صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت تفاهم زودهنگام برسر معرفی نامزد وزارت دفاع

-

ضرورت تفاهم زودهنگام برسر معرفی نامزد وزارت دفاع

آقاي معصوم استانکزي، نامزد وزير وزارت دفاع ملي، براي بار دوم از مجلس نمايندگان رد صلاحيت شده و نتوانست به کرسي اين وزارت تکيه زند.

پيش از اين آقاي شير محمد کريمي قبلا رييس ستاد ارتش ملي نيز نتوانسته بود راي اعتماد نمايندگان مجلس را کسب نمايد.

در اين جا طرح يک نکته خالي از فايده نخواهد بود و آن هم اين که برخي از دوستان رسانه اي در گزارش ها و نوشته هاي تحليلي خود شان، وزارت دفاع را وزارت جنگ مي خوانند. به نظر مي رسد که کاربرد اين واژه دقيق نيست. وزارت جنگ در چهارچوب ادبيات سياسي گفته مي شود که دولت ها به مرزهاي سياسي و حاکميت ملي همديگر احترام قايل نشده و هر آن هواي تصرف و اشغال را داشته باشند. در اين صورت، پس از نظم وستفاليايي که دولت ها همه متعهد به حرمت نهادن به سرزمين و تماميت ارضي و نيز حاکميت ملي همديگر شده اند، کاربرد واژة دفاع بيشتر منطقي مي نمايد تا جنگ. يعني سازمان نظامي کلان به نام ارتش ملي در يک کشور، فقط و فقط به منظور دفاع از تماميت ارضي و حاکميت ملي تشکيل شده است.

به هر صورت، پرسش که مطرح مي گردد اين است که: علل رد شدن نامزدان وزارت دفاع ملي چيست؟ چرا نامزدان اين وزارت پي هم رد مي شوند؟

به نظر مي رسد که علل و عوامل متفاوت و متعدد در اين امر نقش داشته باشد. ويژگي هاي شخصيتي نامزدان معرفي شده که ممکن است از سوي اکثريت نمايندگان مجلس فاقد توانايي جهت ادارة وزارت دفاع تشخيص داده شده باشند، تنش ها و کشمکش هاي دروني ميان نمايندگان که فرصت هرگونه گفت و گو و تفاهم را مي ستاند و تنش و کشمکش يا نبود تفاهم سياسي ميان دو جناح اصلي قدرت (رياست جمهوري و رياست اجرائيه) همه و همه مي تواند به عنوان علل و عوامل مطرح گردد.

اما به نظر مي رسد که در اين وادي، کشمکش و نبود تفاهم سياسي ميان دو جناح قدرت، به عنوان عامل کليدي و بنيادين رد شدن نامزدان وزارت دفاع ملي مي تواند نشاني شود.

در فاز نخست معرفي کابينه، با اين که گفته مي شد رياست اجرايي با معرفي شيرمحمد کريمي موافقت کرده، اما در لايه هاي پايين، نارضايتي ها و ناخشنودي هاي مشهود بود.

نتيجه هم به زودي مشخص گرديد، کريمي با مخالفت قابل ديدِ رو به رو شده و رد شد. 

نامزد دومي، قبل از اين که پاي اش را در داخل تالار پارلمان بگذارد، با مخالفت رو به شده و خودش با زيرکي پاي اش را از معرکه کشيد. زيرا مي دانست که پايان کار، رد شدن خواهد بود.

و اما، در مورد اخير نيز، تا جايي که از موضع گيري ها و رفتارهاي سياسي مي شود خواند و استنباط کرد، تفاهم و توافق سياسي ميان دو جناح اصلي جهت معرفي آقاي استانکزي در پست وزارت دفاع ملي وجود نداشته است. آقاي استانکزي که از زمان تاسيس شوراي عالي صلح در حکومت کرزي، يکي از چهره هاي بارز آن بوده و همواره به عنوان چهرة مؤثر ياد مي شد، به يک بارگي همه را شوکه کرد. کسي که سال ها در بخش صلح و گفت و گوي سياسي با گروه طالبان تلاش کرده و مطرح شده است، ناگهاني از وادي نبرد و نظامي گري سر بر مي آورد، جاي بسي تعجب و شگفتي خواهد بود.

