صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگ طالبان و داعش در قلمرو حکومت افغانستان

-

جنگ طالبان و داعش در قلمرو حکومت افغانستان

از گذشته های دور افغانستان هیچ گاه تحت قلمرو یک حاکم و نظام سیاسی نبوده است. به عبارت دیگر، نظام سیاسی یا دولت مرکزی در هیچ یک از برهه های تاریخی قادر به تسلط کامل و گسترش حاکمیت خود در تمام نقاط افغانستان نبوده است. از زمان احمد شاه ابدالی تا دوران امیر عبدالرحمن خان نظام ملوک الطایفی بر جامعه افغانستان حاکم بود. امیر عبدالرحمن با سرکوب حاکمان ملی حاکمیت دولت مرکزی را گسترش داد. با وجود آن عبدالرحمان موفق به حکومت بر سراسر افغانستان نشد. در گوشه و کنار افغانستان گروه های وجود داشت که علم مخالفت را علیه دولت مرکزی برافراشته بود. بعد از عبدالرحمن نیز وضعیت به همان منوال ادامه داشت. اشغال افغانستان توسط شوروی منجر به شکل گیری جنبش های مقاومت در داخل و خارج از افغانستان شد. در میان جنبش ها و گروه های مقاومت اگر چه رهبری واحدی وجود نداشت اما مبارزه آن ها در برابر شوروی منجر به پیروزی آن ها شد. پیروزی جنبش های مقاومت و اخراج شوروی و سقوط حکومت کمونیستی داکتر نجیب منجر به خلاء قدرت در کابل شد. این خلاء قدرت باعث درگیری میان گروه های مختلف از اقوام مختلف شد. ادامه درگیری ها و جنگ های داخلی منجر به ظهور گروه جدید به نام طالبان شد. این گروه قدرت سیاسی را به دست گرفت و موفق به تشکیل حکومت شد اما نتوانست بر سراسر افغانستان حکومت نماید.

دوره پسا طالبان دوره جدید و متفاوت از گذشته برای مردم افغانستان بود. قانون اساسی دموکراتیک شکل گرفت، نظام مبتنی بر قانون اساسی به وجود آمد. کشور های خارجی میلیارد ها دالر به افغانستان کمک نمود. حضور کشور های غربی در افغانستان و کمک های جامعه جهانی به افغانستان این انتظار را به وجود آورده بود که حکومت مرکزی قدرتمند گردد و بتواند بر سراسر افغانستان حکومت کند و خدمات ارائه نماید. با گذشت سیزده سال اما، حکومت مرکزی نه تنها قدرتمند نشده است و نتوانسته است حاکمیت خود را گسترش دهد بلکه هر روز ضعیف تر گردیده است و گروه های جدید سربرآورده است.

اگر بر بخش از خاک افغانستان حکومت کابل حاکمیت دارد و اعمال اقتدار می کند بر بخش دیگر گروه طالبان و جدیدا بر بخش های کوچک از کشور گروه نوظهور داعش حاکمیت دارد. اگر چه گروه طالبان و داعش مشروعیت ندارد و استفاده مشروع از خشونت را ندارد با این حال، در طول های گذشته مردم به نهاد های گروه طالبان به منظور حل و فصل مشکلات و دعاوی حقوقی و قضایی خود مراجعه نموده است. این سیاهه مختصر وضعیت حاکمیت حکومت ها را در افغانستان از آوان شکل گیری تا کنون نشان می دهد. حال سوال این است که وضعیت به کجا خواهد انجامید. آیا در آینده حکومت مرکزی قادر به برداشتن گروه های مخالف خود خواهد بود یا اینکه گروه های مخالف مسلح به عنوان یک گروه غیر مشروع بر بخش های از خاک افغانستان قدرت خود را حفظ می کند؟

داعش تنها تهدید برای افغانستان نیست بلکه داعش به عنوان یک گروه تندرو و ارتجاعی تهدید برای تمام کشور های اسلامی است. داعش اگر تهدیدی برای حکومت افغانستان است، تهدیدی برای پاکستان، ایران، چین، کشور های آسیایی میانه نیز هست. این گروه حتی منافع کشور های غربی و در رأس آن آمریکا را نیز در منطقه تهدید می کند. قدرتمند شدن داعش در افغانستان و آینده این گروه تا اندازه زیاد بستگی به عملکرد کشور های مختلف دارد. حکومت افغانستان، ایران، پاکستان، تاجکستان، ازبکستان و چین چه اقدامات مشترک در مبارزه با این گروه انجام می دهد، وضعیت افغانستان و سرنوشت داعش را مشخص می کند. بدون اقدامات مشترک نه تنها گروه داعش تضعیف نمی گردد بلکه امکان گسترش حوزه نفوذ این گروه نیز زیاد است.

