صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استراتژی پراکندگی جنگِ گروه طالبان و استراتژیِ نامشخصِ حکومت

-

استراتژی پراکندگی جنگِ گروه طالبان و استراتژیِ نامشخصِ حکومت

به نظر مي آيد که گروه طالبان در سال جاري، استراتژي جنگي متفاوت از سال هاي پيش را روي دست گرفته است. پيش از اين، اين گروه، بيشتر با روش «پارتيزاني» به نبرد با دسته هاي نظامي خارجي و واحدهاي نظامي ارتش، مي پرداخت. از اين رهگذر، حمله هاي کوچک نظامي را اجرا مي کرد و در برخي مناطق شهري حمله هاي «انتحاري» پرتلفات را انجام مي داد.

اما امسال، رويکرد حمله هاي کلان و بزرگ را در ولايت هاي عمدتا شمالي کشور روي دست گرفته است.

در سال جاري ولايت هاي شمال کشور به صورت جدي نا امن است. نه تنها که هر يک از ولسوالي ها در اين سمت، شاهد درگيري هاي جدي مي باشد، برخي ولسوالي ها ميان گروه طالبان و نيروهاي ارتش ملي دست به دست مي گردد.

ولايت هاي بدخشان و کندز، بيشترين جنگ ها و نبردها را تا به حال تجربه کرده اند. دسته اي طالبان با حمله بر يکي از ولسوالي ها، کنترل آن را از چنگ نيروهاي پوليس خارج کرده و خود در دست مي گيرند، اما به زودي نيروهاي ارتش ملي جهت بازپس گيري حاضر شده و عمليات را آغاز مي کنند.

در هفتة پيش، ادارة ولسوالي «يمگان» بدخشان در دست گروه طالبان افتاد. فرماندهان ارتش و پوليس، عقب نشيني سربازان را از اين ولسوالي تاکتيکِ جنگي تعريف کردند. اما از همان روز سقوط، تا ديروز، تلاش هاي بازپس گيرانه جريان داشت و در نتيجه ادارة اين لسوالي دوباره در دست نيروهاي دولتي افتاد.

شور و نشاطِ سربازان ارتش و پوليس در نخستين دقايق اش بود که خبر سقوط ولسوالي «چاردرة» کندز از راه رسيد. تعداد از سربازان و فرماندهان ارتش به ويژه جنرال هميشه فاتح دگر جنرال مرادعلي مراد، معاون اول ستاد ارتش ملي، رهسپار کندز شدند.

به نظر مي رسد که گروه طالبان، استراتژي «پراکندگي» و پخش جنگ را روي دست گرفته اند. بر اساس اين استراتژي، تلاش مي گردد، در نقاط مختلف و در مواضع گونه گون، جنگ آغاز گردد. در اين صورت، نيروهاي ارتش و به صورت عمومي نيروهاي نظامي و امنيتي را در جبهه ها و مواضع گونه گون، سرگرم و مصروف مي کنند. اين گونه، ارتش نمي تواند در يک جا تمرکز کرده و از تمام توان براي نابودي کارگيرد.

آن گونه که ديده مي شود، تا به حال، دولت در يک جا و در يک موضع نيروي اش را متمرکز مي کند. با متمرکز کردن تمام نيرو و امکانات اندک نظامي، گروه طالبان آن بخش را ترک گفته و با مقاومت نه چندان جدي عقب نشيني مي کند. اما در عوض، پيشاپيش نيروي جنگي اش را به موضع ديگر منتقل کرده و پلان حمله را هم ريخته است.

از اين رو، به محض آزاد سازي و بازتصرف يک ولسوالي، خبر ولسوالي ديگر در همان ولايت يا يکي از ولايت هاي هم جوار به گوش مي آيد.

   به گونه اي مثال، ولسوالي يمگان بدخشان، از چنگ نيروهاي دولتي خارج و به چنگ مخالفين مي افتد. حکومت محلي از حکومت مرکزي و واحد ارتش در منطقه، درخواست حمايت مي کند. ارتش نيز با تمام قوت حاضر شده و جهت راندن دشمن آمادگي مي گيرد. يعني نيروهاي پياده و هواپيماهاي جنگي را بسيج مي کند. از اثر تلاش،طرح، مبارزه، عرق ريزي و خون ريزي سربازان وطن، ولسوالي يمگان از چنگ دشمن آزاد شده و دولت دوباره استيلا مي يابد. اما لحظاتِ پس از پيروزي و شور و نشاطِ سربازان، خبر سقوط ولسوالي چاردرة کندز مي رسد.

