صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اميدها به باروريِ دموكراسي نوپايِ افغانستان

-

اميدها به باروريِ دموكراسي نوپايِ افغانستان

به تعبير يكي از دانشمندان و نويسندگان كشور، دموكراسي مهمان ناخواندة است كه از هيچ ميزباني اجازة ورود نمي‏ستاند، بلكه با گستاخي، جرات و جسارت تمام، وارد مي‏گردد. بحران كسب، توزيع، حفظ و انتقال‏قدرت، بي ثباتي‏هاي ويران كنندة را در جامعة‏بشري در پي‏داشت و فجايع خون‏باري را نيز خلق‏كرد، به گونه اي كه هزاران انسان كشته شدند و شايد هر سال و ماه سركوب هاي خونين روي مي داد. به صورت تدريجي، تجربة سياسي بشر به مراحل مناسب تر دست يازيد و توانست سازوكارهاي مناسب تري را جهت حل بحران قدرت جستجو نمايد. دموكراسي سازوكار سياسي است كه به صورت نسبي جامعه را از بحران هاي ناشي از قدرت، به دور نگه مي دارد و پرسش هاي چگونگي كسب، حفظ، توزيع و انتقال قدرت را پاسخ در خور شان مي دهد. گرچند، انديشمندان غربي چون "فوكوياما" دموكراسي را نهايي ترين "تجربة سياسي" بشر و عصر دموكراسي را پايان تاريخ مي خواند، اما با نپذيرفتن اين ادعا مي توان اين نكته را پذيرفت و بدان باور كرد كه دموكراسي بهترين سازوكار سياسي در وضعيت كنوني است. پس، منطقي مي نمايد كه در حال حاضر با اين سازوكار سياسي سياست ورزيد و حكومت كرد، اما بر اساس تئوري "ابطال پذيري" كارل پوپر در انتظار ظهور و طرح انديشه و سازوكار جديدتر و بهتر نيز بود كه آنگاه سازوكار دموكراسي خود به خود ابطال شده و جاي را براي طرح و سازوكار سياسي جديد خالي مي نمايد.

  دموكراسي مرزهاي همة جوامع غربي به ويژه اروپاي باختر را در نورديده و ثبات سياسي نسبي را تامين كرده است. طرز تفكرهاي متفاوت در درون اين گونه جوامع به چشم مي خورد و نيز حلقه هاي سياسي متعددي به نظر مي آيد كه خواستار كسب قدرت اند، اما ثبات سياسي پايدار بوده و با تهديد مواجه نيست. اكنون دموكراسي بخش كثير از جوامع شرقي و جهان سوم را نيز از آن خود كرده است، اما آن چنان كه در غرب درخشيده و ثبات سياسي پديد آورده است، در شرق به چشم نمي آيد. پس، با چالش هاي جدي مواجه است و هم و غم دانشمندان و تئوري پردازان علوم سياسي اين خواهد بود كه چگونه دموكراسي را مي توان در جوامع جهان سوم باروركرد؟

پس از سال دوهزار و يك و فروپاشي امارت طالباني، نويد دموكراسي به شهروندان و بازيگران سياسي در جامعة افغانستان كه شاهد روي دادهاي خون بار بي شماري ناشي از بحران قدرت بوده است، داده شد. اكثريت بازيگران سياسي به دموكراسي متعهد شدند، اما يكي دو گروه، با همان مشي خشونت و خصومت سياسي بازي را تداوم بخشيدند. در اين گيرودار با اينكه دموكراسي گفتمان مسلط و مورد پذيرش همة حلقه هاي بازيگر پنداشته شد، اما چالش هاي جدي را فراراه داشت. چگونگي روابط قواي سه گانه در درون دولت و رفتارهاي كارگزاران مورد نقد بود، تعهد بازيگران سياسي به بايدهاي دموكراتيك صوري و در حد بيان تلقي مي گرديد و به صورت عموم رفتارهاي سياسي در تضاد و ناسازگار با دموكراسي ارزيابي مي گرديد.

  اين وضعيت برخي را به تامل و برخي را هم به نا اميدي و ياس واداشت. تامل گران بارور نشدن دموكراسي را تبيين كرده و ريشه هاي آن را شناسايي كردند اما نا اميدان، از بارور نشدن اش دل بريده و آرزوي سيستم و فضاي سياسي بسته را كردند.

