صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گروه طالبان؛ احساس انزوا و تثبيت جايگاه نظامي و سياسي

-

گروه طالبان؛ احساس انزوا و تثبيت جايگاه نظامي و سياسي

بهار امسال متفاوت تر از همة بهارهاي ست كه در گذر چهارده سال تجربه كرديم. به لحاظ ويژگي هاي طبيعي كشور، معمولا حملات گروه طالبان در فصل زمستان كاهش مي يابد و در فصل بهار كه هوا و طبيعت گرم شده و انسان مي تواند بدون وسايل گرم كننده روزگار بگذراند، حملات آن گروه افزايش مي يابد. سال ها شاهد شدت حملات بهاري گروه طالبان بوده ايم كه در مناطق مختلف كشور بر نيروهاي نظامي خارجي و ملي تاخته اند.

اما حملات بهاري سال جاري به مراتب شديدتر و حادتر از سال هاي پار است. امسال اكثريت قريب به اتفاق ولسوالي ها و ولايت هاي كشور ـ سمت جنوب و شمال ـ مورد حملات شديد نظامي قرار گرفته اند. تفاوت برجسته در اين است كه از اين قبل، طالبان بيشتر از روش جنگي «پارتيزاني» يا چريكي استفاده مي كردند.

 با كمين كردن راهِ نظاميان و يا حمله بر يكي از تايسسات نظامي و غير نظامي دولتي پس از حدود يك يا دو ساعت جنگ، ساحه را ترك كرده و به كوه هاي صعب العبور و غارهاي دشوار ياب پناه مي گرفتند.

ولي امسال رسما به صورت جدي جبهه مي گيرند و عزم تصرف ولسوالي و ولايت را مي نمايند.

در سمت شمال در ولايت هاي مختلف حملات شديد را سازماندهي كرده اند كه هدف عمده تصرف ولسوالي ها و در دست گرفتن ادارة آن ها از دستان حكومت بوده است.

    در اين روزها حملات شديد را متوجه ولايت ارزگان به ويژه ولسوالي ارزگان خاص كرده اند. گفته مي شود كه جنگ جويان طالبان، ولسوالي را محاصره كرده و اگر كمك هاي نظامي نرسد، امكان دارد به زودترين فرصت از ادارة حكومت خارج شده و به چنگ طالبان بيافتد. البته تا زمان نگارش اين نوشتار موجز، سخن از كمك نظامي مركز نبوده و نگراني همچنان محفوظ.

پرسش را كه اين نوشتار مطرح مي كند اين خواهد بود كه: چه علل و عوامل باعث افزايش حملات و تهاجمات گروه طالبان در سال جاري شده است؟

چه عوامل و دلايل باعث شده كه امسال گروه طالبان به گونه بي سابقه اي عزم حمله، تهاجم، نبردهاي دشوار و طاقت فرسا و تصرف بخش هاي از كشور را كرده اند؟

شايد علل و عوامل متفاوت و متعدد در اين زمينه مطرح باشد، اما به نظر مي رسد كه مهمترين علت و عامل، تثبيت جايگاه است. گروه نوظهور اما به مراتب تندتر، مخوف تر و افراطي تر از طالبان، به نام داعش سر برآورده و حضور القاعده و ديگر گروه هاي تروريستي را در منطقه و حضور و نقش گروه طالبان را در افغانستان كمرنگ نموده و تحت الشعاع قرار داده است. از اين روي، طالبان به دنبال تثبيت جايگاه نظامي و سياسي خود اند.

با آغاز بكار حكومت جديد وحدت ملي در افغانستان و روي دست گرفتن برنامة مصالحه به عنوان موضوع داراي اولويت مهم، خوش بيني هاي جدي در راستاي فرايند مصالحه و گفت و گوهاي سياسي دولت با طالبان مطرح شد. سران نظامي و اطلاعاتي پاكستان از آمادگي گروه طالبان جهت گفت و گوي سياسي سخن زدند و حمله هاي مسلحانه و انتحاري در كابل و ديگر ولايت هاي كشور كمتر شد.

اين بحث با زمزمه هاي نفوذ گروه نوظهور داعش در منطقه و افغانستان همراه و هم زمان گرديد.

زمزمه ها اين بود كه داعش در پاكستان و افغانستان نفوذ قابل ملاحظة كسب كرده و زين پس نيروي جنگي كه تهديدات كلان را در برابر امنيت دولت و مردم خلق خواهد كرد، داعش است.

