صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حملات خودی؛ ایجاد ترس مضاعف در میان نیرو های امنیتی

-

حملات خودی؛  ایجاد ترس مضاعف در میان نیرو های امنیتی

از سه سال بدین سو، هر از چند گاهی، نیرو های امنیتی کشور قربانی حملات خودی می شود. با وجود تکرار بار بار این رویداد اما، کمی این مسئله واکنش های جدی را در پی داشته است. تکرار این رویداد نشانه ای چیست؟ آیا گروه طالبان و دیگر مخالفین مسلح دولت در درون نیرو های امنیتی نفوذ کرده است؟ آیا در درون نیرو های امنیتی آدم ها دچار سرخوردگی و ناامیدی می شود؟ حملات خودی هر دلیل داشته باشد؛ چرا نخبگان سیاسی و نظامی برای جلوگیری از چنین حملات اقدامات را روی دست نمی گیرد؟ نوشتار کنونی به دنبال واکاوی و ریشه یابی حملات خودی است. نگاه انتقادی این نوشتار بیشتر متوجه سیاستمداران و نخبگان نظامی کشور می باشد.‏

همان طور که در بالا متذکر شدم، حملات خودی از سه سال بدین سو، هر از چند گاهی اتفاق می افتد. در تازه ترین مورد، در یک پاسگاه در ولسوالی میوند ولایت قندهار دو پلیس هفت همکار خود را به رگبار بسته است و فرار نموده است. بر اساس گفته های ساکنین این ولسوالی این دو فرد اسلحه کشته شده ها را نیز با خود برده است.‏ بدون شک، این رویداد غمبار و تکان دهنده است. این رویداد هم برای نظامیان و نیرو های امنیتی و هم برای مردم افغانستان زجر آور است. در این اواخر که نیروهای امنیتی مسئولیت کامل تامین امنیت کشور را به عهده گرفته بود مورد حمایت ها و پیشتیبانی های زیادی مردم قرار گرفته است. شاید بعد از گرفتن مسئولیت های امنیتی این غم بارترین و غم انگیز ترین رویداد خونین برای نیرو های امنیتی کشور است.

اما، یکی از دلایلی که به احتمال زیاد به ذهن همه خطور کند نفوذ گروه های تند رو در صفوف نیرو های امنیتی کشور است. گروه های همانند گروه طالبان از هر ابزار ممکن برای از پا در آوردن نیرو های امنیتی کشور استفاده می کند. از 2001 به این سو، گروه طالبان نشان داده است که برای دست یابی به هدف آن ها از هر ابزار ممکن استفاده می کند. استفاده از کودکان معصوم از مواردی بوده است که آن ها بار ها صورت گرفته است. در مواردی حتی، برای کشتن دشمنان خود در درون مسجد نیز دست به حمله زده است. با توجه به چنین استفاده های گروه طالبان از ابزار های مختلف به نظر می رسد که گروه طالبان در درون نیرو های امنیتی نفوذ کرده باشد. تکرار شدن بار بار حملات خودی بیانگر همین مسئله است. گروه طالبان، در سه چهار سال گذشته از پروسه صلح نیز به عنوان ابزار استفاده نموده است. از جانب حکومت افغانستان پروسه صلح به پیش برده  می شد اما، گروه طالبان در کنار اینکه برخی حلقات خود را وارد گفتگوی صلح می کردند، حلقات دیگر شان دست به حملات خشونت بار می زدند.‏ کشتن رئیس شورای عالی صلح یکی از نمونه های بسیار واضح و روشن است.

در کنار این مسئله، باید حضور داعش در افغانستان نیز مطرح است. گفته می شود که گروه داعش در افغانستان ماهانه در حدود پنچ صد دالر آمریکایی به نیرو های خود می دهد. از آنجایی که معاش ماهانه نیرو های امنیتی کشور پایین از رقم مذکور است، این مسئله می تواند افرادی را در درون نیرو های امنیتی وسوسه نماید که از نیروهای امنیتی کشور جدا شده و با حملات روی نیرو های خودی وفاداری خود را به گروه داعش ثابت سازد. با این حال، هیچ نشانه ای وجود ندارد که گروه داعش در درون نیروهای امنیتی نفوذ کرده باشد. اما، این احتمال را باید در نظر گرفت و اقدامات به منظور جلوگیری از نفوذ گروه داعش در درون نیرو های امنیتی جلوگیری کرد. با توجه به اینکه، دو حمله کننده بر از کشتن همقطاران خود سر آن ها را بریده است به نظر می رسد که این ها تحت تاثیر گروه داعش قرار دارد.‏

