صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تداوم حملات طالبان و جدی تر شدن موانع صلح

-

تداوم حملات طالبان و جدی تر شدن موانع صلح

در حاليکه در هفته ها و ماه هاي اخير يک بار ديگر تلاشها براي کشاندن طالبان پاي ميز مذاکرات صلح افزايش يافته است طالبان با رد حضور نمايندگان شان در مذاکرات دوبي پاسخ روشن به فراخوان صلح حکومت دادند و روز گذشته نيز با کشتار بي رحمانه 21 سرباز ارتش ملي در ولايت کنر ثابت کردند که اين گروه به تنها چيزي که هرگز نمي انديشند مصالحه و تفاهم با حکومت افغانستان است. علاوه براين طالبان در روزهاي اخير سعي کردند با حمله بر مراسم «غزنى؛ مرکز فرهنگ اسلامى» که در آن، علاوه بر مقامات افغانستاني، سياحان خارجى و نمايندگان تعدادى از کشورها نيز اشتراک دارند، حکومت کابل را ناتوان از تامين امنيت چنين مراسم مهي در شهر غزني نشان دهند. مسوولين امنيتى مى گويند دو مهاجم انتحارى که ميخواستند بالاى مراسم غزنى حمله نمايند نيروهاى امنيتى افغان در مورد آنها معلومات به دست آورده و از نيروى هاى خارجى، خواستند بالاى آنها حمله هوايى انجام دهند که در نتيجه اين حملات مهاجمان کشته شدند.رد هر نوع در خواست گفتگو و مذاکره با حکومت کابل از جانب طالبان و تداوم حملات مرگبار عليه نيروهاي امنيتي توسط طالبان به روشني نشان ميدهد که اين گروه در شرائط کنوني آماده آغاز گفتگوهاي صلح نيستند و نرمش و کرنش در برابر اين گروه در چنين شرائطي فقط به پيچيده تر ساختن اوضاع سياسي امنيتي افغانستان کمک مي کند. رهايي ده ها زنداني خطرناک طالبان از زندانهاي افغانستان بويژه زندان بگرام و درخواست رهايي رهبران زنداني اين گروه از مقامات پاکستان در چنين شرائطي نويد بخش آينده خوبي براي افغانستان نيست. زيرا تجربه ثابت کرده است که گروه هاي مخالف مسلح تنها زماني حاضر اند پاي ميز مذاکره و گفتگو بنشينند که احساس نکنند حکومت کابل به باج دهي و امتياز دهي به آنان ادامه مي دهد.

اگر چنين باوري براي اين گروه هاي شکل بگيرد آنان عملا سعي مي کنند حملات شان را افزايش داده و به نا امني هاي بيشتر در افغانستان دامن بزنند. تلاشها و امتياز دهي هاي اخير حکومت کابل به اين گروه نتيجه ي جز افزايش تحرکات اين گروه و حملات مرگبار آنان نداشته است که در نتيجه اخرين حمله اين گروه به يکباره بيست و يک سرباز ارتش ملي جان هاي خود را ازدست دادند. بديهي است که تداوم چنين سياستهاي امتياز دهي به دشمن مي تواند قربانيان بيشتري را از ارتش و پليس کشور بگيرد.درحالي  كه تلاشهاي دولت و نمايندگان شوراي عالي صلح براي برقراري تماس با طالبان و راه اندازي مذاكرات صلح افزايش يافته است و دولت افغانستان زمينه هاي رها سازي برخي از زندانيان طالبان را براي نشان دادن حسن نيت دولت فراهم مي سازد شاهد چنين حملات مرگبار از سوي طالبان بر سربازان ارتش ملي هستيم. به نظر مي رسد به رغم اين تلاش هاي خيرخواهانه ي دولت مخالفان نه تنها به اين گونه اقدامات سازنده صلح پاسخ مثبت نمي دهند كه با راه اندازي حملات و فعاليت هاي تخريبي بيشتر روزنه هاي اميد به صلح را كاملا مي بندند. گذارش هاي نظامي امنيتي كشور كه از سوي وزارت دفاع كشور منتشر مي شود حاكي از تحرکات و اقدامات فزاينده طالبان عليه امنيت ملي كشوراست. اين در حاليست که اگر تلاشهاي نيرو هاي امنيتي كشور در جهت خنثا سازي بسيار از طرح هاي تروريستي نباشد مسلما آمار قتل و كشتار هموطنان در هر روز بسيار بيشتر مي باشد.به نظر مي رسد اينک کاملاا روشن است که بخش زيادي از نيروها و رهبران طالبان نمي خواهند به روند صلح بپيوندند اين عده هرگز مايل به گذاشتن سلاح و دست برداشتن از اقدامات تخريبي و حملات عليه دولت ومردم بي دفاع كشور نيستند. در چنين شرائطي وظيفه دولت است كه در تامين امنيت جاني و مالي شهروندان كشور همت نموده و در اين راستا اقدامات جدي را به عمل بياورد.

