صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گفتمان قدرت فرهنگي و نبود فرهنگ كتاب‏خواني در افغانستان

-

گفتمان قدرت فرهنگي و نبود فرهنگ كتاب‏خواني در افغانستان

روز گذشته روز جهاني كتاب و حق مؤلف بود. اين روز از سوي «يونسكو» نام گذاري گرديده و هر سال در كشورهاي مختلف جهان از سوي همه به خصوص نهادها و علاقمندان امور فرهنگي به صورت گسترده تجليل مي گردد. نام گذاري «22 آپريل» تحت عنوان روز جهاني كتاب، شايد علل متفاوت داشته باشد، اما گفته مي شود يكي از علل عمده، در گذشت چهره هاي كلان فرهنگي و نويسندگان بزرگ در اين روز است.

    در نظم كنوني كه پسوند جهاني شدن را با خود به همراه دارد، فرهنگ و مولفه هاي آن و نيز چهرة فرهنگي به عنوان يكي از مولفه هاي مهم قدرت ساز مطرح است. در نظم  گذشتة پيشا جهاني شدن، بيشتر مولفه هاي سخت افزاري، منبع قدرت تلقي گرديده و همة دولت ـ كشورها تلاش مي كردند، به لحاظ سخت افزاري خود را توانمند كنند. اما در نظم كنوني قدرت نرم افزاري و فرهنگي در حال مطرح شدن بوده و به عنوان يك گفتمان مسلط قدرت ساز خود را تثبيت مي كند. بر اساس اين گفتمان، كشورِ قدرتمند بوده و مي تواند به عنوان بازيگر تاثيرگذار در بازي هاي سياسي نقش بازي كند كه از قدرت فرهنگي بالايي برخوردار بوده و توانسته باشد فرهنگ و نوع نگاه خود را نه تنها در ميان شهروندان و سطح جامعة خود بلكه در سطح منطقه و جهان پخش نمايد. قدرتمندي فرهنگي به وضعيتِ اشاره مي كند كه كشورِ توانسته باشد طرزفكر و نوع نگاه خود را به ديگر كشورها تسري داده باشد به گونه اي كه آن گونه كه خود فكر كرده و مي انديشد، آنها هم فكر كرده و بيانديشند.

  بنابر اين، رقابت ها در سياست بين الملل در ميان بازيگران جهاني و منطقه اي بيشتر به سمت رقابت هاي فرهنگي جهت مي يابد. هر كشوري مي خواهد، فرهنگ، طرزفكر و نوع نگاه سياسي خود را به همه، بهترين نمايانده و به عنوان هويت برتر مطرح كند. از اين رهگذر، درگيري هاي نظامي جاي اش را با رقابت هاي فرهنگي تعويض مي كند.

     سياست خارجي كشورهاي جهان و منطقه را به خوبي مي شود در اين راستا تحليل كرده و ارزيابي كرد. همه مي كوشند فرهنگ و هويت ملي خود را به عنوان هويت برتر مطرح كرده و از اين رهگذر نفوذ فرهنگي و در نهايت نفوذ سياسي اش را بسط دهد. آمريكا به عنوان كلان ترين قدرت در ميان قدرت هاي بزرگ جهان، در تلاش است هويت ملي اش را با فلسفة ليبراليسم و مفاهيم مرتبط با آن، چون دموكراسي، حقوق زن، حقوق بشر و آزادي هاي انساني محك زده و از اين رهگذر نفوذ فرهنگي و سياسي اش را بسط دهد. كاخ كرملين مسكو توجه جدي روي فرهنگ روسي كرده و تاكيد مي كنند كه فرهنگ و هويت روسي به عنوان فرهنگ برتر در منطقه و جهان معرفي گردد. در خاورميانه، تركيه تلاش هاي فرهنگي جدي را روي دست گرفته است و مي خواهد جايگاه سياسي را كه در زمان خلافت عثماني ها در منطقه و جهان داشت بازيابد. ايران و عربستان هر كدام تلاش مي نمايند فرهنگ و نگرش ديني خود را به عنوان نگرش ديني راستين در منطقه معرفي كرده و از اين رهگذر به عنوان يك قدرت مطرح گردند.