مسئله بعدی کجروی ها و بد رفتاری های برخی از افراد در درون نیرو های امنیتی است. همه نیرو های امنیتی کشور به خصوص پلیس کشور آموزش دیده نیست. ممکن است برخی از افراد در درون پلیس دست به کار های خلاف عرف و رسوم افغانستان بزند و رفتار های از خود بروز دهد که همقطارانش را خوش نیاید و موجب خشم دیگران گردد. حملات خودی ناشی از این مسئله در اکثر کشور ها وجود دارد. حتی در ایالات متحده آمریکا، به خاطر رفتار ها و کنش های زشت برخی افراد در درون نیرو های امنیتی برخی دیگر برآشفته اند و اقدامات کشتن همقطاران خود نموده است. ممکن یکی از دلایل همین مسئله باشد.

در پس ذهن حمله کننده ها هر چه باشد اما، مسئولیت اصلی به دوش نخبگان سیاسی و نظامی کشور است. رویداد غم انگیز حملات خودی برای بار اول نیست که اتفاق می افتد. بلکه در بیش از سه سال گذشته باری چندمین بار تکرار شده است. اما، هیچ اقدام از سوی نخبگان سیاسی و نظامی صورت نگرفته است. نگارنده در یک نوشته دیگر بیان داشته باشد که پروسه جلب و جذب در نیرو های امنیتی کشور باید مورد بازنگری قرار گیرد و جلب و جذب افراد با توجه به معلومات موثق در مورد گذشته افراد صورت گیرد. این در حالی است که جلب و جذب افراد در نیرو های امنیتی تنها منحصر به صحت مندی آن ها صورت می گیرد. کمتر تحقیق روی سوابق و زندگی شخصی آن ها صورت می گیرد.‏

زندگی شخصی، سابقه جرمی افراد تاثیری بر رفتار های کنونی افراد دارد. کسی که در گذشته عضو گروه طالبان بوده است کشتن نیروهای امنیتی برای شان ساده و پیش پا افتاده است. کسی که در گذشته سابقه جرمی داشته است مانع ذهنی و روحی برای کشتن ندارد.

از آنجایی که نیرو های امنیتی مسئولیت تامین امنیت سراسر کشور را به عهده دارد رویداد این چنینی تاثیر مخرب بر روح و روان آن ها می گذارد. بنابراین، لازم است که اقدامات روی دست گرفته شود که از تکرار رویداد های این چنینی جلوگیری شود. تا مبادا، رویداد های این چنینی منجر به کاهش انگیزه نیرو های امنیتی در مبارزه با مخالفان مسلح دولت و کاهش انگیزه مردم در پیوستن به نیرو های امنیتی نگردد. حملات این چنینی بدون شک، ترس از پیوستن به نیرو های امنیتی را افزایش می دهد. ترس مضاعف در درون نیرو های امنیتی سخت و دشوار است. از طرفی ترس از کشته شدن به دست گروه های مخالف مسلح دولت و از طرف دیگر ترس از کشته شدن به دست نیرو های خودی.‏ ترس مضاعف درد مضاعف به همراه دارد. اضطراب نیرو های امنیتی دو برابر و چند برابر می شود.

بنابراین، بر نخبگان سیاسی و نظامی لازم است که در پی راهکاری باشد که انگیزه نیرو های امنیتی پایین نیاید و اقدامات روی دست بگیرد که دیگر چنین رویداد های المناک اتفاق نیافتد. در غیر،‌ آن نخبگان سیاسی و نظامی باید شجاعت آن را داشته باشد تا بار مسئولیت را به دوش گرفته و پست های خود را رها نماید و وظیفه خود را به افراد متعهد تر بسپارد.‏

دیدگاه شما