بنابراين، وزارت دفاع ملي و سازمان هاي امنيتي همکار، تا هنوز قادر به طرح و اجراي استراتژي جنگيِ نشده اند که پاسخِ بر استراتژي پراکندگي جنگ گروه طالبان باشد. وضعيت وزارت دفاع، فرماندهان که طرح و پلان نبردها را مي ريزند و سربازان خط مقدم، شبيه ظرف پر از آب است که از هر طرف لبريز شده است. اگر در يک طرف دست را گرفت تا مانع ريزش آب شد، از طرف ديگر آب مي ريزد.

اگر ولايت هاي جنوب، غرب و مرکز را به صورت نسبي آرام تصور کنيم، وزارت دفاع و فرماندهان ارتش، سرگشته و حيران شده اند که در سمت شمال، کدام ولايت و کدام ولسوالي را مورد تمرکز قرار دهند.

 اگر فعاليت هاي شان را متوجه بدخشان مي نمايند، تا از نفوذ و حضور دشمن در ولسوالي هاي اين ولايت بکاهند و عمليات هاي نظامي پاک سازي را اجرا کنند، خبر نگران کننده از کندز مي رسد و حکايت گر سقوط کامل ادارة ولسوالي است. اگر کندز را مورد توجه قرار دهند، دوباره بدخشان يا يکي از ولايت هاي ديگر مورد تهديد جدي قرار مي گيرد.

نگارندة اين متن، خودش را از ارائه طرح، عاجز و نا توان مي داند.

به فرماندهان دانا و متخصص ارتش ملي باورمند بوده و مي داند که در پي چنين طرح هستند. اما اين قدر مي تواند گوش زد نمايد که هر گونه طرح که ريخته مي شود و استراتژي که تدوينمي گردد، بايستي بر محوريت ارتش ملي باشد. يعني اين کهطرح بر محوريت ارتش سنجيده شده و اجرا گردد. حساب باز کردن، روي نيروهاي موازي نظامي، ممکن است در کوتاه مدت، جواب قابل انتظار دهد، اما در درازمدت، باعث خلق و آفرينش چالش هاي جديد و تازه خواهد شد.

   يکي از گزينه هاي که برسر ميز دولت موجود است و تا حدود آن را عملي نيز کرده است، تسليح مردم و دسته هاي جهادي مي باشد.

مردم به صورت خودجوش در برخي مناطق در برابر گروه طالبان ايستاده اند و آن گروه را از منطقه اي خود رانده اند، اما گزارش ها و گپ و گفت هاي حاکي است که دولت به برخي از فرماندهان جهادي پيشين در سمت شمال اسلحه توزيع کرده است.

    گزارش هاي مبني بر نزديکي جنرال دوستم معاون اول رياست جمهوري و عطا محمد نور سرپرست ولايت بلخ، وجود دارد. گفته مي شود که بين فرماندهان نظامي دو حزب ـ جمعيت و جنبش ـ هم آهنگي هاي ايجاد شده و قرار است که هر دو حزب به صورت مشترک در برابر نا امني هاي اخير شمال دست بکار شوند.

بدون ترديد، اين گام ها، باعث تضعيف و سرکوب گروه طالبان خواهد شد. قدرت تخريبي آن ها به شدت پايين خواهد آمد. اما قدرت مند شدن گروه هاي جهادي پيشين، خود نگراني هاي ديگري را موجب مي گردد.

نگراني اين خواهد بود که پس از تضعيف گروه طالبان، گروه هاي مسلح ميان خود درگير شوند يا استبداد تازة را بر مردم آغاز کنند. شمال پيشينة خوبِ در مورد حقوق بشر ندارد. گروه هاي مسلح، به وفور حقوق زنان را نقض کرده اند، در قتل و جرم هاي اجتماعي دست داشته اند و زهر چشم از مردم گرفته اند.

از اين رو، تاکيد بر اين است که جهت مقابله با موج نا امني هاي اخير، هر طرح که ريخته شود و هر استراتژي جنگي که تدوين گردد، بهتر است بر محوريت ارتش ملي باشد.

 

دیدگاه شما