صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان و شانگهای؛ فرصت ها و تهدیدها

-

افغانستان و شانگهای؛ فرصت ها و تهدیدها

پنجشنبه و جمعة هفتة که گذشت، پانزدهين نشست «سازمان همکاري هاي شانگهاي» در مسکو برگزار گرديد. هيئت سياسي که در رأس آن «محمد اشرف غني» رييس جمهور قرار داشت، از افغانستان شرکت کرده بود. افغانستان به عنوان «عضو ناظر» در اين سازمان حضور دارد و همه ساله هيئت سياسي بلند پاية در نشست هاي اش شرکت مي کند. اين نوشتار در پي شناسايي و واکاويي فرصت ها و تهديدهاي همکاري افغانستان و اين سازمان است.

1 . درنگِ بر سازمان هاي بين المللي

سازمان بين المللي عبارت از «اجتماع نهادينة گروهي از کشورها است که به منظور تحقق هدف هاي معين و مشترک در زمينه هاي مختلف اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... با يک ديگر همکاري مي کنند»(1). همان گونه که در تعريف بازتاب يافته است، همکاري و تعقيب اهداف مشترک، بنياد گردهم آيي دولت ـ کشورها در چهارچوب سازمان بين المللي است.

سازمان بين المللي از نظرگاه هاي متفاوت و مختلف تقسيم پذير است. از نظرگاه «موضوع»، به سازمان هاي خاص و عام، از نظرگاه «اختيارات و صلاحيت» به سازمان هاي داراي صلاحيت ها و اختيارات گسترده و سازمان هاي داراي صلاحيت ها و اختيارات محدود و از نظرگاه «جغرافيايي» به سازمان هاي جهاني، منطقه اي ـ قارة ـ و ميان منطقه اي ـ قارة ـ تقسيم مي شوند(2).

مکاتب فلسفي برسر تاثيرگذاري سازمان هاي بين المللي در سياست بين الملل با هم اختلاف نظرهاي جدي دارند. در حال که مکتب رئاليسم(واقع گرايي) بر «دولت محوري» تاکيد نموده و باورمند است که تنها «بازيگران سياسي» در سياست بين الملل، دولت هاست، نه بازيگران ديگر، مکتب ليبراليسم(ايده آليسم) در کنار دولت هاي ملي به عنوان بازيگر در عرصة سياست بين المللي، «سازمان» هاي بين المللي را نيز مطرح کرده و نمي تواند تاثيرگذاري آن ها را از نظر اندازد(3).

با نگاه به وضعيت و شرايط سياسي حاکم پس از جنگ دوم جهاني و جنگ سرد، شاهد نقش بيشتر سازمان هاي بين المللي هستيم. رئاليست ها اين گونه تحليل مي کنند که سازمان هاي بين المللي صورت بازي را به نمايش مي گذارد. اما در پشت پردة نهان دولت ـ کشورها با توجه به قدرت ملي شان و چگونگي توزيع قدرت روي تصاميم و مواضع سازمان ها اثر مي گذارند.

به هر حال، يک واقعيت سياسي را نمي توانيم انکار کنيم و آن که پس از جنگ دوم جهاني و جنگ سرد، سازمان هاي بين المللي از بازيگران مهم و مطرح در سياست بين الملل است. گذشته از سازمان هاي کلان چون سازمان ملل متحد، سازمان هاي کوچک منطقه اي و ميان منطقه اي ديگري نيز هستند که توسط کشورهاي يک قاره يا حتي دو قاره تشکيل شده اند.

2 . درنگِ بر سازمان شانگهاي

سازمان همکاري هاي شانگهاي در سال (2001) توسط کشورهاي چين، روسيه، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيکستان و ازبکستان پايه گذاري شد(4). زبان هاي رسمي اين سازمان زبان هاي روسي و چيني است. شايد علت اين امر اين باشد که روسيه و چين دو قدرت مهم در سطح منطقه و در درون اين سازمان هستند. در کنار اين کشورها که اعضاي اصلي سازمان هستند، کشورهاي افغانستان، ايران، پاکستان، هند و مغولستان به عنوان اعضاي ناظر حضور دارند(5).

