صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مسیر دشوار صلح و کشته های پرشمار آن

-

مسیر دشوار صلح و کشته های پرشمار آن

در یک دهه گذشته کسان زیادی در مسیر صلح گام برداشته و قربانی شدند. از عالی ترین مقامات حکومت و شورای صلح تا مقامات طالبان همه و همه تلاشهای بی حاصل شان در جهت برقراری صلح را تا پای جان ادامه دادند. روز گذشته نیز یکی از مقامات ارشد حکومت طالبان که گفته می شود در مسیر صلح تلاشهای را انجام داده است جان خود را ازدست داد. حامد کرزی، رئیس جمهوری اسلامی افغانستان اعلام کرد مولوی عبدالرقیب تخاری، عضو تحریک طالبان که از سوی مردان مسلح ناشناس کشته شد قربانی راه صلح شده و او کشته شدن مولوی عبدالرقیب را به شدت محکوم می کند. مولوی عبدالرقیب تخاری، دو روز قبل از سوی مردان مسلح ناشناس در شهر پیشاور پاکستان کشته شد و جسد این عضو طالبان صبح دیروز با هلیکوپتر دولتی به ولایت تخار در شمال افغانستان منتقل شد و در ولسوالی کلفگان به خاک سپرده شد.

اگرچه مسیر صلح تا کنون قربانیان زیادی داشته است اما به نظر می رسد مقامات حکومت در کابل هنوز امیدوارند روزنه ی به سمت صلح گشوده شود. همنوایی ها و همدردی ها با طالبان در همین راستا ادامه می یابد و به همین دلیل کشته شدن وزیر مهاجرین حاکمیت طالبان توسط رئیس جمهور محکوم می شود و بار دیگر با برادر خطاب کردن طالبان رئیس جمهور از آنان می خواهد به میز گفتگو و صلح باز گردند فرا خوانی که همواره نه تنها پاسخ مثبت داده نشده است که با کشتار منادیان صلح همراه بوده است. ارگ ریاست جمهوری گفته است که مولوی عبدالرقیب، حامی صلح و تفاهم در افغانستان بود، او پس از اشتراک در مذکرات اخیر صلح در دوبی که تحت ریاست ملا آغا جان معتصم آغاز شد به پیشاور پاکستان بازگشت و در آنجا به قتل رسید. رییس جمهور کرزی به بهانه کشته شدن تخاری،  بار دیگر اعضای تحریک اسلامی طالبان را برادر خطاب کرده و از آنان خواسته است تا به کشورشان بازگردند و با شورای عالی صلح افغانستان وارد مذاکرده شوند. رئیس جمهور از تلاش های تحریک اسلامی طالبان تحت ریاست ملا آغا جان معتصم که در این اواخر در راه صلح و تفاهم گام برداشته استقبال کرده است.

حکومت افغانستان در یک دهه گذشته تمامی تلاشهای ممکن خود را به خرج داد و از تمامی ظرفیتهای ممکن داخلی و بین المللی استفاده کرد تا بتواند گامی به سمت صلح در افغانستان برداشته شود. اما متاسفانه صدای طبل جنگ همواره در این سرزمین رسا تراز صلح بوده است و هنوز هم طالبان در شیپور جنگ می دمند تا اینکه بر طبل صلح بکوبند. ولی مقامات کابل در همه این سالها همواره ابراز امیدواری کرده اند که تلاش های صلح کاملا نتیجه مثبتی در پی داشته باشد و کرزی برای چندمین بار روز گذشته یک بار دیگر گفت آرزو دارد تا تمام رهبران تحریک طالبان در رابطه به پروسه و مذاکرات صلح در کشور شان اقدام کنند تا مردم افغانستان از صلح و آرامش بهره مند شوند.

واقعیت این است که دولت افغانستان از هیچ تلاشی برای کشاندن طالبان در پای میز مذاکره دریغ نکرده است ولی عملا این تلاشها نتیجه بخش نبوده است این همان نقطه مبهم و گره کوری است که همچنان ناگشوده باقی مانده است. اما در ده سال گذشته هر از گاهی که دولت افغانستان اعلام کرده است پیشرفت های در مسیر صلح حاصل شده است همزمان با آن موج جدید از تشدید حملات طالبان را نیز شاهد بوده ایم تا جای که رئیس شورای صلح دولت افغانستان نیز در این مسیر قربانی خوش بینی های مقامات حکومت کابل شد. بدون شک تلاش‌ها در راستای تامین صلح و ثبات پایدار در کشور امر نهایت ارزشمند و ستودنی است اما آنچه که باعث شده است این تلاشها بی نتیجه و عقیم باشد وجود ابهاماتی است که در این فرایند دیده می شود. یکی از ابهامات جدی در این خصوص نبود شفافیت کافی و میکانیزم روشن در برنامه ها و اهداف این نوع تلاش ها است.

