صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شبه بنیادگرایی و گسترش دامنه دهشت آن

-

شبه بنیادگرایی و گسترش دامنه دهشت آن

کارل مارکس و فردریش انگلس در نوشته مشترک با عنوان مانیفست کمونیست نوشته بود: "شبحی در حال تسخیر اروپا است: شبح کمونیسم. تمام قدرت های اروپای کهن-پاپ و تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال های فرانسه و جاسوس های پلیس آلمان- برای راندن این شبح در اتحادی مقدس شرکت جسته اند." بعد ها ویلیام استرلی با الهام از نوشته مارکس و انگلس در مورد توسعه گرایی برخاسته از غرب چنین گفت: "شبح تاریکِ ایدئولوژی در جهان پرسه می‌زند. شبحی که تقریباً همان‌قدر مرگبار است که ایدئولوژی‌های از نفس‌افتاده‌ی قرن پیشین—کمونیسم، فاشیسم و سوسیالیسم—که چنان فلاکت‌بار درهم‌شکستند. شبحی که منبع خطرناک‌ترین روند‌های زمانه‌‌ی ما، از جمله بنیادگرایی مذهبی، است. این شبح ایدئولوژیِ پنجاه‌ساله‌ی توسعه‌گرایی (Developmentalism) است، و دارد پر وبال می‌گیرد." ویلیام استرلی توسعه گرایی را منبع رشد بنیادگرایی مذهبی می شمارد. با وجود این می توان با الهام از دو نوشته بالا در مورد بنیادگرایی نیز چنین انگاشت: شبحی در حال تسخیر دنیا است. شبح بنیادگرایی. شبه که از شکاف های به وجود آمده از دل کشور های غربی و از دل شکاف های قدرت های بزرگ سود می برد. این شبه همانند ایدئولوژی های کمونیسم، فاشیسم و سوسیالیسم و نازیسم تشنه خون است. بنیادگرایی در عین اتحاد غرب در مبارزه با آن خونخوار تر شده است و بیش از یک دهه است که در سراسر دنیا قلمرو خود را گسترده است و از هر کشوری که بخواهد خون می گیرد.

رویداد که چند روز پیش در فرانسه اتفاق افتاد نشانه گسترش شبه بنیادگرایی است. در یازده سپتامبر 2001 میلادی بنیادگرا ها بر برج های دوقلو در نیورک حمله کردند. نتیجه آن اتحاد غرب در مبارزه با تروریسم و دهشت افکنی شد. اتحاد غرب در مبارزه با دهشت افکنی برخاسته از گروه های بنیادگرا اگر چه منحصر به افغانستان بود اما کشور های غربی برنامه های نرم افزاری در کاهش اندشه های بنیادگرایانه در سراسر کشور های اسلامی روی دست گرفتند. اما با این حال، غرب با این پدیده چندان برخورد جدی نکردند. تلاشی به منظور مهار اندیشه های بنیادگرایانه در کشور های عربی صورت نگرفت. همین طور، در مورد دیگر کشور های اسلامی. در پاکستان به صورت نمونه، اندیشه های امام محمد غزالی، ابن تیمه، ابوالعلی مودودی و سید قطب در تمام سطوح جامعه ریشه دوانده است. اندیشه های که منبع بنیادگرایی در تمام کشور های اسلامی است. رشد بنیادگرایی در سراسر کشور های اسلامی و تهدید آزادی بیان در سراسر دنیا نیازمند مبارزه همه جانبه با مسئله بنیادگرایی اسلامی در تمام کشور های اسلامی است. چگونه مبارزه با پدیده بنیادگرایی ممکن است.

اول؛ بنیادگرایی تنها تهدیدی علیه غرب نیست. بنیادگرایی ممکن پدیده باشد که در واکنش با ایدئولوژی های غربی به وجود آمده باشد و یا به قول ویلیام استرلی ممکن منبع بنیادگرایی ایدئولوژی توسعه باشد اما رفتار ها و کنش های بنیادگرا ها تنها منحصر و محدود به غرب نیست. بلکه بنیادگرایی پدیده ای است که نظم و ثبات همه کشور ها را تهدید می کند. تا هنوز که قربانی رفتار های بنیادگرا ها کشور های اسلامی بوده است. بنابراین، برای مبارزه در قدم اول خود کشور های اسلامی با این پدیده تعیین نسبت نماید. مدارس دینی که بنیادگرا ها در آن پرورش می یابد در خاک کشور های غربی قرار ندارد، این مدارس در خاک و در قلمرو حاکمیت کشور های اسلامی است. بنابراین، کشور های اسلامی برای ثبات و نظم خود باید با این پدیده تعیین نسبت نماید. اشتباه است اگر بپنداریم که حکومت های کشور های اسلامی قادر به کنترل گروه های بنیادگرایی است. تجربه نشان داده است که همه کشور های اسلامی قربانی این رفتار های بنیادگرایانه بوده است. اگر انفجاری مرگباری در کابل اتفاق می افتد، در پشاور پاکستان، در بغداد و در تمام کشور های اسلامی دیگر نیز چنین انفجار های هولناک اتفاق می افتد. بنابراین، همه کشور های اسلامی باید آگاه گردد که بنیادگرایی به نفع هیچ کس نیست.

