صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اهمیت روانی حضور ناتو بعد از ۲۰۱۴ در افغانستان

-

اهمیت روانی حضور ناتو بعد از ۲۰۱۴ در افغانستان

نیروی های خارجی در افغانستان در حالی به ماموریتش در این کشور پایان دادند، که نیرو های افغان هم به لحاظ مدیریتی و هم به لحاظ امکانات و تجهیزات، به گونه جدی با مشکل مواجه اند. کارشناسان امور  افغانستان، به شمول خود خارجی ها و مقام های دولتی افغانستان برتوانایی و ظرفیت های قوای امنیتی کشور، هنوز تردید دارند. از آن جایی که جنگ افغانستان تنها جنگ در سطح ایدئولوژیک  و دینی نیست و ابعاد گسترده منطقه ای و حتا جهانی دارد؛ پیروزی در آن کار ساده و آسانی نیست.طالبان هنوز از روحیه و توان نظامی بالا برخوردار است و هزاران سرباز مسلح، حمایت تسلیحاتی و مالی برخی کشور های بیرونی را با خود دارند. به خصوص در شرایط فعلی که گروه های افراطی و جنبش های خطرناک اسلامی، در خاورمیانه درحال قوت گرفتن است وبرخی از این گروه ها مانند داعش که بخش وسیعی از خاک سوریه و عراق را در اختیار دارند؛ برروحیه و مورال گروه های شورشی در افغانستان تاثیراث مثبت گذاشته اند. همزمان با اعلان خاتمه یافتن مآموریت رزمی ناتو، طالبان دراعلامیه ای که منتشرکردند، مدعی شدند که در جنگ با نیرو های خارجی پیروز گشته اند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی این گروه به رسانه ها گفت که : " ناتو به رهبری امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده اند، زیرا در شرایطی که هنوز جنگ جریان دارد، آن ها این کشور را ترک می کنند، بی آن که کدام سندی مبنی بر پایان جنگ میان ما و آن ها، امضا شده باشند." آن ها همچنان مدعی شدند که، تعداد اندکی از این نیرو ها که در این کشور باقی می مانند؛ نوعی توجیه و پنهان کاری در شکست شان است. برعکس، بارک اوباما رییس جمهور ایالات متحده امریکا،‌ در مراسم اعلان پایان مآموریت جنگی ناتو گفته بود: " امریکا به طولانی ترین جنگ در تاریخش مسوولانه پایان داد."

به هرحال امریکا و ناتو، درجنگ سیزده ساله خود، دستارود های بزرگی داشتند؛ امارت اسلامی طالبان سرنگون شد، بسیاری از سران این گروه به شمول القاعده یا کشته شدند یا از پناهگاه های امن خود متواری گشتند؛ نظام جدید سیاسی مبتنی بر اراده مردم، در کشوری که یکی از مراکز بزرگ افراط گرایی وتروریزم در جهان بود، به وجود آمد. بسیاری از ارزش های دیموکراسی نهادینه گشت و پیشرفت چشمگیری در عرصه حقوق بشر و حقوق زنان به وجود امد. با این همه، یکی از اهداف بزرگ این این نبرد طولانی، که همانا قطع کامل جنگ  وصلح و ثبات پایدار در افغانستان بود؛ تحقق نیافت. با صرف میلیارد ها دالر و کشته شدن بیش از 3500 سرباز خارجی به شمول ده ها هزار نفرنظامی و ملکی افغان؛‌ متآسفانه طالبان هنوز در کشور حضور دارند.

حضور فعال وگسترده طالبان در مناطق مخلتف افغانستان به این معنا است که؛‌ این جنگ آن گونه که کارل روگی، رییس سابق مآموریت پولیس اتحادیه اروپا در افغانستان گفته است؛ تا سال ها ادامه خواهند داشت و همچنان از مردم و نیرو های امنیتی این کشور قربانی خواهند گرفت. اما جای خوشبختی این است که هم کارشناسان افغان و هم رهبران نظامی ناتو، مانند کارل روگی که سال ها با طالبان درگیربوده اند؛ معتقد اند که، پایان جنگ به نفع دولت افغانستان خواهد بود و این کشور را نمی توان با عراق مقایسه کرد؛ ولی تا پیروزی راه دشواری در پیش رو است و هزینه سنگین لازم دارد.

