صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چشم امیدها و دشواری های ساخت و حفظ ارتش ملی

-

چشم امیدها و دشواری های ساخت و حفظ ارتش ملی

افغانستان پساطالبان پس از سال دوهزار و یک میلادی از صفر آغاز کرد. گویی به تازگی در یک سرزمینی دولت و نظام سیاسی شکل می گیرد. نهادهای دولتی به ویژه، نهادهای قدرتِ چون ارتش، پولیس و اطلاعات وجود نداشت و از بازسازی و ارائه خدمات همگانی نیز علائمِ به چشم نمی خورد. کشورهایخارجی همکار در زمینه های گوناگون با افغانستان اعلام همکاری کرده و حمایت نمودند؛ در میدان نبرد و رزم در برابر تروریستان و آدم کشان جنگیدند، در عرصة دولت سازی( ارتش سازی، پولیس سازی و تربیه نیروهای اطلاعاتی و فراهم نمودن امکانات لازم و نیز ایجاد نهادهای خدماتی و توسعه ایِ دولتی) نقش برجستة ایفا کردند و در زمینه ای بازسازی کشور نیز هزینه های هنگفت را صرف کردند.

       از حضور و همکاری های جامعة جهانی سیزده سال می گذرد. افغانستان امروز، دارای دولت و نظام سیاسی نیم بندی گردیده است. نقشة را که قانون اساسی کشیده است، به صورت نسبی در دنیای واقعی و عملی دیده می شود. حکومت، پارلمان و قوه قضائیه همه و همه به عنوان ارکان اساسی نظام سیاسی در دنیای عملی دیده می شوند.

اکنون پس از سیزده سال، جامعة جهانی می خواهد که به حضور نظامی پایان داده و سربازان خارجی را از کشور خارج کنند. اما تروریسم به عنوان عامل کَشندة نیروهای نظامی خارجی در افغانستان همچنان قدرتمند است و تهدید جدی برای امنیت ملی افغانستان تلقی می گردد. پس بدون تردید پرسش این است که: با خروج نیروهای خارجی و جدی بودن و ماندن تهدید تروریسم، جهت پیش گیری از تسلط مجدد تروریستان چه باید کرد؟

   به نظر می رسد که پاسخ ساده، مناسب و معقول، تقویت و تجهیز ارتش ملی افغانستان است. یا به عبارت دیگر، در صورت می شود خلأ نیروهای نظامی خارجی را پُر کرده و از تسلط مجدد نیروهای تروریستی پیش گیری کرد که ارتش قوی و نیرومند در افغانستان ایجاد گردد. در این صورت، گمانه های اغلب بر این است که می توان خیال ها را از تسلط مجدد و کاهش تهدیدهای امنیتی تروریستان راحت کرد. اما باز هم پرسش دیگری که مطرح می گردد این است که: آیا زمینه های ساخت، ایجاد و حفظ ارتش در افغانستان موجود است؟. اگر موجود است چه دشواره ها و چالش های فراراه اش خود نمایی می نماید؟ و آیا در صورت ساخت، ارتش می تواند وظایف نظامی اش را به صورت درست در جامعة افغانستان عملی نماید؟

   برای اینکه به این پرسش پاسخ دهیم، ناگزیریم تا گذر کوتاهِ به شرایط ایجاد و حفظ ارتش یا سازمان نظامی در جوامع بزنیم. جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی به صورت عمومی پنج بحث را به عنوان  پیش شرط یا شرایط لازم ساخت و حفظ ارتش مطرح می کند:

1 . شرایط اجتماعی: جامعه باید دارای سطح معینی از جمعیت باشد( ادیبی سده، 1382، ص209).

2 . شرایط اقتصادی: منابع مالی به حدی باشد که بتوان تدارکات ارتش را سامان داده و به صورت عموم هزینه را تامین کرد( همان).

3 . شرایط فرهنگی: باور عمومی جامعه بر این باشد که نیروها می توانند از ارزش های اجتماعی ـ فرهنگی پاسداری می کنند( همان).

