغانستان را تصرف کرد و قدرت سیاسی را به دست گرفت. طالبان امارت اسلامی را به وجود آورد که شریعت اسلامی با تفسیر بنیادگرایانه جای قانون را گرفت و اساسی ترین حقوق و وجایب مردم را سلب نمود. قتل ها و کشتار های فجیع را به وجود آورد. طالبان تا سال 2001 میلادی قدرت سیاسی را به دست داشت تا این که نیرو های ایالات متحده آمریکا با پیمانان غربی شان بر افغانستان حمله نمود و حکومت موقت و انتقالی به وجود آورد. از زمان خروج نیرو های شوروی تا زمان شکل گیری حکومت موقت بیش از دوازده سال را در بر گرفت. دوازده سال در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان دوران تاریک و وحشت ناکی است.

حال می توانیم این مسئله را به بررسی بگیریم که خروج نیرو های شوروی چه پیامد های برای مردم افغانستان داشته است. به صورت مشخص می توان پیامد ها را به چند دسته تقسیم بندی نمود.

اول؛ پیامد های اجتماعی؛ میلیون ها شهروند افغانستان به خاطر درگیری ها و جنگ ها میان گروه های مختلف مهاجر شدند و به کشور های مختلف پناه بردند. در عین حال هزاران نفر در این مدت کشته و یا زخمی شدند. مهاجرت و کشته و زخمی شدن انسان های این سرزمین مهمترین پیامد اجتماعی خروج نیرو های شوروی بودند.دوم؛ در عرصه اقتصادی افغانستان زیر بنا های خود را نابود کرد و تمام فعالیت های اقتصادی متوقف شد. در این دوره افغانستان با رشد منفی اقتصادی مواجه است. در دوره ای که کشور های دیگر، بعد از بحران دهه 1970 با رشد اقتصادی مواجه بودند افغانستان رشد منفی داشتند. سوم؛ در این دوره افغانستان به عنوان یک کشور منزوی در آمد و روابطش با تمام کشور ها قطع شد. تنها برخی کشور ها مانند پاکستان و ایران و تعدادی از کشور های عربی با افغانستان ارتباط داشتند. ارتباط آن ها در حد فرستادن اسلحه و مواد غذایی بی کیفیت بود. به صورت کلی می توان گفت که پیامد این خروج باعث شد که افغانستان برای سال ها از مسیر توسعه و نوسازی عقب بیافتد.

ناگفته نباید گذاشت که شوروی خود به افغانستان نیامد بلکه این سیاست های حکومت کابل بود که باعث حضور نیرو های شوروی در افغانستان شد. اگر داوود خان دچار لغزش از چپ به راست نمی کرد و نیرو های کمونیستی با هم درگیر نمی شد بدون شک نیرو های سرخ شوروی وارد افغانستان نمی شد. حکومت کابل باید متناسب با ساختار نظام بین الملل باید سیاست اتخاذ می کرد که باعث تحریک قطب های قدرت نمی شد.

از طرف دیگر باید گفت که تجربه حضور نیرو های شوروی در کشور های دیگر تجربه کاملا متفاوت بوده است. کشور های که علیه نیرو های شوروی نجنگیدند امروز وضعیت بهتر از افغانستان دارد. هم ثبات سیاسی را تجربه نمودند و هم منزلت ملی خود را در سطح نظام بین الملل بالا بردند.به این دلایل می توان گفت که خروج نیرو های شوروی از افغانستان پیامد های بس دردناک برای مردم افغانستان داشته است.

در نهایت باید گفت که ما نیازمند نگاه انتقادی و به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی خود می باشیم. تا زمانی که نتوانیم گفتمان مسلط را نقد نمایم و رخداد های تاریخی را با نگاه انتقادی ننگریم بدون شک نمی توانیم از تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی خود درس عبرت بگیریم. عبرت نگرفتن از تاریخ و نداشتن نگاه انتقادی ممکن است باعث تکرار دوباره وضعیت تاریخی شود.

دیدگاه شما