صفحه نخست » مقالات » تقویت صلح یا صفوف طالبان
تقویت صلح یا صفوف طالبان
- حبیب صبوری خسروشاهی
پس از سال 2001 که حامدکرزي برزعامت کشور تکيه زد تلاش براي ايجاد ارتباط با طالبان آغاز گرديد. هرچند در آغاز به دليل وجود حساسيتهاي شديد داخلي و خارجي سعي گرديد که اين ارتباطها پنهان و غيررسمي بوجود آيد. اما با گذشت زمان و به تدريج همراه با فراهم سازي بسترهاي داخلي و خارجي موضوع و ايجاد تغيير ذهنيتها – که شرح آن دراينجا نمي گنجد - اين تلاشها روز بروز علني تر گرديد. اوج و شدت اين تلاشها هنگامي برملا گرديد که حکومت يک مجموعه و تشکيل خاص را در اين رابطه ايجاد نمود. شوراي عالي صلح مهم ترين تشکيلي بود که از سوي دولت به منظور پيشبرد روند صلح و گفتگو با مخالفين مسلح که اغلب طالبان و حزب اسلامي ميباشد پيش ببرد. تلاشهاي حکومت در فعاليت ها و سياست هاي اين شورا نيز بازهم محدود نمانده، بلکه خود پنهان و رسمي يا غيررسمي سعي ورزيد که با طالبان بطور مستقيم ارتباط بر قرار نمايد. افزون بر تلاش هاي حکومت، خارجي ها نيز يا در اثر انفعال يا اقتضاي منافع و سياست شان هم سعي نمودند که به گونه هاي ديگر با مخالفين مسلح ارتباط بر قرار نمايند. برايند اين تلاش هاي را چندي پيش، سخنگوي رياستجمهوري اينگونه بيان داشت که مذاکرات صلح بين حکومت و طالبان وجود دارد و نسبت به نتيجه آن بسيار اظهار خوش بيني نموده است.
اهداف اساسي اين تلاش از سوي دولت تأمين امنيت، پيوستن گروههاي مخالف مسلح به دولت، بهبود سطح اقتصاد، استقلال سياسي، پيشرفت در عرصههاي نظامي، اقتصادي، علمي و اجتماعي خوانده شده است. همانطور که ياد آورشديم حکومت در اين راستا حتا سعي ورزيد که خارجي ها را نيز با خود هم نوا گرداند. حکومت از چند سال پيش تاکنون در اين راستا تلاشهاي فراواني داشته است. يکي از اين تلاشها، درخواست همکاري از امريکا و پاکستان براي مشارکت در روند گفتوگوهاي صلح با طالبان بود. حکومت بارها گفته است که امريکا و پاکستان بايد در برابر روند صلح افغانها موضع مشخص را اعلام نموده و در اين راه شفافيت و صداقت داشته باشند. چنانچه پس از آنکه توافقنامه امنيتي کابل - واشنگتن روي ميز برنامههاي حکومت افغانستان و امريکا قرار گرفت، رييسجمهور براي امضاي اين توافقنامه با امريکا، آغاز روند گفتوگو با طالبان را يکي از پيششرطهاي امضاي اين توافقنامه عنوان کرده و امضاي آن را منوط به آغاز مذاکره صلح با طالبان اعلام کرد. اما در مجموع پاسخ امريکا و پاکستان به درخواست هاي حکومت کجدار و مريز بوده است.
با وجود نارضايتي هاي که حکومت افغانستان از مواضع و عملکرد امريکا و پاکستان در برابر روند صلح دارد و نيز تلاش هاي جدي که ظاهرا حکومت در داخل براي جلب توجه طالبان جهت پيوستن به پروسه صلح بخرج مي دهد نشانه هاي چندگانه و نگران کننده اي در اذهان خطور مي نمايد. ريشه اين نگراني از نشانه هاي چندگانه در اين پرسش نهفته است که آيا حکومت افغانستان واقعا مي داند که براي تقويت روند صلح تلاش مي ورزد؟ آيا اين اطمينان و اعتماد بوجود آمده است که کشورها و قدرت هاي ذي دخل واقعا براي استقرار صلح در افغانستان همکاري نمايند؟ اگر براي دريافت پاسخ چنين پرسش هايي از اظهارات چندپهلوي سياسي و ديپلماتيک عبور نماييم و به واقعيت ها توجه کنيم بسيار سخت و نااميد کننده است. زيرا واقعيت هاي جاري نشان مي دهد که همه اين تلاش ها هيچ ارتباطي به تقويت روند صلح ندارد، بلکه همه اين فعاليت بصورت مستقيم يا غير مستقيم جبهه طالبان را تقويت مي نمايد. براي تاييد اين موضوع مي توان به مواردي مشخص اشاره داشت.