شانگهاي پس از تاسيس به سرعت رشد کرده است. ميزان همگرايي سياسي، امنيتي و اقتصادي ميان کشورهاي عضو افزايش يافته و در حال دامن گستراندن است. در حال که شانگهاي مانند سازمان نظامي ناتو نيست، اما به علت حضور کشورهاي چين و روسيه در اين سازمان و نگراني هاي جدي که اين دو کشور از گسترش ناتو به سمت شرق دارند، برخي ها اين سازمان را ناتوي شرق مي نامند.

1 . 2 . حوزه هاي همکاري در شانگهاي

الف . نظامي و امنيتي

به لحاظ نظامي و امنيتي سازمان هاي شانگهاي سه تهديد را در برابر خود جدي تلقي کرده است؛ تروريزم، افراط گرايي و جدايي طلبي(6). تروريزم در پاکستان و افغانستان حضور گسترده داشته و دارد. افغانستان چهارراه و معبرِ بزرگ است که در کشورهاي منطقه وصل است. از اين روي، حضور و فعاليت تروريزم در افغانستان، امنيت آسياي مرکزي و در نهايت روسيه، و چين را تهديد مي کند. روسيه کشورهاي آسياي مرکزي را به مثابه حيات خلوت خود فرض کرده و هر گونه پيدايش تهديد در مرزهاي اين کشورها را به معناي تهديد در برابر خود مي پندارد.

افراط گرايي به معناي «تفکر افراطي» که منجر به عمل تروريستي مي گردد، در قلمرو همة کشورهاي عضو وجود دارد. چين و روسيه به صورت جدي با اين مشکل مواجه هستند.

و جدايي طلبي تهديد کلان ديگري است که کاخ نشينان پکن و مسکو را نگران کرده است. در روسيه جدايي طلبان «چچن» ندايي استقلال سر مي دهند و در چين تايوان مدت هاست که اطاعت پذيري مشخص از پکن ندارد و ندايي جدايي سر مي دهد و نيز جدايي طلبان تبت خواهان استقلال هستند.

 از اين رهگذر اين سه مؤلفه، تهديدهاي مشترک امنيتي است که همه را گردهم جمع کرده و وداشته که به صورت مشترک مبارزه کنند.

ب . اقتصادي

در بخش اقتصادي، تمرکز بر بسط و گسترش بازرگاني و داد و ستد ميان کشورهاي سازمان است. هدف اين است که سهولت هاي در زمينة بازرگاني فراهم گردد. طرح دولت چين «منطقه اي آزاد بازرگاني» و طرح ديگر تحت عنوان «باشگاه مشترک انرژي» از سوي دولت روسيه مطرح شده و اين دو طرح در دست اجرا مي باشد(7).

به نظر مي رسد که کشورهاي عضو به خوبي توانايي ها و ظرفيت هاي همديگر را درک مي کنند. چين از يک سو نيازمند مواد خام و از سوي ديگر نيازمند فروش کالاهاي توليد شده اش است و روسيه و دولت هاي آسياي مرکزي داراي منابع طبيعي فراوان و نيازمند کالاهاي صادراتي چين هستند. از سوي ديگر روسيه در زمينة صنايع نظامي دست بالايي دارد و کشورهاي عضو مي توانند از اين کشور تسليحات را خريداري نمايند.

ج . فرهنگي

کشورهاي عضو سند مشترک همکاري هاي فرهنگي را امضا کرده و در سال 2005 نيز نشست و برنامة مشترک را راه اندازي کرده اند(8)، اما شايد بتوان گفت که سطح همکاري ها در زمينة مسايل فرهنگي اندک بوده است.

