صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سالی خونین برای نظامیان و مردم ملکی افغانستان

-

سالی خونین برای نظامیان و مردم ملکی افغانستان

دیروز انفجاری در پکتیار بیش از 90 کشته و زخمی بر جا گذاشت. انفجاری در ساحه حوزه دوازدهم کابل نیز رخ داد که در نتجیه آن نیز تعدادی از همشهریان عزیز ما جان خود را از دست دادند.این انفجار ها و گرفتن جان آدم های بی گناه نشان می دهد که سال 2014 سال خونین برای مردم افغانستان می باشد. گزارش یونوما از نیم سال اول 2014 بیانگر همین مسئله است. در گزارش یونوما نشان می دهد که آمار کشته گان غیر نظامی در نیمه اول سال 2014 در حدود 17 در صد افزایش یافته است. افزایش 17 در صدی نشان می دهد که سال 2014 نسبت به سال های قبلی خونین تر بوده است. اما سوال این است که نهاد های امنیتی، نخبگان سیاسی توجه به آمار ها و گزارش های منتشر شده از وضعیت امنیتی دارد یا خیر. آیا رویداد های امنیتی، گزارش های نهاد های داخلی و بین المللی منجر به دگرگونی در شیوه های مبارزاتی نیروهای امنیتی می شود. این نوشتار با بررسی عملکرد نهاد های امنیتی در صدد آن تا رفتار های نهاد های امنیتی و نخبگان سیاسی در قبال رویداد های امنیتی را مورد بررسی قرار دهد.‏

اول؛ استفاده مهفوم نهاد در مورد نیرو های امنیتی با اغماض صورت می گیرد. باور نویسنده بر این است که نیرو های امنیتی ما در چارچوب نهاد قرار نگرفته است. بدین معنی که قواعد و هنجار ها مشخص کننده رفتار ها و کنش های نیرو های امنیتی نمی باشد. رفتار های نهاد های امنیتی بیش از همه مبتنی بر سلیقه ها و منافع شخصی نخبگان امنیتی می باشد. این مسئله را می توان از پررنگ بودن مسائل قومی، سمتی و زبانی در میان نیرو های امنیتی فهم کرد. بنابراین اساسی ترین مشکل نیرو های امنیتی عدم نهاد قدرتمند می باشد. وجود نهاد قدرتمند و تا حدودی انعطاف ناپذیر در بخش امنیتی و نظامی یک امر ضروری است. زیرا، نهاد ها منجر به تعیین رفتار ها و کنش ها و حتی کنش های کلامی سربازان می شود.نهاد باعث می شود که رفتار ها و کنش ها بیشتر در چارچوب قواعد تعریف شده صورت گیرد. خطوط سبز و قرمز مشخص است. در نهایت نهاد منجر به آن می شود که سربازان به راحتی نسبت به یک رویداد تعیین نسبت نماید. عدم وجود یک نهاد قدرتمند در شرایط کنونی باعث شده است که سربازان در ساحات جنگی کمتر بتواند نسبت خود را رویداد ها مشخص نماید. در اکثر مواقع سربازان ملی ما در شرایط جنگی منتطر دستور از مقامات بالا می باشد. یک مسئله اگر جزء قواعد نظامی می باشد اما در شرایط بحرانی و خطر جان سربازان تا حدودی امر دست و پا گیر است. به عنوان مثال؛ مواردی دیده شده است که نیرو های مخالف مسلح دولت بر منطقه ای و یا بر سربازان افغانستان حمله نموده است و سربازان اردوی ملی و پلیس ملی اجازه فیر ندارد. اگر قواعد و هنجار و خطوط مشخص باشد، اردوی ملی و پلیس ملی می تواند زود دست به کار شود و پاسخ دشمن را بدهد. پاسخ فوری سربازان به گروه های مخالف مسلح دولت منجر به این می شود که از میزان تلفات تا حدودی کاسته شود.‏

فقدان نهاد قدرتمند در بخش نظامی و امنیتی باعث شده است که همبستگی میان نیرو های امنیتی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال؛ اگر یک مسئله قومی در سطح جامعه اتفاق بیافتد احتمال کمتر می رود که نیرو های امنیتی به صورت بی طرف نسبت به رویداد عمل نماید. مشکل اساسی رفتار های جانب دارانه نه در شخصیت سربازان ملی ماست بلکه مشکل اساسی در فقدان نهاد های نهادمند می باشد. بنابراین ساختار نهاد های نهادمند یک امر جدی و ضروری در بهبود عملکرد نیرو های امنیتی می باشد. این مسئله تا حدودی زیادی منجر به کاهش تلفات نظامی و غیر نظامی می گردد.