بايد نيروهاي امنيتي و مسلح كشور به صورت جدي تقويت و تجهيز شوند تا آنان قادر باشند با آن دسته از مخالفان كه آرام وقرار را از ديدگان مردم ملكي و بي دفاع مي ربايند و با كشتار آنان جنايات بزرگي را مرتكب مي شوند مقابله درخور داشته باشند. نيروهاي امنيتي و مسلح کشور بايد بتوانند از تكرار چنين فجايعي كاملا جلو گيري نمايند. ده سال تلاش بي وقفه در افغانستان براي رسيدن به صلح واقعي، اينک مي رود که به شکست بيانجامد. هنوز چيزي به نام روند صلح شکل نگرفته و تماس‎هايي که با طالبان برقرار شده، نمي‎تواند روند صلح تلقي شود زيرا بسيار روشن است که مصالحه با گروه طالبان از طريق «تضرع» امکان پذير نيست و گفتگو «از موضع سستي، کاستي و عريضه‎نويسي» به شکست مي انجامد. حتي اگر چنين صلحي تامين هم شود، به دستاوردهاي يک دهه گذشته آسيب جدي مي‎رساند. بنا براين بن بست هاي صلح در افغانستان بسيار جدي است و نشان مي دهد که بحران جنگ افغانستان پيچيدگي هاي خاصي دارد که هنوز هم بسيار از زواياي جنگ و صلح در اين کشور از ديد مردم و مقامات دولت اين کشور پنهان است. نحوه مواجهه با طالبان و سراسيمگي هاي مقامات حکومت افغانستان نشان روشن بر اين مدعا است. به نظر ميرسد همگان عاجز از ارائه راهکارهاي عملي براي پايان دادن به خشونت آفريني هاي طولاني در افغانستان اند. هنوز هم زواياي پنهان ديگري از جنگ وصلح باقي است که تا آشکار نشدن آن نمي توان در مورد آينده افغانستان پيش بيني داشت.ما درحالي شاهد به بن رسيدن تلاشهاي صلح هستيم که طولاني شدن بيش از حد جنگ در افغانستان و هزينه هاي آن، بايد طرفهاي درگير را متقاعد به پايان بخشيدن به اين جنگ کند.  اما پايان جنگ همچنان ناپيدا است. قرار بر اين بود که غرب افغانستان را باشکست کامل تروريزم و بنياد گرايي ترک کنند ولي عملا تداوم جنگ و مقاومت مخالفان مسلح، چنين امکاني را از بين برده است. زيرا اکنون صلح از نظر مردم افغانستان و دولت و متحدين بين المللي اش تنها با آن دسته از مخالفان امکان پذير است که قانون اساسي کشور و نظام کنوني را به رسميت شناخته و طبق موازين نظام کنوني کشور وارد گفتگو با دولت شوند. در غير اين صورت گفتگو با هر مقام و هر گروه از مخالفان امکان پذير نخواهد بود و جنگ تنها راه براي مقابله در برابر آنان پيش بيني شده است.

اين نقطه افتراق اصلي طالبان و طرف گفتگوي آنان در صلح است. طالبان چنين پيش شرطهاي را بر نمي تابند و همين مسئله باعث شده است که تلاشهاي يک دهه گذشته صلح به بن بست برسد. در مقابل دولت افغانستان نيز نمي تواند خواسته اکثريت جامعه افغاني و جامعه جهاني را ناديده بگيرد و برخلاف قانوني اساسي کشور با طالبان وارد تعامل شود.با توجه به آنچه گفته آمد بعيد است تلاشهاي صلح به جايي برسد، بلکه ارتش افغانستان با حمايت قواي بين المللي همچناان با طالبان خواهند جنگيد. شکست مذاکرات صلح نشان ميدهد که چاره ي جز تداوم جنگ و مقابله سخت با شورشيان مسلح در افغانستان نيست. زيرا خواسته اصلي مخالفان مسلح دولت افغانستان تنها دريافت يک سري امتيازات مادي و سياسي نيست چيزي که شايد بسيار از تحليل گران غربي فاقد توانايي لازم براي درک و تحليل درست اين مهم اند. قدرت طالبان هم در افغانستان و هم در پاكستان از دو منبع مهم ايدئولوژي و قوميت مايه مي گيرد. تجربه حاکميت و جنگ ها و رفتار سياسي طالبان ثابت کرده است که به لحاظ ايدئولوژيکي اين گروه يک جريان راديكال و تماميت‌خواه است و به لحاط اقتدار قومي نيز در طالبان شاهد ترکيب يک نوع  ناسيوناليسم قوم مدار مبتني بر مكتب ديوبنديسم هستيم. بنا بر اين طرح صلح بدون در نظر داشت اين فاکتورهاي تاثير کذار با چالش هاي جدي و حتي با شکست مي تواند رو برو گردد.

دیدگاه شما