صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تفكر اعتدال و ميانه روي گمشده اي بِلادِ اِفراط و تفريط

-

تفكر اعتدال و ميانه روي گمشده اي بِلادِ اِفراط و تفريط

اِعتدال از زمرة مهمترين و جذاب ترين واژگان سياسي و اجتماعي است كه هم در دنياي علمي و آكادميك و هم در دنياي عملي و واقعيت ها مورد اهتمام جدي است. فلاسفه در مورد آن، تئوري پردازي كرده و بحث هاي سنگين را مطرح كرده اند و سياست مداران نيز در زندگي عملي سياسي، از اِعتدال سياسي در سياست ها و كنش هاي خود سخن زده و از سياست ها و كنش هاي رقيب انتقاد كرده اند.

    اِعتدال به معناي ميانه روي است. ميانه روي به مفهوم اتخاذ رويكرد و سياست ميانه اي كه اِفراط و تفريط را برنتابد. ارزش هاي ديني هم بر "حد وسط" تاكيد كرده و به عبارت مشهور "خير الامور اوسطها" سر زبان هاست. پس اِعتدال به معناي نقطه اي ميانه اي مسايل است كه با خرد ورزي و واقع بيني همراه است. سياست هاي اِعتدال گرايانه همواره بر مبناي عقلانيت استوار است. از اين نظر، در سياست داخلي تلاش مي گردد با كنار آمدن با واقعيت هاي عيني تصميم سازي صورت گرفته و از خيال پردازي ها پرهيز شود و در سياست خارجي نيز، تلاش مي گردد بر مبناي ديپلماسي، كنش گري سياسي اِعمال گردد.

    اين واژه در عصر حاضر از محبوبيت بيشتري برخوردار گرديده است. نخبگان سياسي و احزاب در همة زمينه ها و عرصه ها به ويژه، در مواقع حساس چون انتخابات از اِعتدال سخن مي گويند، تا بتوانند شهروندان را مجذوب خود و برنامه هاي شان نمايند. در تازه ترين مورد در كشوري همساية افغانستان، جمهوري اسلامي ايران، آقاي دكتر حسن روحاني با شعار اِعتدال و ميانه روي در ميدان مبارزات انتخاباتي و در فضاي نسبتا بستة سياسي آن كشور وارد شده و توانست با همان شعار، اكثريت مردم ايران را با خود همراه نمايد. وي گذشته از اينكه مردم ايران را جذب كرده و همگي به او اميد بسته بودند، كشورهاي جهان به ويژه امريكا و مجموعة غرب را نيز اميدوار ساخته بود. زيرا كه به قدرت رسيدن تفكر "اعتدال و ميانه روي" به بهبودي روابط سياسي ايران با جهان كمك كرده و باعث مي گردد، تنش هاي سياسي به صورت نسبي كاهش يابد. روحاني برنده شد و با سياست اِعتدال در سياست داخلي و خارجي كشورش گام مي نهد و طوري كه ديده مي شود دستاوردهاي نيز داشته است.

   افغانستان نيز براي انتخابات رياست جمهوري آمادگي مي گيرد. مبارزات انتخاباتي در جريان است و قرار است شانزدهم حمل مردم به پاي صندوق هاي راي دهي رفته و سكان دارِ نهاد عالي رياست جمهوري را مشخص نمايند. نامزدان شعارهاي متفاوتي را سر مي دهند. تداوم، تحول، قانونمندي، مبارزه با فساد، اصلاحات در نظام سياسي و صلح و امنيت شعارهايي است كه نامزدان از آن سخن مي زنند. اما در اين ميان آقاي زلمي رسول با شعار اِعتدال وارد رقابت ها شده است. نمي دانم دقيقا منظور وي و تيم اش از اِعتدال و ميانه روي چيست و تا به حال به صورت مفصل تشريح نكرده اند، اما گمان مي رود كه منظور، اتخاذ سياست ميانه، حد وسط بين اِفراط و تفريط و به عبارت ديگر خردگرايي باشد.

تفكر اعتدال در هر جامعه و در هر شرايطي فكر مي كنم ضروري مي نمايد، اما در شرايطي فعلي افغانستان جدي تر و ضروري تر به نظر مي رسد. در سرزمين كه افراط و تفريط همه چيز را به بحران كشانيده و كشور را به پرتگاه سقوط جهت داده است، بدون ترديد تنها تفكر اعتدال مي تواند وضعيت را ترميم كرده و به حالت مطلوب تبديل نمايد.