چند روز پيش پاکستاني ها اعلام داشتند که اسلام آباد يکي از مهم ترين فرماندهان طالبان بنام ملا منصور دادالله را از قيد رها خواهند ساخت. ملا منصور دادالله يکي از مهمترين فرماندهان طالبان بشمار مي رود که در خشونتهاي مختلف در ولايتهاي جنوب و جنوب غربي کشور نقش مهم داشته است. بنابر گزارش و تحليل برخي از رسانه هاي کشور در دوران فرماندهي ملا دادالله و منصور دادالله وضعيت امنيتي کشور در قسمتهاي جنوب و جنوبغربي بهشدت شکننده بود و اين قوماندانهاي طالبان بسياري از افرادي را که به ظن آنها با دولت و يا نيروهاي بينالمللي همکاري داشتند سر بريده و يا به دار ميآويختند. اکنون دولت پاکستان تصميم گرفته است تا اين فرمانده طالبان را آزاد نمايد و حکومت افغانستان نيز بخاطر تقويت روند گفتگو و ايجاد خوش بيني نسبت به آن در ميان طالبان از اين عمل اسلام آباد استقبال نموده است.
پيش تر از اين حکومت افغانستان طي يک اقدامي شماري از خطرناکترين عناصر طالبان را که دست شان بخون مردم بيگناه آلوده بود از زندان بگرام رها ساخته بود. گويا نوعي رقابت بر سرکسب رضايت طالبان درگرفته است. اما واقعيت آنست که مسابقه برسررهايي طالبان فقط منجربه تقويت جبهه جنگي آنان و افزايش روحيه شان خواهد گرديد و بس. حمله طالبان بر يکي از پاسگاه هاي پوليس افغانستان در ولايت کنر و کشته شدن شماري از فرزندان اين خاک و مردم نشان داد که رهايي طالبان از زندان و يا کرنش و خوش آمدگويي براي آنان هرگز برروحيه خشن و آلوده به جنايت شان اثر نخواهد گذاشت. البته اين نکته بيشتر متوجه سياست ها و خوش بيني هاي حکومت افغانستان مي باشد. زيرا همه آگاهان و فعالان سياسي بدين باوراند که اسلام آباد از تقويت صفوف طالبان نگراني جدي نخواهد داشت. آنچه جاي نگراني دارد در قسمت افغانستان مي باشد. بخصوص اين که افغانستان در سال پيش روي شاهد تحول هاي عمده اي نيز مي باشد. خروج نيروهاي خارجي و برگزاري انتخابات رياست جمهوري از مهم ترين اين تحول ها دانسته مي شود. گفته مي شود که طالبان و مخالفين مسلح در نظر دارند با استفاده از اين فرصت حضور خود را هرچه پرقدرت تر نشان دهند و حکومت افغانستان را به دشت تحت تاثير خويش قرار دهند. انجام عمليات هاي خشن و خونبار، نظير آنچه در ولايت کنر رخداد دقيقا در همين راستا برنامه ريزي شده است.
بنابراين رهايي طالبان از زندان و يا خوش آمدگويي به آنان هرگز منجر به تقويت روند صلح و گفتگو نگرديده ، بلکه برعکس موضع و صفوف آنان را در ميدان هاي جنگ و کشتار را تقويت مي کند.
انتظار برده مي شود که حکومت افغانستان بر اساس منافع ملي و مسئوليت هاي جدي آن در برابر حفظ جان شهروندان و تامين امنيت با هوشياري و دقت سياست هاي صلح جويانه را به پيش ببرد.
دیدگاه شما