صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جلریز قربانی نگاه قومی نخبگان سیاسی

-

جلریز قربانی نگاه قومی نخبگان سیاسی

روز پنچ شنبه آغاز درگيري نيرو هاي امنيتي کشور با گروه هاي تندرو و دهشت افکن طالب در ولسوالي جلريز ولايت ميدان وردگ بود. نيرو هاي امنيتي در حدود 30 ساعت در برابر گروه دهشت افکن طالب مقاومت کردند که در نتيجه بيش از 22 تن از نيرو هاي امنيتي کشور کشته شدند. اين تعداد نيرو هاي امنيتي کشور زماني کشته شدند که آن ها در حدود بيست و چهار ساعت از سوي گروه طالبان محاصره شده بودند. اين رويداد واکنش هاي زيادي در فضاي مجازي در پي داشت. همچنين رويداد دهشت ناک در جلريز منجر به شکل گيري تظاهرات در پايتخت و ولايت باميان شد. مي توان گفت که اين حادثه دردناک ترين رويداد امنيتي در ماه هاي اخير در افغانستان بود. اما چند نکته در باب اين رويداد وجود دارد که بايد متذکر شد.

اول؛ نيرو هاي امنيتي در ولسوالي جلريز ولايت ميدان وردگ بيش از 24 ساعت محاصره شدند. نيرو هاي امنيتي به مرکز ولايت ميدان وردگ و در کابل در تماس مي شود ولي هيچ يک از مقامات به درخواست کمک آن ها پاسخ نمي دهد. اين مسئله بيانگر چيست؟ در نگاه اول شايد اين مسئله به ذهن تبادر نمايد که مقامات بلند پايه محاصره شدن و درگيري نيرو هاي امنيتي با گروه طالبان را امري ساده و دور از خطر مي پندارد اما، مسئله اندکي پيچيده است.

اگر مدت زماني محاصره شدن نيرو هاي امنيتي بازه زماني کمتري را در بر مي گرفت، مي توان گفت که درگيري و محاصره شدن با محاسبه مقامات ولايت ميدان وردگ و کابل تهديد جدي محسوب نمي شد. اما محاصره به 24 ساعت رسيده بود. اين نشان مي دهد که در پشت اين رويداد دست هاي پنهان وجود داشته است. اولين مسئله اين است که مقامات ولايت ميدان وردگ با گروه طالبان دست داشته است و به عمد به نيرو هاي امنيتي کمک ننموده است. دليلش اين است که پوسته هاي که در دست گروه هاي قومي پشتون بودند، به آساني رها مي شود و هيچ مقاومت صورت نمي گيرد. گفته مي شود که در زمان محاصره نيروهاي امنيتي کشور، شماره تلفن قومندان ولايت ميدان وردگ خاموش شده است.

اين دو مسئله مي تواند دليل بر رابطه قومندان ميدان وردگ با گروه طالبان باشد. مسئله اما، به همين جا ختم نمي شود، قومندان ولايت ميدان وردگ از کابل دستور مي گيرد. او موظف است تا دستورات مقامات پايتخت را اجرا نمايد. وقتي پاسخ از پايتخت کشور صادر نمي شود، نشان مي دهد که مسئله پيچيده است و مقامات امنيتي در پايتخت نيز با گروه طالبان همدست بوده اند. بنابراين، حمله بر ولايت جلريز ولايت ميدان وردگ سازماندهي شده بوده است.

دوم؛ در ميدان پاسخ ها به اين رويداد واکنش مجلس نمايندگان تا اندازه معقول بوده است.‏ اگر چه، گزارش هاي از عملکرد سودجويانه و مبني بر معاملات پولي ميان مجلس نمايندگان و قوه مجريه مطرح است. اما اين بار، مجلس نمايندگان معصوم استانکزي کانديد وزارت دفاع را رد صلاحيت مي کند.‏ رد صلاحيت شدن وزير دفاع به خاطر عملکرد بد اين نهاد عقلاني ترين کار ممکن در وضعيت کنوني و با توجه به رويداد دهشت ناک ولايت جلريز ميدان وردگ است.مجلس نمايندگان اما، تنها صلاحيت معصوم استانکزي، کانديد وزير وزارت دفاع ملي را رد نموده است اما، تا هنوز در قبال وزير داخله و رياست امنيت ملي کشور هيچ واکنش نشان نداده است. با توجه به وخامت و فاجعه آميز بودن رويداد ولسوالي جلريز ولايت ميدان وردگ لازم است که مجلس نمايندگان وزير داخله و رئيس امنيت ملي کشور را نيز استيضاح نمايد و صلاحيت آن دو را نيز سلب نمايد.‏ اين مهم، کمک بزرگي به وضعيت امنيتي در سراسر کشور مي کند.‏

