صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حکومت وحدت ملی و فعال سازی شکاف ها

-

حکومت وحدت ملی و فعال سازی شکاف ها

در دوران کمپاین انتخاباتی همه نامزدان ریاست جمهوری سخن های شیک و شسته و رفته می زدند. عدالت اجتماعی، برابری، حقوق شهروندی، دموکراسی و حقوق بشر از مفاهیم بود که سر زبان ها بود. اگر چه همه کاندیدان ریاست جمهوری، سخن شیک می گفتند اما، توجه اکثریت شهروندان افغانستان متوجه کاندیدان پیشتاز بود. اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله دو کاندید بود که بیش از همه توجه را به جلب نمود و در نهایت بیشترین رأی را نیز همین دو از آن خود نمود. در نهایت امر، قدرت سیاسی بر اساس توافق سیاسی میان اشرف غنی، رئیس جمهور و عبدالله عبدالله، رئیس اجرائیه تقسیم گردید. سخن این دو انتظارات را میان شهروندان افغانستان خلق کرد. با گذشت نزدیک به چهار ماه از شکل گیری حکومت وحدت ملی اما، انتظارات مردم و شهروندان افغانستان پاسخ داده نشده است. نه تنها به انتظارات شکل گرفته پاسخ داده نشده است بلکه رئیس جمهور و رئیس اجرائیه برخلاف وعده وعید ها و سخن های شسته و رفته خود عمل نموده است. به عنوان مثال؛ رئیس جمهور در دوران کمپاین انتخاباتی و بعدا در کنفرانس لندن سخن از دادن چهار وزارت به قشر محروم و مظلوم کشور یعنی زنان زده بود. اما سه وزارت به زنان اختصاص داد که از میان آن ها دو تای شان به خاطر مشکلاتی نتوانست کابینه را همراهی کند و دیگری شان از سوی اعضای مجلس نمایندگان رد شد.

جدا از مسئله زنان اما، برابری افغان ها و حذف سیاست حذف از جمله شعار های شیک اشرف غنی احمدزی بود. اما به بسیاری ها، مقرری های رئیس جمهور خلاف آن چیزی را نشان می دهد که او شعار داده بود. لیستی که از مقرری های اداره امور بیرون درز کرده است بیانگر برتری یک قوم بر دیگر اقوام است. این سیاست های رئیس جمهور تاکید و تائید سیاست حذف و به حاشیه راندن گروه های اقلیت قومی است. با این مقدمه سعی بر آن دارم تا تظاهرات تعداد از زنان در کابل مبنی بر عدم حضور زنان در کابینه را مورد بررسی قرار دهم.‏

اول؛ در سیاست افغانستان قوم به عنوان یک عنصر فعال از دیر باز مطرح بوده است. از اساسا جنگ ها و منازعات خونین که در گذشته تجربه نموده ایم، بخش شان به خاطر شکاف های قومی میان گروه های قومی بوده است. جهت گیری ها و تعامل های سیاستمداران ما در بیش از یک دهه گذشته را عنصر قومی مشخص می نموده است. اگر چه در مواردی زیادی تلاش شد که نخبگان سیاسی بر اساس منافع شخصی خود عمل نماید اما شکست های آن ها در نهایت سبب شد که دوباره به دامن قوم بخیزد. با این حال، در سال های اول حکومت جدید( 2001 میلادی تا 2009) کمتر موردی دیده شده است که گروه های قومی در افغانستان در برابر هم صف آرایی نماید. همه به نوعی در اتحاد در برابر گروه های تندرو و دهشت افکن قرار گرفته بودند. احساس همه گروه های قومی یکی و مشترک بود. همه فکر می کردند که دشمن مشترک و اهداف مشترک در پیش رو دارند.