اما با اين همه نکتة مهم نبود تفاهم و توافق سياسي ميان دو جناح اصلي قدرت برسر معرفي استانکزي بود. آقاي غني در اين زمينه تلاش بر تک رايي کرده و ايشان را به عنوان سرپرست معرفي کرد. تصور مي کرد از اين رهگذر، زمينه هاي وزارت ايشان فراهم گردد. اما نتيجه همان بود که پيش بيني مي گرديد.

بنابراين، بهتر است که دو جناح قدرت، نخست برسر يک نامزد به تفاهم و توافق سياسي دست يابيده و آن گاه او را جهت اخذ راي به مجلس نمايندگان بفرستند. هر دو جناح به اندازة کافي نفوذ لازم در داخل نمايندگان مجلس دارند و در صورت نبود تفاهم و توافق، طرف ناراضي دست به تخريب خواهد زد.

وزارت بدون وزير و فضاي جنگ

اکنون فضا فضايِ جنگ است. به نظر مي رسد که در طول چهارده سال گروه طالبان به اين پيمانه قدرتمند نشده بودند. گروه که قبل از اين دست به جنگ هاي چريکي و غافلگيرانه مي زد، اکنون در جبهه هاي کلان در برابر نيروهاي دولتي موضع گرفته و قادر مي شود که ولسوالي ها را تصرف کرده و در برخي مناطق ضمن تصرف استحکامات نظامي دست به آفرينش فاجعه هاي کلان انساني بزند. ولسوالي هاي ولايت بدخشان و کندز، هر روز دست بدست مي شود. گاهي در دست نيروهاي دولتي است و گاهي هم بدست طالبان مي افتد. چندي قبل در بدخشان ضمن تصرف مواضع نيروهاي دولتي و به غنيمت گرفتن تجهيزات آن ها، سربازان را به گونة فجيع کشت و سر آن ها برِّيد. در کندز نيز تلفات سنگين به نيروهاي نظامي دولتي وارد گرديد و در واپسين روزهاي هفتة قبل، پوسته هاي پوليس محلي را در درة ميدان آماج قرار داده و فاجعه آفريدند.

به صراحت مي شود گفت که يکي از علل و عوامل سقوط ولسوالي ها و تلفات نيروهاي نظامي، نبود هم آهنگي ميان نيروهاي نظامي و امنيتي به ويژه واحدهاي ارتش ملي، بوده است. ولسوالي يمگان بدخشان پس از ساعت ها مقاومت و درگيري سربازان پوليس زمان سقوط کرد که درخواست هاي مکرر، جهت اعزام قواي پشتيباني نتيجه اي نداد. ولسوالي هاي ولايت کندز، يکي پي ديگري سقوط کرد و فاجعة اخير جلريز به خاطر اتفاق افتاد که نيروهاي کمکي و پشتيبان اعزام نشد.

سربازان پوليس محلي با امکانات در دست داشته به محاصرة کامل طالبان در آمده و تا آخرين مرمي هاي در اختيار داشته  جنگيدند و کشته شدند.

بدون ترديد، نا هم آهنگي از اثر نبود مدير ارشد در يک سازمان صورت مي گيرد.

 زمان که مدير ارشد در سازمان نباشد، گرچند برخي مهره ها به عنوان سرپرست و مسوولين مقطعي به کار گماشته مي شوند، اما قادر به ايجاد هم آهنگي و به کار انداختن منظم همة بخش هاي سازمان نخواهد بود.

در اين صورت نا هم آهنگي در وزارت دفاع و واحدهاي ارتش ممکن است به سوء مديريت رييس جمهور و رييس اجرايي برگردد، اما نبود وزير نيز سهم گسترده خواهد داشت.

به هر حال، نکته اين است که رياست جمهوري و رياست اجرايي به عنوان جناح هاي اصلي قدرت، نخست برسر معرفي نامزد وزير وزارت دفاع ملي به تفاهم و توافق سياسي دست يابند، آن گاه به مجلس معرفي کنند.

معرفي بدون تفاهم و توافق همان پاسخ را خواهد داد که تا به حال داده است. وضعيت جنگي و امنيتي کشور به گونة است که ضرورت هرگونه تفاهم و توافق عاجل را گوش زد مي نمايد. هشدارهاي پسا2014 کم کم رخ مي کشد.

 

دیدگاه شما