سوم؛ واکنش هاي مردم در شبکه هاي اجتماعي اما، گوناگون بوده است. تعدادي تنها به فحش و لعنت فرستادن به بلند ترين مقامات حکومت وحدت ملي اکتفا نموده است. تعدادي ديگر، به استعفا نمودن سرور دانش، معاون دوم رئيس جمهور و محمد محقق، معاون دوم رياست اجرائيه را مطرح نموده است.‏ در مورد فحش و ناسزاگويي مردم به اشرف غني و عبدالله عبدالله کاري غير معقول است. زيرا، در هيچ جاي دنيا فحش کاري رهگشا نبوده و نخواهد بود. استعفاي دو نماينده هزاره در پست هاي مهم حکومت وحدت ملي نيز کاري عاقلانه نيست. واقعيت اين است که هزاره ها نمي تواند خارج از چارچوب حکومت نفس بکشد. خارج شدن از چارچوب حکومت به معني دشمن تراشيدن حکومت با خود است. اين مسئله در وضعيت کنوني هزاره ها، امري غير عقلاني است. هزاره ها در وضعيت کنوني قادر به مقابله با گروه طالبان و داعش نيست، چگونه مي تواند در برابر سه دشمن(طالبان، داعش و حکومت مرکزي) مقاومت و ايستادگي نمايد.از اين جهت، خواست مردم در شبکه هاي اجتماعي مبني بر استعفا نمودن دانش و محقق معقول نيست. به جاي لازم است که نخبگان هزاره ها استراتژي براي حفظ ارائه نمايد.بنابراين، لازم است که هزاره ها هم استراتژي براي تغيير وضعيت هزاره ها ارائه نمايد و هم سرور دانش و محمد محقق از درون حکومت براي حفظ بقا و بالندگي مردم خود تلاش نمايد.

چهارم؛ اشرف غني، رئيس جمهور کشور و عبدالله عبدالله، رئيس اجرائيه حکومت وحدت ملي واکنش هاي متفاوت به اين رويداد نشان دادند. اشرف غني، تنها بدرفتاري گروه طالبان با نيرو هاي امنيتي را محکوم نمودند و عبدالله عبدالله با تأخير زياد رويداد ولسوالي جلريز را محکوم کرد. در واکنش اشرف غني و عبدالله تا اندازه زياد نگاه قوم گرايانه ديده مي شود. براي اشرف غني و عبدالله عبدالله کشته شدن بيش از 22 تن نيرو هاي امنيتي از قوم هزاره مهم نبوده است. بلکه براي آن ها حاشيه هاي مسئله مهمتر بوده است.‏ اين دو، به عنوان دو مقام بلند پايه حکومت وحدت ملي بايد اين نکته را به خاطر داشته باشد که بدون وجود هزاره ها در ساختار حکومت وحدت ملي مشروعيت حکومت شان زير سوال مي رود و حکومت شان سقوط مي کند. از اين خاطر، بهتر است که اين دو نگاه و رويکرد قومي خود را کنار بگذارد.

پنجم؛ اين رويداد نشان داد که ما براي ملت شدن به تکرار ناکام تجربه گذشته خود برمي گرديم. کاري که عبدالرحمن براي دولت سازي و ملت سازي انجام داد. همان طور که تجربه عبدالرحمن خان در فرايند دولت و ملت سازي ناکام ماند، تکرار تجربه او، بدون شک، در عصر حاضر ناکام خواهد شد. از اين جهت، بهتر است که گذشته به ياد بياوريم و با يادآوري گذشته راهکار جديدي براي آينده در نظر بگيريم. ماندن در گذشته تاريخي خونبار به سود هيچ يک از گروه اجتماعي افغانستان نيست.

 

دیدگاه شما