4 . شرایط سیاسی: سیاست مداران و دولت مردان باید ارتش را بازوان قوی نظام و جامعه بدانند( همان).

5 . شرایط فنی: استفاده از شیوه ها و ابزارهای جنگی تا حدی در سطح جامعه معمول شده باشد( همان).

  اگر با عنایت به شرایط مطرح شده، درنگ به ساخت و حفظ ارتش ملی در افغانستان داشته باشیم، در خواهیم یافت که در زمینه ای شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دشواره های فراراه ارتش سازی و حفظ آن در افغانستان خود نمایی می نماید.

  به لحاظ مالی،از یک سو نیروهای نظامی خارجی قرار است تا پایان سال جاری میلادی به ماموریت نظامی شان پایان داده و به کشور های شان برگردند، اما از سوی دیگر افغانستان خود به تنهایی نمی تواند هزینه های ارتش را تامین کند. ارتش ملی افغانستان گذشته از حفظ، نیاز به بازسازی ( تربیت نیروهای نظامی و تامین تدارکات لازم) دارد که هر دو به لحاظ اقتصادی هزینه بَر است. گیریم که پیمان دوجانبه امنیتی بین افغانستان و امریکا به امضا رسید و همکاری های مالی کشورهای خارجی همکار با افغانستان تداوم یافت، اما بازهم دشواره ها و چالش های وجود خواهد داشت. اگر خود افغانستان می توانست که هزینه ای ارتش را تامین نماید به مراتب چالش ها کمتر از حالا بود که کشورهای خارجی همکار تامین می نماید. پس یکی از دشواره های جدی ساخت، حفظ و اجرای وظایف نظامی نبود هزینه ای مالی است.

  به لحاظ اجتماعی گرچند نیروهای نظامی افغانستان در طول چند سال گذشته توانمندی های نسبی اش را به رخ مردم کشانیده و خود را تثبیت کرده است، اما هنوز هم ناباوری در مورد ارتش در جامعه رنگ نباخته است. گروه های مختلف اجتماعی  به ویژه گروه های آسیب پذیر قومی و به لحاظ جنسیتی، زنان، بیشترینه ای نگرانی را دارند که با خروج نیروهای خارجی مبادا نیروهای نظامی داخلی به ارزش های سیاسی اجتماعی فضای کنونی( دموکراسی، برابری، حقوق زن و.....) پشت پا زده و اسیر تفکرات قومی ـ قبیله ای و سنتی گردند. پس یکی از دشواره های جدی، بحث ناباوری نسبی جامعه است.

  و به لحاظ سیاسی نیز دشواری های جدی به نظر می رسد. هنوز برخی شبکه های قدرت، قدرتمندی ارتش ملی را تهدید برای قدرتمندی و نفوذ خود دانسته و تلاش می نمایند از رشد و قدرتمندی اش پیش گیری نمایند. این دسته را بیشتر نخبگان و جریان های تشکیل می دهند که در ولایت ها و ولسوالی ها قدرتمند اند و به عنوان قدرت موازی در برابر قدرت دولتی عرض اندام کرده اند. نمونه ها و مثال های عینی بی شماری را می توان در این مورد شناسایی کرد. پس یکی از دشواره های جدی نخبگان و زورمندان اند که در محلات و ولایت ها نفوذ داشته و به مثابه قدرت موازی در برابر قدرت دولتی عرض اندام می کنند. در این صورت بدون تردید تلاش می نمایند تا از رشد و قوی شدن نیروهای نظامی پیش گیری نمایند.

  بنابر این، با اینکه با خروج نیروهای خارجی و قوی ماندن تروریسم تنها گزینه ای مناسب تقویت و ساخت ارتش ملی افغانستان به نظر می رسد، ساخت و حفظ ارتش ملی نیز با دشواره های مالی، اجتماعی و سیاسی مواجه است. بدون تردید در صورت می تواند ارتش ملی افغانتسان به خوبی نقش برازنده بازی کند که دشواری های فراراه اش را برچیند.

دیدگاه شما