از 2009 به این سو تغییرات در نگرش ها و جهت گیری های نخبگان سیاسی در رأس قدرت در برابر گروه طالبان به وجود آمد که سبب دگرگونی ها در بافت اجتماعی جامعه نیز شد. از آن زمان به بعد بیش از آن که همگرایی در میان گروه های قومی تقویت شده باشد، هر روز تضعیف شده است. گروه های قومی در افغانستان احساس داشتن دشمن مشترک ندارد. دیوار های اعتماد نازک و نازک تر شده است. اعلان کابینه از حکومت وحدت ملی و رأی نیاوردن کاندید وزیران هزاره و ازبیک تبار اما، شکاف های قومی را فعال تر ساخت. واکنش های که بعد از رد شدن نامزد وزیران هزاره و ازبیک تبار صورت گرفت بیانگر فعال شدن دوباره شکاف های قومی است. این شکاف با لیست مقرری های رئیس جمهور در اداره امور تشدید یافت. همه انگشت انتقاد بالا نمود و رئیس جمهور را متهم به قومگرایی نمود.‏

شکاف قومی یک شکاف تاریخی است. بدین معنی که از دیر باز، وجود داشته است و فعال بوده است. اما درجه و میزان فعال بودن آن بستگی عام و تام با رفتار نخبگان سیاسی داشته است. رفتار های فاشیستی نخبگان سیاسی شکاف قومی را فعال و فعال تر نموده است. رفتار های ملی نخبگان سیاسی اما، نتیجه مطلوب داشته است و شکاف های قومی را کمرنگ نموده است.

در کنار شکاف قومی که این روز ها فعال گردیده است به نظر می رسد که شکاف جنسیتی نیز فعال شده است. تظاهرات تعدادی از زنان در کابل مبنی بر عدم حضور زنان در کابینه حکومت وحدت ملی نشانگر فعال شدن شکاف جنسیتی است. این شکاف مبتنی بر تقسیم پایدار جمعیت بر مبنای زن و مرد است. از شکاف قومی تاریخی است. شکاف جنستی اما ساختاری است. شکاف قومی اگر بوی کهن سنت و قبیله گرایی را می دهد، شکاف جنسیتی بوی خوش تحول و دگرگونی را به همراه دارد. شکاف قومی اگر ویران گر بوده است. شکاف جسنیتی اما، ویرانگر نیست. شکاف جنسی رابطه مستقیم با میزان آگاهی دارد. افزایش آگاهی زنان باعث شده است که سخن از سهم خود فارغ از قوم بزند.

خواست زنان واضح و روشن است. آن ها می گوید که در انتخابات 38 در صد اشتراک کنندگان را زنان تشکیل می دادند. حالا که حکومت تشکیل شده است باید سهم زنان داده شود. در این سخنان سهم یک قشر اجتماعی مطرح است. هیچ سخنی از سهم زنان یک قوم زده نشده است. این تظاهرات می تواند آغاز بیرون شدن از لاک قومی باشد. اما بیرون شدن از لاک قومی همان طور که در بالا گفتیم رابطه مستقیم با رفتار نخبگان سیاسی و رفتار فرهنگیان جامعه دارد. اعتراض دیروز زنان دو پیام مشخص دارد.

اول؛ این اعتراض نشان می دهد که حکومت وحدت ملی در چهار ماه گذشته کاری جز فعال نمودن شعله ور نمودن شکاف ها نکرده است. شکاف قومی که از گذشته های دور فعال بود، فعال تر گردیده است. در کنار آن، شکاف جنسیتی نیز فعال گردیده است. این می تواند زنگ خطری برای حکومت باشد. به خصوص اگر این شکاف ها به صورت متراکم در آید و در یک راستا عمل نماید. دوم؛ اعتراض زنان می تواند نقطه امیدی باشد برای بیرون شدن از لاک قومی. نقطه امید آن به این خاطر است که در شکاف جنسیتی کمتر خشونت و ویرانگری نمایان است.

بنابراین، حکومت باید اعتراض ها را جدی بگیرد. اعتراض ها نشانه ای فعال شدن شکاف هاست. شکاف ها جهت گیری ها را مشخص می کند و به رفتار ها انسجام می بخشد. رفتار های وحدت گونه می تواند خطری برای حکومت باشد. بی ثباتی اقتصادی، بدکارکردی حکومت می طلبد که سران حکومت وحدت رفتار های ملی از خود بروز دهد و تلاش نماید که شکاف ها را بخواباند. فعال شدن شکاف ها آن هم از نوع سنتی اش به سود هیچ کس نیست. ویرانگری های گذشته که ناشی از شکاف های قومی بوده است، خود دلیل همین مدعا است.‏

دیدگاه شما