صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شکست بنیادگرایی در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری

-

شکست بنیادگرایی در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری

افغانستان در بیش از سه دهه یکی از مهمترین کانون رشد بنیادگرایی در جهان محسوب می شد. قدرت سیاسی بعد از حکومت کمونیست ها در افغانستان به دست بنیادگرا ها بود. کسانی که بیشتر دغدغه شریعت اسلامی را داشتند و در صدد آن بودند تا شریعت در جایگاه قانون قرار بگیرد. منشاء و ریشه جدال ها و منازعه خیلی از بنیادگراها ریشه در "در متن بودن" شریعت داشت. در زمان کمونیست ها شریعت در حاشیه قرار گرفته بود. خیزش برخی رهبران مذهبی و بسیج مردم توسط آن ها در حقیقت در همین راستا معنی پیدا می کند. رهبران مذهبی و توانایی بسیج مردمی آن ها باعث شد که این رهبران در متن سیاست آمده و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. اما این رهبران نتوانستند جامعه را مدیریت نماید. به همین خاطر جامعه وارد جدال های خونین شد. در گرودار این جدال ها میان گروه های مختلف زمینه برای رشد افراط گرایان فراهم شد. در نهایت افراط گرایان وارد جدال ها و منازعات شد و در کمترین زمان ممکن قدرت سیاسی را در دست گرفت. از آن پس شریعت محور سیاست و قدرت قرار گرفت. اعمال قدرت معطوف به پیاده نمودن آموزه های شریعت اسلامی صورت می گرفت. در این میان کمتر فرصت برای بروز اندیشه های دموکراتیک و لیبرال وجود داشت.

بنیادگرایی در افغانستان به شکل اساسی رشد نمود. بنیادگرا ها اما، تنها به قدرت سیاسی در افغانستان فکر نمی کرد. آن ها خواهان پیاده نمودن شریعت اسلامی بودند. شریعت اسلامی را در تمام کشور ها می خواستند پیاده نماید. همین تفکر باعث شد که بنیادگراهای افغانستان با گروه های تروریست ارتباط برقرار کند و به صورت مشترک در صدد پیاده نمودن شریعت اسلامی و در نهایت مدیریت جهان باشد. ارتباط این دو گروه دیری نپاید. زیرا حمله این ها بر برج های دو قلو باعث شد که جامعه جهانی برای ریشه کن نمودن این گروه ها به افغانستان حمله نماید. ایالات متحده آمریکا و همپیمانان او بر افغانستان حمله نمودن و در کمترین زمان ممکن گروه های تندرو و تروریستان را شکست دادند و قدرت سیاسی را از آن ها گرفتند.‏

در اوائل حضور جامعه جهانی در افغانستان کنفرانس بن شکل گرفت و در آن نخبگان گروه های اجتماعی شرکت نمودند و بر یک نظام سیاسی دموکراتیک به توافق رسیدند. از آن زمان تا نظام سیاسی دموکراتیک در افغانستان حاکم بوده است. در این میان اما، بنیادگرا ها دست از فعالیت های نکشیدند. بلکه بنیادگرا ها از آن زمان تا کنون با نظام سیاسی مخالفت کردند و در صدد آن بر آمدند تا نظام سیاسی دموکراتیک بر اندازد. نظام سیاسی کنونی اگر چه ریشه در توافق نخبگان سیاسی ما دارد اما مردم در بیش از یک دهه حمایت ها و پشتیبانی خود را از این نظام اعلان نموده است. مشارکت مردم در انتخابات و رأی آن ها نشانگر آن است که آن ها از دموکراسی و نظام سیاسی مبتنی بر قانون اساسی حمایت می کند.

در چند انتخابات ریاست جمهوری و شورای مجلسین ملی مردم نشان داده است که دیگر خواهان بازگشت بنیادگرا ها در قدرت نمی باشد.اگر چه در انتخابات افراد بنیادگرا شرکت نموده بود و خواهان جلب و جذب رأی مردم بودند اما مردم بیشتر به افراد دموکراتیک و لیبرال(نسبی بودن دموکراتیک و لیبرال منظور است) رأی دادند. افراد بنیادگرا و تندرو کمتر در شورای ملی راه پیدا کردند. اگر چه افرادی در درون شورای ملی یافت می شود که علیه قوانین دموکراتیک در برخی مواقع ایستادگی نموده است اما به نظر می رسد که کم کم در ادوار بعدی این افراد نتوانند در شورای ملی راه پیدا کند.

در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری چهره های بنیادگرا نیز حضور داشتند. عبدالرب رسول سیاف، قطب الدین هلال از چهره های بنیاد گرا می باشد. این دو ظاهرا رأی قابل توجه به دست نیاورند.

از این جهت مردم آماده پذیرش دموکراسی است. دیگر نمی خواهد بنیادگرا ها روی صحنه سیاست افغانستان بیاید. نخبگان سیاسی و دو تیم پیشتاز در انتخابات ریاست جمهوری در طول مبارزات انتخاباتی خود داد از دموکراسی و ارزش های نوین زده است. در صورت پیروزی هر یک از کاندیدان پیشتاز و وفادار ماندن به سخن های خود، این امیدواری وجود دارد که افغانستان بعد از یک دهه دیگر به نقطه غیر قابل بازگشت برسد و دیگر هیچ تند بادی نتواند دموکراسی و حقوق بشر را از مردم بگیرد.

در شرایط کنونی که مردم به دموکراسی رأی داده اند و به بنیادگرایی و تندروی نه گفته اند و همچنین کاندیدان پیشتاز سخن از دموکراسی زده اند و نهاد جامعه مدنی تا حدودی از ارزش های جدید حمایت می کند، این امیدواری شکل گرفته است که در حکومت بعدی دموکراسی تقویت شود و فاصله جامعه با بنیادگرایی بیشتر شود.اما در صورتی که حکومت بعدی توجه به نهادینه شدن دموکراسی و ارزش های آن ننماید و پایه های اجتماعی آن را محکم نکند، فاصله مردم نه تنها با بنیادگرایی بیشتر نمی گردد بلکه این فاصله کاهش یافته و در آینده احتمال می رود که بنیادگرا ها یک بار دیگر قدرت سیاسی را در دست بگیرد.بنابراین حکومت بعدی نسبت به مشارکت مردم توجه نماید و پایه های اجتماعی دموکراسی را محکمتر نماید.‏

در پایان باید گفت که افغانستان از سال های دور کانون فعالیت های بنیادگرا ها بوده است. بنیادگرا ها قدرت سیاسی را در این کشور به دست گرفته است. آن ها نه تنها قادر به مدیریت جامعه نبوده اند بلکه جامعه را به سمت بحران های متعدد سوق داده است.مردم افغانستان به این درک رسیده اند که بنیادگراها قادر به مدیریت جامعه نیست. به همین خاطر آن ها از دموکراسی و نخبگان حمایت می کند که جامعه را مدیریت کرده و نگذارند که بحران های متعدد جامعه را از پای در آورند. اما اگر نخبگان سیاسی ما توجه به درک مردم و رفتار های آن ها ننماید. این احتمال وجود دارد که از شکاف میان نخبگان و مردم بنیادگرا ها استفاده نکند و یک بار دیگر قدرت سیاسی را به دست بگیرد.

دیدگاه شما