در شرایط فعلی که، جنگ همچنان ادامه دارد، حضور هرچند اندک ناتو که تنها به مشوره دهی و تعلیم نیرو های افغان می پردازند، از جهات مختلف حایز اهمیت و سرنوشت ساز است. اول این که، حضور این نیرو ها، هشداری به کشور هایی خواهند بود که از طالبان به صورت پنهانی حمایت می کنند. ادامه حضور ناتو در این کشور به این معنا است که، کشور های غربی افغانستان را در کام تروریزم رها نخواهند کرد و در هر شرایطی از دولت این کشور حمایت خواهند کرد و برای نابودی گروه های افراطی و بنیاد گرا مصمم خواهند بود. با گذشت زمان، کشور های که از افراط گرایی حمایت می کنند، مجبور خواهند شد که در سیاست ها و استراتژی های شان تجدید نظر کنند و کم کم وارد مذاکره با دولت شوند و بر سوء تفاهم ها و بی اعتمادی های موجود نقطه پایان بگذارند.

دوم، ادامه حضور ناتو بر ناامیدی طالبان و روحیه سربازان افغان تآثیر خواهند گذاشت. غربی ها هر قدر مصمم تر وجدی ترعمل کنند، به همان میزان طالبان را نا امید خواهند کرد، از طرفی حضور هرچند نمادین ناتو در کنار نیرو های افغان، روحیه و اعتماد به نفس آن ها را افزایش می دهند. در حال حاضر بخش اعظم جنگ های طالبان و دولت، جنگ روانی است. حمله طالبان بر تآسیسات عام المنفعه و مناطق غیر نظامی، ایجاد رعب و وحشت در بین مردم و تبلیغات گسترده آن ها از طروق مخلتف همه به این هدف انجام می شوند که بیشتر افکار عامه را از نگاه روانی  تحت تاثیرقراردهند.

با توجه به این که جنگ های  طالبان اغلب به شکل چریکی (guerella war) است. در جنگ های چریکی بیشترتلاش براین است که از نگاه روحی و روانی به دشمن ضربه بزند. بنابراین تمرکز اصلی طالبان درحال حاضر بر جنگ روانی است، تا نیروهای امنیتی را از نگاه روحیه، تضعیف کنند. پس حضور هرچند سمبولیک ناتو، پشتوانه بزرگ روحی و روانی برای سربازان خواهند بود تا با اعتماد به نفس کامل علیه شورشیان بجنگند و نسبت به آینده خوشبین باشند و براین باورباشند که سرانجام جنگ به نفع آن ها خواهند بود. این حضور برعکس بر روحیه طالبان اثرات منفی دارد و به مرور زمان طالبان را به یاس و نا امیدی دچار خواهند کرد. زیرا با طولانی شدن جنگ، بدون کدام دستاورد و پیروزی خاصی، آن ها را متقاعد می کنند که جنگ و کشته شدن آن ها سودی ندارند. به خصوص اگر دولت افغانستان به مرور زمان از نظر اقتصادی رشد کند و زمینه های کار را برای مردم فراهم کند، عده ای از کسانی که با طالبان به دلایل اقتصادی به صفوف آن ها پیوسته اند از آن ها جدا خواهند شد. ونیز اگر دولت روی بلند رفتن سطح آگاهی مردم وگسترش معارف در سراسر کشور توجه جدی  نماید، از افراط گرایی و تندروی در کشور کاسته خواهد شد وبا ارائه خدمات اجتماعی و رفاهی بیشتردیوار ضخیم بی اعتمادی میان دولت و ملت کم کم  از بین خواهد رفت. ماموریت جدید ناتو،‌ آخرین چانس برای مردم و دولت افغانستان است که باید حد اکثر استفاده راببرند. افغانستان باید در این مدت، دولت داری خوب را نهادینه کند، توانمندی نیروهای امنیتی را افزایش دهد و به توسعه زیربناهای اقتصادی بپردازد تا فرصت به آخر نرسیده،‌ به نوعی خود کفایی و ثبات دست یابد.

به هرحال، ادامه حضور ناتو، هرچند آن گونه که درطول سیزده سال پیش بودند و با افغانستان در بخش های مختلف به ویژه مسایل اقتصادی همکاری های فراوانی داشتند نخواهند بود، بازهم فرصتی است طلایی! اگر دولت مردان افغان بتوانند از این دوره با عبرت گرفتن از سیزده سال گذشته به وجه احسن استفاده کنند، چشم اندازآینده افغانستان روشن خواهد بود. افغانستان با استفاده ازاین فرصت می تواند خلای اقتصادی و امنیتی خود را به مرور زمان پرنماید وتا ضرب الاجل خروج کامل آن ها؛ کشور را به ثبات پایدار برساند که در آن نه از طالبان و نا امنی خبری باشد و نه هم ا ز فقر و بیچارگی و گدایی از دیگران.

دیدگاه شما