صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کمک های ریخته شده؛ چرا افغانستان شبیه اروپایی ها نشده است

-

کمک های ریخته شده؛ چرا افغانستان شبیه اروپایی ها نشده است

بحث جذب کمک های مالی کشورها و سازمان های خارجی، جهت بازسازی زیربناهای اقتصادی و دولت سازی در افغانستان، یکی از مباحث مهم و پردغدغه در طول یک دهه بوده است. اگر در اوایل شکل گیریِ فضای سیاسی نوین و دولت جدید، دغدغة مهم همه، جذب کمک های مالی بود، امروزه، در کنار آن، هدر نرفتن آن کمک ها نیز به عنوان یکی از دغدغه های جدی مطرح است.

از سال (2002) تا کنون، ده ها ملیارد دالر از سوی کشورها و سازمان های خارجی جهت بازسازی افغانستان کمک شده است، اما یکی از انتقادهای جدی که وجود دارد؛ هدر رفتن و یا به عبارت بهتر، نتیجه ندادن کمک هاست. کمک های ملیاردی که به افغانستان صورت گرفت، انتظار این بود که دستاوردهای عینی تر و ملموس تری به دست می آمد، اما دیده می شود که تغییراتِ چندان به دست نیامده است.

"اداره بازرسی عمومی امریکا" برای بازسازی افغانستان ـ سیگار ـ اعلام کرده است که هزینه های مالی صرف شده از سوی امریکا در افغانستان، بیشتر از هزینة مالی است که این کشور پس از جنگ دوم جهانی زیرنام طرح مارشال جهت بازسازی 16 کشور اروپایی جنگ زده، مصرف کرده است. وزارت خارجة امریکا در فضای پس از جنگ دوم جهانی، پیشنهاد کرد که جهت برگرداندن ثبات اقتصادی به این کشورهای جنگ زده،باید کمک مالی شود. بنابر‏این، کمک های مالی امریکا به افغانستان، بیشتر از کمک های مالی به 16 کشور اروپایی بوده است. اما در آن جا جواب بهتر و در این جا جواب کمترداده است. اروپا اکنون به یک قدرت و قطب اقتصادی در جهان تبدیل شده است که گه گاهی امریکا آن را به چشم رقیب می بیند. اما افغانستان در عرصة بازسازی دستاوردهای اندکی را کمایی کرده است. در عرصه «دولت» سازی به ویژه ساخت «ارتش» و دیگر نیروهای امنیتی با چالش های جدی مواجه است و در زمینه های «حکومت» داری و مبارزه با فساد نیز وضعیت مطلوب نیست.

پس پرسش اصلی این نوشتة موجر این است که: چرا کمک های مالی به افغانستان تاثیرگذار نبوده است؟

فرضیة را که اکنون می شود طرح کرد این است که: علت بنیادین عدم تاثیرگذاری کمک های خارجی به افغانستان، ضعفمدیریت در درون نهادهای دولتی است. بر اساس نظریه های صاحب نظران توسعه، کشوری می تواند به توسعه دست یابیده و بازسازی گردد که دو عنصر مهم را داشته باشد؛ پول و نیروی انسانی متخصص که فرایند را مدیریت کنند.

  از این رهگذر، دیده می شود که افغانستان پول و منابع مالی هنگفت را در اختیار داشته و از سوی کشورها و سازمان های خارجی به صندوق خزانه اش واریز گردید، اما به لحاظ نیروی انسانی متخصص پای اش می لنگید، هنوز می لنگد و تا مدت ها خواهد لنگید.

برای این که پاسخ پرسش اصلی را واضح بدهیم، لازم می نماید تا نگاه مقایسه ای بین دولت های اروپایی آن روز که توسط طرح مارشال بازسازی شدند و دولت افغانستان امروز که بنابر گفتة ادارة بازرسی عمومی کمک های امریکا به افغانستان، با دریافت منابع مالی بیشتر از 16 کشور اروپایی نتوانسته است، بازسازی شده و در موارد مهمِ مدنظر دستاوردهای را کسب کند.

1 . دولت های اروپایی

دولت های اروپایی در دو جنگ جهانی اول و دوم به ویژه جنگ دوم، آسیب های جدی را متقبل شدند. شیرازة اقتصادی این کشورها از هم پاشید و وضعیت نامطلوب و نا به سامان را تجربه می کردند. اگر بدتر از وضعیت ده سال قبل افغانستان نبوده است، بهتر نبوده است.