دوم؛ در قدم دوم مبارزه با بنیادگرایی بدون همکاری کشور های غربی و ابر قدرت ها ممکن نیست. کشور های اسلامی در مبارزه با بنیادگرایی هم نیازمند منابع مالی و تاکتیکی غرب است. جدای از نیازمندی کشور های اسلامی به ابرقدرت ها و کشور های غربی، بنیادگرایی تهدیدی علیه منافع ملی و نظم و ثبات این کشور ها نیز هست. رویداد یازده سپتامبر، رویداد چند روز پیش در فرانسه و ده ها رویداد دهشت ناک دیگر در غرب بیانگر آن است که بنیادگرا ها تنها حوزه فعالیت خود را منحصر به کشور های اسلامی نکرده است بلکه بنیادگرا ها در سراسر کشور ها فعالیت دارد.

در کنار این مسئله، رشد اقتصادی و همکاری های منطقه ای و بین المللی منوط به گسترش اندیشه های صلح خواهانه است. به عنوان مثال؛ چین برای نفوذ در بازار اقتصادی افغانستان و پاکستان و استفاده از منابع طبیعی این کشورها نیازمند ایجاد صلح است. غرب زمانی به رشد اقتصادی و توسعه سیاسی و اجتماعی دست یافت که یک نظم و ثبات در منطقه تحت عنوان غرب شکل گرفت. چین نیز برای رشد اقتصادی و توسعه سیاسی و اجتماعی خود نیازمند ثبات در منطقه می باشد. همین طور دیگر کشور ها و ابر قدرت ها به خاطر دهکده شدن جهان نیازمند جهان امن برای فعالیت های اقتصادی و ... خود می باشد. بنابراین مبارزه مشترک و همه جانبه در قبال بنیادگرایی لازم و ضروری است.

این کشور ها در مبارزه با بنیاگرایی اقدامات ذیل را می تواند انجام دهد. کنترل بر مدارس و مساجد. مدارس دینی و مساجد از جمله مکان های است که اندیشه بنیادگرایانه در آن رشد و گسترش می یابد. حکومت ها باید توافق کند که مدارس دینی را کاهش دهد و یا اینکه برنامه های آموزشی آن ها زیر نظر داشته باشد. تا آنجایی که نگارنده این ستور آگاه است در برخی کشور ها همانند افغانستان و پاکستان هیچ نظارت و کنترل بر منابع درسی و برنامه های آموزشی مدارس دینی صورت نمی گیرد. کمتر هماهنگی میان حکومت و ملا امامان مساجد صورت می گیرد.

مهمترین مسئله در مبارزه با بنیادگرایی حذف برنامه های آموزشی عقل ستیز است. اساسا در ادیان و مذاهب تاکید بر گفته های پیشوا های دینی می شود. کمتر شک و تردید در صحت و سقم گفته های پیشوایان دینی صورت می گیرد. تایید صحت گفته های پیشوایان دینی و عدم تأمل و تفکر باعث شکل گیری اندیشه های قشریگری می شود. نتیجه قشریگری آن است که اکنون کشور های اسلامی و دیگر کشور ها دامن گیر آن شده است. تاکید بر عقل و اندیشه های عقلی در دراز مدت می تواند بنیادگرایی را تضعیف و در نهایت ریشه های آن را بخشکاند. اما در صورت که اراده ای برای مبارزه با این پدیده وجود نداشته باشد بدون همه کشور ها یکی پس از دیگری قربانی این پدیده شوم خواهد شد.

در پایان باید گفت که برای مبارزه با این شبه بنیادگرایی نیازمند اتحاد مقدس و یا نامقدس میان همه کشور ها می باشیم. نمود بنیادگرایی اگر چه در کشور های اسلامی بیشتر بوده است ولی همه ادیان و مذاهب با بنیادگرایی مواجه می باشد. بنابراین مبارزه با بنیادگرایی اسلامی در قدم اول و بنیادگرایی مسیحی و ... در قدم بعدی لازم و ضروری است.

دیدگاه شما