پس پرسش كه مطرح مي گردد اين خواهد بود كه: آيا دموكراسي در افغانستان قابل بارور شدن نيست؟ اگر افغانستان به مسير كنوني اش سير نمايد نمي تواند در نهايت شاهد پختگي دموكراسي باشد؟

 به نظر مي رسد كه جاي نگراني نيست و بايد اندكي تامل كرد و اميدوار بود."فرهنگ سياسي سنتي" ناسازگار با دموكراسي تا مي تواند در برابر ارزش هاي دموكراتيك رجز خوانده و "فرصت تبارز" به غير را نمي دهد. پرواضح است كه رفتارهاي سياسي ناسازگار با دموكراسي در طول ده سال گه ناگاهي ديده شد. اين رفتارها در رفتارهاي نخبگان قدرت،بازيگران سياسي بيرون از قدرت و كنش هاي سياسي شهروندان قابل رديابي است. اما نبايد نا اميد شد و دل را از بارور شدن دموكراسي كَند. زيرا دموكراسي خود در طول فرايند درازمدت در تاريخ سياسي جامعة بشري بارور شده و در جوامع جهان سومي و افغانستان نيز نيازمند زمان است. به بيان ديگر، بارور شدن دموكراسي نيازمند كار فرهنگي است و كار فرهنگي نيازمند زماندرازمدت است. پس اگر از اين زاويه بنگريم، دورنماي دموكراسي در كشور مثبت مي نمايد و مي توان به بارور شدن آن چشم اميد دوخت.

  برگزاري سومين انتخابات رياست جمهوري، اما متفاوت تر از دو انتخابات گذشته خود تداعي گر اين بحث است كه دموكراسي با گذشت زمان در سرزمين افغانستان بارور شده و به پختگي مي رسد. رفتارها و كنش هاي انساني نامزدان، قدرت سياسي و شهروندان نسبت به دو انتخابات گذشته به مراتب بهتر تر گرديده است. اگر در انتخابات هاي اول و دوم، شهروندان در كنش هاي سياسي شان فقط چهره ها را مي ديدند و بر مبناي وابستگي هاي آنان تاييد مي كردند، در اين دور، خواستار ارائه طرح و برنامه در عرصه هاي مختلف بوده و تاكيد مي كردند كه كسي را تاييد كرده و به كرسي زعامت سياسي كشور خواهند نشانيد كه طرح و برنامة بهتر براي بيرون رفت از بحران هاي نفس گير كشور داشته باشد. نامزدان جهت جلب نظر مساعد شهروندان، به ابزار طرح و برنامه نسبت به پول و پلو و..... تمسك بیشتر تمسک جستند. دولت به صورت رسمي بي طرفي اش را اعلام كرده و نسبت به عواقب خطرناك استفاده از امكانات دولتي در مبارزات انتخاباتي هشدارهاي جدي مي دهد، رقابتمسالمت آميز مبتني بر طرح و برنامهبين نامزدانبه صورت نسبی به چشم می خورد. از اين رهگذر مناظره هاي نامزدان را همه از رسانه هاي تصويري شاهد بودند و آنان با پذيرش، تحمل و احترام به همديگر، برنامه هاي خودرا مطرح و از ديگران را به نحوي نقد كردند. شرکت مردم در روز رای دهی علی رغم هوای نا مساعد و تهدیدهای امنیتی قابل وصف بوده و همه را شگفت زده کرد و میزان تقلب ها نیز به اعتراف همه نسبت به انتخابات های قبلی اندک می نماید.

به هر صورت نهادينگي و باروري دموكراسي در افغانستان، با چالش هاي جدي و نفس گير همراه بود، است و خواهد بود. اين چالش ها در عرصة حكومت داري، تفكيك و روابط قواي سه گانه، نوع برخورد نخبگان قدرت با نخبگان سياسي خارج از ساختار و شهروندان و در فرايند انتخابات خود نمايي مي نمايند. اما اين بدين معني نيست و نخواهد بود كه دموكراسي بارور ناپذير در افغانستان بوده و بايد دل را از آن كند و شست، بلكه بايداميدوار به بارور شدن و نهادينگي دموكراسي بود و براي آن تلاش كرد تا روزي، همان گونه كه درخت دموكراسي در جوامع غربي به خوبي غرس شده و ثمر مي دهد در افغانستان نيز برگ و ريشه كرده و ثمر دهد.

   تفاوت انتخابات سوم با انتخابات های گذشته از هر نظر می تواند امید بخش باشد که افغانستان به سمت نهادینگی دموکراسی گام بر می دارد.

دیدگاه شما