    چگونه مي شود كه يك كشور به عنوان قدرت فرهنگي تبارز كند؟ مسلم است كه هيچ استراتژي بدون امكانات گسترده تطبيق نمي گردد. اما تنها امكانات كافي نيست. به نظر مي آيد كه در گام نخست بايد شهروندان يك كشور به ميزان بلندِ از خود آگاهي برسند؛ در عرصة فرهنگي فعال باشند، كتاب هاي متعدد  در رشته ها و بخش هاي مختلف تاليف كنند و با خواندن كتاب ها تجربيات ديگران را كسب كنند. در اين صورت است كه مي توان فرهنگ و هويت خود را ترويج كرد.

    با اين ديد خالي از فايده نخواهد بود كه نگاه كوتاه به افغانستان داشته باشيم.

   متاسفانه كتاب خواندن تبديل به يك عادت نشده است. در جامعة سنتي ما نياز بر اين است كه جوانان و دانشگاهيان، در آغاز كتاب هاي مختلف را مطالعه كرده و ذهنيت خود را تغيير بدهند، تا از اين طريق بتوانند با فرهنگ سنتي به مبارزه برخيزند. اما با تاسف اين اهميت درك نشده است. دانشگاهيان ما به شمول خودم فقط چند دانه جزوه و منبع درسي را با جبر و اكراه آنهم از ترس امتحان مي خوانيم، اساتيد دانشگاه ها جزوه هاي درسي را كه 70 سال قبل آماده كرده اند، به دانشجويان توزيع نموده و توصيه مي كنند كه بخوانند، نويسندگان ما مقالات و متن هاي نوشته شدة ديگران را به سرقت مي برند و به نام خود نشر مي كنند، كتاب خانه هاي معدودي هم كه وجود دارد، خالي است و به جز از دانشجويان ديگر كسي رو به كتاب خانه ها نمي زند و به صورت عموم سنت بر اين شده است كه هر كسي كه دانشگاه ها را به پايان رسانيده و فارغ گرديد، ديگر با كتاب و مطالعه خدا حافظي كند.

      در اين صورت ما نه قادر به تغيير خود و زندگي جمعي جامعة خود مي شويم و نه مي توانيم فرهنگ خود را در سطح جهان و منطقه به معرفي بگيريم. در حالي كه افغانستان مهد تمدن، خِرد و عقلانيت بوده و اكثريت كلان ترين دانشمندان و فيلسوفان جهان اسلام از همين مرز و بوم به پا خواسته اند.

         بنابر اين اگر دولت، نهادهاي فرهنگي، نويسندگان و چهره هاي شاخص ما عزم خود را جزم كنند، مي توانند كشور را به عنوان يكي از قدرت هاي فرهنگي در منطقه معرفي نمايند. راه اش اين است كه در ابتدا بايستي سعي همه جانبه كرد تا دانشجويان و نسل نو را به مطالعه و تجليل از كتاب ـ تجليل از كتاب يعني مطالعه دقيق كتاب ـ تشويق و ترغيب كرد. در گام نخست ظرفيت علمي و فرهنگي را بايد يابيد تا خود را و فرهنگ و هويت خود را شناخت و در گام دوم هويت فرهنگي خود را در سطح جهان و منطقه با توجه زمينه هاي معرفي كه وجود دارد، شناساند.

به هر صورت نبود فرهنگ كتاب خواني، غربت كتاب ها و خاك هاي كه روي جلدهاي كتاب ها نمايان است، نگران كننده است و در حالي كه ديگران به عنوان يك قدرت فرهنگي مطرح بوده و كتاب با ارزش ترين مولفه پنداشته مي شود، وضعيت ما به شدت آزار دهنده خواهد بود. حكومت و در كل دستگاه دولت آن قدر مصروف مبارزه با ترور، مواد مخدر و بازي هاي ديگر سياسي گرديده است كه اين بحث را به باتلاق فراموشي انداخته است.

دیدگاه شما