مردم  افغانستان  در یک روند دمکراتیک و شفاف اختیارات را به دولت مردان ومنتخبان شان واگذار می کنند که در خصوص مسائل کشور تصمیم بگیرند. دولت در حقیقت تمثیل کننده اراده ملت است و مردم هیچ گاه با صلح و تلاش های آن در یک فرآیند شفاف و روشن مخالفتی ندارند. در مذاکره با مخالفان مسلح دولت موضوعاتي چون مشروعیت روند، میکانیزم شفاف مذاکره و نظارت بر آن توسط مردم و ملل متحد باید در نظر گرفته شود. این ها مسائلی است که نیاز اساسی کشور درشرائط کنونی است. یکی از پرسش های اساسی این است که چرا نهادهای مانند پارلمان، نهادهای مدنی، احزاب و ... در چنین مسئله ی مهم وسرنوشت سازی مشارکت و سهم گیری چندانی ندارند. جایگاه این نهادها در نظام های دمکرتیک کاملا روشن است  یکی از محور های که آنها می توانند کاملا نقش آفرین باشند چنین مواردی است. 

بنا بر آنچه گفته آمد نبود شفافیت های لازم در روند مصالحه با مخالفان مسلح بیش از هر چیز دیگر تلاشهای صلح را عقیم ساخته و از همه مهمتر اینکه اعتماد ملی را خدشه دار می سازد و مردم آرام ارام اعتماد شان را به دولت از دست می دهند و این خسارت جبران ناپذیر برای آینده کشور است. در مذاكرات صلح و چه در مديريت كشور نبايد اصل عدالت ناديده گرفته شود در نبود عدالت صلح سرابي بيش نخواهد بود. با طالباني كه قرار است مذاكره شود بايد ابتدا روشن گردد كه تا چه ميزان به اصل ارزشمند عدالت در مديريت كشور و برخورد عادلانه وبرابر با ساكنان كشور پاي بند اند. زيرا دوره حاكميت آنان در افغانستان نشان داد كه متاسفانه عدالت كه بايد در يك نظام سياسي محوري تلقي شود از جانب طالبان عملا ناديده گرفته مي شد. آنان در خصوص زنان كشور و بسيار از اقوام و اقشاز جامعه ستم هاي نابخشودني روا داشته اند از اين رو اگر اكنون نيز بر همان مواضع گذشته تاكيد مي نمايند لزومي ندارد دولت آنان را در قدرت سهيم ساخته و با آنان مداكره نمايد. بلكه بجاي آن به اجراي عدالت و توجه به تمامي اقشار مردم و مشکلات آنان خود مي تواند طالبان را عملا در موضع ضعف قرار داده و اقتدار نظام کنونی را بالا ببرد.

یکی از عمده ترین عواملی که در عقیم بودن تلاشهای صلح  و قربانیان پر شمار ان نقش دارد نبود یک استراتیژی شفاف و روشن برای بلند مدت است که اگر در این ده سال از چنین استراتیژی پیروی می شد امروزه شاهد دست آوردهای بزرگ بودیم. متاسفانه باید گفت در افغانستان به دلیل همان موقعیت استراتیژیک افغانستان هر کدام از کشورها و قدرت های دور و نزدیک تلاش می کنند تا نقش محوری را در ین کشور بازی کند و برای تامین منافع بیشتر شان در این کشور تلاش نمایند این قاعده بازی در فضای سیاسی است. لازمه این رقابت نیز این است که هر کشور در برابر عمل رقیب خود عکس العمل نشان دهد و این وضعیت شرائط بسیار بغرنج و پیچیده ی را فراروی دولت افغانستان قرار می دهد. شاید به همین دلیل دولت نتوانسته از امکانات و ظرفیتهای موجود برای برون رفت از این چالشهای ایجاد شده، استفاده نماید و متاسفانه دولت درک صحیحی از پیوند با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان نداشته است و گرنه مشکلات را با موفقیت می توانست پشت سر بگذارد.

نبود یک استراتیژی بلند مدت در زمینه صلح را از تصامیم لحظه ای و رفتارهای نامتجانس حکومت می توان نتیجه گرفت. این سیاست حزب باد بودن حکومت، سبب گردیده تا دیگر کشورها واکنش های متفاوتی داشته باشند. مشکلات هنگامی مضاعف می گردد که افغانستان به مرکز تضادهای جهانی و گره های منطقوی تبدیل می شود. در  چنین وضعیتی بعید است تلاشهای صلح در افغانستان نتیجه بخش باشد.

دیدگاه شما