3 . افغانستان و شانگهاي

افغانستان در سال (2012) به عنوان عضو ناظر به سازمان همکاري هاي شانگهاي ملحق شده است.

گرچه برداشت ها از عضويت کشور و پي آمدهاي آن مثبت بوده و ارزيابي منفي صورت نمي گيرد، اما به نظر مي رسد که رقابت هاي استراتژيک و کلان جمهوري خلق چين و فدراسيون روسيه به عنوان قدرت هاي کلان و تصميم گيرنده در اين سازمان، با ايالات متحدة آمريکا و غرب، روي همکاري هاي شانگهاي با افغانستان سايه خواهد انداخت. چين و روسيه افغانستان را به عنوان کشوري که آمريکا در آن نقش به سزايي دارد و آمريکا به عنوان همکاران منطقه اي آن دو کشور خواهند ديد. نتيجه اين مي شود که يا يک جانب را گرفته و از نزديکي با طرف دومي بپرهيزد و يا اين که بدون بهره برداري سياسي ادامه دهد.

الف . فرصت ها

1 . امنيت

به نظر مي رسد که در عرصة امنيتي تلاقي منافع خوبي ميان افغانستان و کشورهاي عضو اصلي سازمان همکاري هاي شانگهاي به وجود آمده است. گروه طالبان و سازمان القاعده همان گونه که در طول چهارده سال گذشته براي دولت جديد کشور تهديد «درجه يک» امنيتي به شمار مي رفتند، براي چين و روسيه و دولت هاي آسياي مرکزي نيز تهديد جدي بوده اند و نيز اکنون که گروه داعش به کلان ترين نگراني و تهديد امنيتي کشور تبديل شده، براي سازمان شانگهاي نيز کلان ترين تهديد خواهد بود.

اما به لحاظ جدايي طلبي نمي توان تلاقي منافع را يافت.

2 . اقتصاد

چين به مواد خام افغانستا در آينده و نيز به صدور کالاهاي بازرگاني اش نيازدارد. در عوض،هم چين و هم ديگر کشورهاي عضو نيازمند برخي اقلام صادراتي کشور، هستند. و همچنان روسيه مي تواند تسليحات اش را به افغانستان به فروش برساند. افغانستان به مواد نفتي و گاز و حتي برق کشورهاي آسياي مرکزي نيازمند است و اين امر همکاري و وابستگي اقتصادي جدي را پديد آورده است.

2 . تهديدها

فکر مي کنم کلان ترين تهديد، ساية رقابت هاي کلان و استراتژيک آمريکا با دو قدرت منطقه اي روسيه و چين است. آمريکا درخواست عضويت ناظر را در سازمان شانگهاي مطرح کرده بود، اما اين درخواست در سال (2005) از سوي سازمان رد گرديد.

 اين امر نشان مي هد که رقابت ها ميان آمريکا و اين دو قدرت برجسته بوده و نمي توان ساية آن را از بام مواضع و سياست هاي شانگهاي دور کرد.

از اين نظر، بيم و تهديد که وجود دارد اين است که رقابت هاي سياسي ميان اين کشورها، همکاري هاي امنيتي و اقتصادي ميان افغانستان و شانگهاي را تحت تاثير قرار دهد و مانع موفقيت ها و همکاري هاي درست گردد.

در حال که داعش به عنوان کلان ترين تهديد در حال نفوذ گذاري است اگر رقابت ها به عنوان يک سايه، همکاري ها را متاثر نمايد، تلاش هاي منطقه اي «داعش ستيزي» به صورت جدي پي گيري نخواهد شد.

1 . ضيايي بيگدلي، محمد رضا، حقوق بين الملل عمومي، چ36، تهران: گنج دانش، 1388، ص234.

2 . همان، ص237.

3 . سجادي، عبدالقيوم، جزوة اصول روابط بين الملل، ترم اول، سال 1389.

4 . fa.wikipedia.org/wiki

5 . همان

6 . همان

7 . همان

8 . همان

 

دیدگاه شما