  يكي از محققين خارجي كه در مورد افغانستان پژوهش كرده است، نكتة خوبي را در نتيجه گيري پژوهش خود مطرح مي نمايد و آن اينكه افغانستان سرزمين اِفراط ها و تفريط هاست. مردم افغانستان يا دين مدار اِفراطي شدند يا نوگرايِ اِفراطي كه به صورت كلي قيد دين را مي زند. در عرصة سياست يا آنچنان در قفس قبيله و قوم حبس اند كه نمي توانند خارج از آن انديشيده و گام بردارند و يا آنچنان به اصطلاح اومانيست و پلورال مي شوند كه قيد عدالت قومي را مي زنند. يا آنچنان برطبل جنگ مي كوبند كه بايد از رهگذر جنگ و زور نظامي تمامي مسايل و چالش ها را حل كرد و يا آنچنان صلح طلب و خير خواه مي گردند كه منجر به تضرع و زاري مي گردد. و يا آنچنان زن ستيز و در جبهة مخالف حقوق بشر قرار مي گيرند كه اصلا براي زن شخصيت و كرامت انساني قائل نيست اند و يا آنچنان نوگرا مي گردند كه ارزش هاي انساني و عزت زنان در لابلاي اش نابود مي گردد.

  امروز از يك سو اِفراط گراياني در عرصة سياست وجود دارد كه همه چيز را در چهارچوب امارت طالباني قابل دست يابي دانند و براي بازتاسيس آن خشونت و خصومت به خرج داده و صدها انسان را مي كشند و يا از آن حركت هاي تخريبي حمايت سياسي مي كنند، اما از سويِ اصحاب تفريطي وجود دارد كه همة ارزش هاي ديني و برنامه هاي سياسي ديني را انكار كرده و راه حل مسايل را در كُپي ـ پِست مدل هاي غربي مي دانند.

   بنابر اين افغانستان نيازمند تفكر اِعتدال و ميانه روي است. بايد شهروندان تلاش نمايند كه تيم هاي سياسي را برگزينند كه در سياست ها و كنش هاي شان رد پاي از اِعتدال ديده شود. اگر در برنامه ها و شعارهاي انتخاباتي هيچ يك از نامزدان ديده نمي شود، از رهگذر رسانه ها و ساير ابزارهاي فشار، بايد نامزدان را وادار كرد كه اِعتدال را مورد اهتمام جدي قرار دهند.

   از اين منظر افغانستان به تفكر سياسيِ نياز دارد كه با توجه به واقعيت هاي عيني و با عقلانيت و خرد باوري تصميم سازي نمايد. چند قومي بودن افغانستان يك واقعيت سياسي ـ اجتماعي است. پس بايد نه سياست هاي را اتخاذ كرد كه جنبة قوم مدارانه داشته و ديگر قوميت ها را بدبين نمايد كه در اين صورت شيرازة وحدت اجتماعي از هم مي گسلد و نه سياست هاي را اتخاذ كرد كه موازنه ها و عدالت قومي در نظر گرفته نشود.

  در سياست خارجي نيازمندي به اِعتدال جدي تر خواهد بود. بايد اين واقعيت سياسي را پذيرفت كه افغانستان پساطالبان حيات سياسي و دوام خود را مديون همكاري هاي جامعه جهاني به ويژه امريكاست و تا چند دهه اي ديگر نيز خواهد بود. پس ممكن است به لحاظ حقوقي افغانستان و امريكا كشورهاي مساوي و با حقوق برابر باشند و در قراردادها اين نكته مطرح گردد، اما به لحاظ سياسي چنين نيست. افغانستان در عرصة سياست نيازمند همكاري هاي مالي و سياسي امريكاست و از اين رهگذر نمي تواند نقطه نظرات اين كشور را مطمح نظر قرار ندهد. اين امر يك واقعيت است و بايد بر اساس اين واقعيت تصميم گرفته شود.

  چالش هاي كه در طول چند سال گه گاهي در روابط سياسي كابل و واشنگتن رخ مي دهد، بدين معناست كه افغانستان همان گونه كه در روي كاغذ و به لحاظ حقوقي خود را كشور همسان و همتراز با امريكا مي بيند، تاكيد مي نمايد كه در دنياي سياست نيز چنين باشد. اما اين چيزي نيست كه در سياست عملي باشد. در اين صورت است كه تنش ها به وجود آمده و اگر افغانستان با نگاه به واقعيت هاي سياسي موجود تصميم سازي نكند، ممكن همكاري امريكا براي هميشه از كف رود و آنگاه موجوديت دولت و نظام را تا دوماه هم نخواهد كسي ضمانت نمايد.

دیدگاه شما