همکاری های مشترک میان کشور های منطقه تا اندازه دور از انتظار است. زیرا، درک و فهم کشور ها از امنیت و قدرت و سیاست قرن نوزدهمی است. بدین معنی که ناامنی در کشور همسایه را به معنی امنیت خود تلقی می کند. این نوع نگاه به عنوان یک سد و مانع همکاری های منطقه ای عمل می کند. دوم اینکه کشور های منطقه تا هنوز داعش را به عنوان یک گروه تخریب گر و ویران گر جدی نگرفته است. در هیچ یک از کشور های منطقه گزارش وجود ندارد که حکومت این کشور ها اقدامات جدی و اساسی را برای مبارزه با داعش روی دست گرفته باشد. وضعیت داعش در افغانستان و پاکستان و برخی کشور های آسیایی میانه تقریبا به یک منوال است. اما هیچ کشوری تا هنوز اقدامات عملی برای مبارزه با این گروه روی دست نگرفته است. با این حال، نقطه قوت برای همکاری های منطقه با محوریت چین وجود دارد. چین با قدرت اقتصادی که دارد قادر به نزدیک کردن کشور های منطقه می باشد.

ممکن حکومت مرکزی تمهیداتی برای مبارزه با داعش روی دست بگیرد. اما در افغانستان ملا محمد عمر رهبر طالبان در زمان حاکمیت طالبان لقب امیرالمومنین به خود داده بود. رهبر طالبان قادر به سازش با گروه داعش نخواهد بود. از این جهت، این احتمال وجود دارد که با قدرت گرفتن داعش طالبان نیز در برابر این گروه مقاومت کند. درگیری میان داعش و طالبان یا ممکن است افغانستان را به میدان جنگ تبدیل کند و یا با مدیریت درست وضعیت گروه طالبان را وارد چارچوب حکومت نماید و این طوری یکی از مخالفان خود را از صحنه بردارد و تنها با گروه داعش مبارزه نماید. بعید به نظر می رسد که حکومت کابل بتواند از این فرصت به نفع خود استفاده نماید.

به نظر می رسد که در سال آینده حکومت مرکزی قادر به تسلط بر سراسر افغانستان نباشد. گروه طالبان و داعش به عنوان دو گروه جدی تروریستی بخش های از خاک افغانستان را به دست خواهد داشت. درگیری گروه طالبان و داعش ممکن است افغانستان را به میدان جنگ تبدیل کند. با توجه به اینکه دست های بیرونی همچنان در افغانستان دراز است. وجود این دو گروه تروریستی در موازی هم می تواند منجر به کمک کشور های مختلف به این گروه ها شود و در نهایت افغانستان را همانند دهه هفتاد به میدان جنگ تمام عیار تبدیل کند. همان طورکه قبلا گفتم این وضعیت نیازمند مدیریت سالم است. بدون مدیریت ممکن است کشور یک بار دیگر در دام خشونت های ویرانگر گرفتار آید.

اما مبارزه با تروریسم به صورت جدی نیازمند همکاری های منطقه ای است. کشور های منطقه باید درک نماید که داعش تهدیدی برای همه کشور ها است. ناامن شدن افغانستان منجر به ناامن شدن پاکستان، ایران، کشور های آسیایی میانه، چین، روسیه و در نهایت منجر به برهم خوردن نظم بین الملل می شود. تهدید منطقه و جهانی نیازمند مبارزه منطقه ای و جهانی است. اگر القاعده تهدید برای همه کشور ها محسوب می شد. داعش نیز همانند القاعده یک تهدید جهانی است. این گروه اگر همانند القاعده فرصت بیابد، به قلب آمریکا حمله خواهد کرد. بنابراین، مبارزه با این گروه را باید جدی گرفت. راهی برای مبارزه منطقه ای و جهانی با این گروه باز شود.

دیدگاه شما