ويديوهاي ترس ناك و وحشت انگيز كه از سوي اين گروه در شبكه هاي مجازي نشر و پخش شده، بر خوف مردم و دولت افزوده است.

و درست در همين روزها و شب ها خبرهاي پيوستن حلقه ها و گروه هاي نظامي طالبان به داعش دست به دست مي گرديد. مرتب خبرهاي در حال نشر بود كه فلان فرمانده طالبان در غزني يا ولايت هاي ديگر به داعش پيوسته است.

بنابراين، تحليل هاي سياسي اين گونه چرخيد كه طالبان به ماشين جنگي كهنه و فرسوده تبديل شده اند. از يك سو دستگاه هاي اطلاعاتي منطقه اهداف كلان شان را در همكاري با طالبان ندانسته و از تقويت اين گروه خسته شده اند و از سوي ديگر، رهبران طالبان به لحاظ ايدئولوژيك نمي توانند جنگ جويان شان را اشباع كرده و در جبهه هاي نبرد نگهدارند. به عبارت ديگر احساسات ديني و ايدئولوژيك اشباع نشدة جوانان رزمنده، ديگر در قالب طالبانيزم نمي گنجد و بايد به گروه ديگري پيوست.

از اين رهگذر، نبايد به گروه طالبان به عنوان نيروي قدرتمند امتياز داد و براي ختم جنگ و تامين ثبات سياسي وارد تعامل گرديد، بلكه پس از گذر زمان نه چندان دور، آن گروه خود منحل شده و از صحنة روزگار حذف خواهد شد. در مقابل بايد داعش را جدي تلقي كرد.

با توجه به اين بحث به نظر مي رسد كه گروه طالبان احساس حقارت سياسي كردند.

از اين روي، در پي نبردهاي كلان و خبرساز بدر شدند، تا بتوانند جايگاه قانع كنندة سياسي شان را كسب كرده و اين فرضية سياسي را ـ كه گروه طالبان به ماشين جنگي كهنه و فرسوده تبديل شده و نمي خواهد كه روي آن حساب كرد ـ ابطال نمايند.

   برمبناي گزارش هاي نشر شده، از آغاز زمزمه هاي نفوذ داعش در كشور تا حالا، نبردهاي خونين ميان داعش و گروه طالبان در برخي از مناطق كشور صورت گرفته است. اين به اين معناست كه طالبان با داعش سري سازگاري نداشته و رشد و قدرتمند شدن آن گروه را به معناي نزول و افول خود تلقي مي كند.

    از زاوية ديگر، از سفرها و ديد و بازديدهاي سياست مداران طالبان به كشورهاي منطقه، مي شود استنباط كرد كه برخي از كشورهاي منطقه، نسبت به طالبان از داعش احساس تهديد بيشتر مي نمايند.

يعني اگر سقوط طالبان به معناي قدرتمند شدن گروه داعش بوده و در نهايت امر تهديدهاي امنيتي در سطح منطقه بيشتر شود، بايد تلاش كرد كه طالبان نقش خود را حفظ كنند و نگذارند كه داعش به عنوان نيروي غير و به مراتب تهديدزا جا باز كند.

سقوط يا تضعيف گروه طالبان منجر به قدرتمند شدن دولت مركزي افغانستان نمي گردد. در عوض گروه هاي تندرو و افراطي ديگري سر بر مي آورد. امروزه قدرتمند ترين و درشت ترين نيروي غير براي طالبان داعش است و در صورت تضعيف طالبان آن گروه قدرتمندتر خواهد گرديد.

بنابراين، مي شود گفت كه برخي از دستگاه هاي اطلاعاتي منطقه اگر از حملات شديد بهاري طالبان در سمت شمال و جنوب كشور، به صورت مستقيم حمايت نمي كنند، ناخرسند هم نبوده و آن را به ديدة مثبت مي نگرند.

در آخر جان كلام را مي شود اين گونه طرح كرد كه: گروه طالبان پس از احساس حقارت سياسي، امسال در پي تثبيت جايگاه اند. اول مي جنگند تا بخش هاي را تصرف كنند يا دست كم مطرح شوند، و دوم، با برگ برندة سر ميز گفت و گو حاضر شوند.

 

دیدگاه شما