ولی کمک های مالی امریکا که در قالب طرح مارشال پرداخت شد، نتیجه داده و اقتصاد این کشور را بهبود بخشید. به زودی سرپای خود ایستاد شده و مدیریت فرایند را به دست گرفتند. امروزه، به کشورهای توسعه یافتة تبدیل شده اند. حتی مجموعه کشورهای اروپایی ـ اتحادیه اروپا ـگه گاهی به عنوان رقیب در برابر امریکا جلوه گر می شود.

به نظر می رسد که دو بحث عمده باعث گردید، کشورهای اروپایی بتوانند از کمک های امریکا استفاده برده و وضعیت را بهبود بخشند.

الف .دولت های اروپایی، گرچند مانند افغانستانمخروبه و جنگ زده بودند، اما از سیستم «کارآمد» که بتواند فرایند را به گونة درست مدیریت کند، برخوردار بودند. از این رو، پول های اندکی که کمک شد، به تعبیر اقتصادانان، از آن استفاده «بهینه» کرده و از کمترین کمک، بیشترین استفاده را کردند. مدیران خوب وجود داشت که، با توجه به واقعیت های عینی برنامه ریزی کرده و عملی می کردند.

ب . مصرف پول های کمک شده به صورت کامل توسط خود دولت های ملی صورت گرفت. یعنی کمک های مالی که به این کشورها صورت گرفت، مشخص بود که در زمینة بازسازی اقتصادی است، اما این که کدام مسایل در اولویت باشد و اول در کجا مصرف شود، مدیریت دولت های ملی بود.

2 . دولت افغانستان

افغانستان از آغاز تا کنون به عنوان کشور عقب مانده و توسعه نیافته بوده است. یعنی اگر از جنگ ها و نبردهای ویرانگر که در طول چندین دهه صورت گرفت، چشم پوشی گردد، بازهم افغانستان کشور عقب مانده و توسعه نیافته بوده است. خاندان های شاهی و حکومت های استبدادی و پاتریمونیال، هدف درازمدت شان حفظ قدرت و سوار ماندن بر گردة مردم بوده است نه توسعه کشور. از این رو، اگر جنگی رخ نداده و تحولات دهه ای 60 و 70 خورشیدی نیز رخ نمی داد، افغانستان عقب مانده و فقیر بود.

پس از گذر جنگ ها و بی ثباتی ها، امریکا با برچیدن بساط طالبانیسم که روزگار تلخ ستم را بر مردم تحمیل کرده بود، متعهد به دولت سازی و بازسازی زیربناهای اقتصادی افغانستان گردید. این بحث خوش بینی های را آفرید. کمک های مالی امریکا از سال (2002) تا اکنون ادامه دارد. اما گفته می شود مبلغ کمک شده، بیشتر از مبلغ کمک شده به اروپای پس از جنگ، ولی، بازدهی کمتر از آن است. یعنی با مبلغ که 16 کشور اروپایی پس از جنگ توانستند سامان بیابند، با چیزی بیشتر از آن، افغانستان نتوانسته است، دستاورد کسب کند.

   با توجه به بحث که در دولت های اروپایی مطرح گردید، می توان علت عدم تاثیرگذاری کمک های مالی به افغانستان را به صورت نسبی فهم کرد.

الف. دولت افغانستان از پول هنگفت برخوردار بود، اما از نبود سیستم کارآمد که قادر به مدیریت بهینة کمک های ریخته شده باشد، رنج می بُرد، می بَرد و خواهد بُرد. نیروهای انسانی متخصص و برجستة نبود، یا از سوی دولت استخدام نگردید، تا سیستم را از حالت ناکارآمدی خارج کرده و به سیستم کارآمد و دارای بازدهی مطلوب تبدیل کنند. مشخص است که در نبود مدیریت سالم، پول بدون اولویت بندی مصرف شده و هدر می رود.

ب. بحث دیگری که تا حدودی می تواند جدی گرفته شود، مصرف کمک های خارجی از سوی کشورهای کمک کننده است. در آغاز تنها دولت افغانستان حق داشت 11% کمک ها را مصرف کند اما پس از تلاش ها حق مصرف 50% را دریافت کرد. در این صورت دو دستگی ایجاد می شود و مصرف کنندگان خارجی آشنایی چندان به افغانستان ندارند.

بنابر‏این، عدم تاثیرگذاری کمک های مالی واریز شده به افغانستان را می توان در دو علت شناسایی کرد؛ نبود مدیریت سالم در دولت افغانستان و مصرف بخش قابل ملاحظة کمک های خارجی از سوی سازمان های خارجی وابسته به آن کشورها.

دیدگاه شما