دوم؛ دومین مسئله عدم حمایت سیاسی از نیرو های امنیتی است. اگر چه این مسئله را بار ها در نوشته های خود متذکر شده ام. از انجایی که حمایت سیاسی دارای اهمیت اساسی برای نیرو های امنیتی می باشد و یکی از دلایل افزایش تلفات و ناامنی ها عدم حمایت نخبگان سیاسی و نهاد های سیاسی از نیرو های امنیتی می باشد، ذکر این مسئله خالی از لطف نمی باشد.‏ مخاطب این مقال اگر خود را برای لحظه در جایگاه نیرو های امنیتی قرار دهد و تصور کند که بدون حمایت در میدان های جنگ می جنگد، وضعیت نیرو های امنیتی را بیشتر درک می کند. بی انگیزگی بخش از نیرو های امنیتی به همین خاطر است. اگر چه حس وطن دوستی نیرو های امنیتی و به خصوص اردوی ملی قابل قدر است. مبارزات اردوی ملی تا حدودی زیادی موفقانه بوده است. اما عدم حمایت سیاسی بدون شک، بر روحیه آن ها تاثیر می گذارد.

نبخگان سیاسی ما به جای فهم رویداد ها و رخداد های امنیتی در چارچوب تئوری توطئه نیازمند آن است تا به رویداد ها و رخداد ها به مثابه واقعیت های عینی جامعه بنگرد. به جای اینکه جنگ افغانستان را توطئه کشور های دیگر بدانیم بهتر است که آن به عنوان جنگی درک کنیم که در آن قربانی می دهیم و بیاندیشم که چگونه از جنگ جلوگیری کنیم و به صلح برسیم و یا چگونه از تلفات نظامیان و غیر نظامیان کاهش دهیم.فهم نخبگان سیاسی ما معیوب است. همین فهم تا حدودی زیادی منجر به افزایش تلفات نظامیان و غیر نظامیان گردیده است.

سوم؛ جنگ با دستان خالی ممکن نیست. نیرو های امنیتی افغانستان از لحاظ تجهیزات در سطح پایین قرار دارد‏. باید تجهیزات در اختیار نیرو های امنیتی قرار بگیرد که نیرو های امنیتی قادر به شناسایی مکان های که گروه های مخالف مسلح دولت در آن مخقی می شود، باشد. نیروی هوایی ما به عنوان نیروی کمکی خیلی ضعیف است. ضعف نیروی هوایی باعث شده است که تلفات نظامیان و غیر نظامیان تا حدودی زیاد گردد.‏بنابراین در بخش تجهیزات و تقویت نیرو های هوایی نخبگان ما باید اقدامات جدی روی دست بگیرد تا در آینده و در سال های بعدی آمار تلفات کاهش یابد.‏

در پایان باید گفت که آشفتگی وضعیت کنونی جامعه افغانستان بیانگر آن است که نیمه دوم سال 2014 همچنان خونین خواهد بود و شهروندان عزیزمان جان های خود را از دست خواهد داد. در صورت می توان از تلفات بیشتر جلوگیری کرد که نیرو های امنیتی در چارچوب نهاد و قواعد تعریف شده در آید. قواعد که عبور از آن ممکن نباشد؛ نخبگان سیاسی و نهاد های سیاسی حمایت جدی از نیرو های امنیتی داشته باشد. اراده برای مبارزه با گروه های مخالف مسلح دولت باید در سطح نخبگان سیاسی وجود داشته باشد. نیرو های امنیتی به لحاظ امکانات تجهیز شود و نیروی هوایی به هر صورت ممکن باید تقویت گردد. با این اقدامات بدون شک، میزان تلفات در نیمه دوم سال 2014 کاهش خواهد یافت. ناگفته نباید گذاشت که باید از نیرو های بین المللی مستقتر در افغانستان باید استقاده کرد. نیرو های امنیتی افغانستان به تنهایی قادر به مبارزه نمی باشد.‏

دیدگاه شما