صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اما و اگر های ایجاد مرکز مبارزه مشترک با داعش در افغانستان

-

اما و اگر های ایجاد مرکز مبارزه مشترک با داعش در افغانستان

مارتين تامپسي، رئيس ستاد مشترک ارتش ايالات متحده آمريکا، چندي پيش به کابل آمد با رئيس جمهور، اشرف غني ديدار نمود. در اين ديدار، اشرف غني خواهان ايجاد مرکز منطقه اي مبارزه با داعش شد. اين مسئله مورد استقبال تامپسي قرار گرفت. با وجود اهميت فوق العاده اين مسئله اما، کمتر در رسانه مطرح شد و کمتر جنبه ها مختلف آن مورد بررسي قرار گرفت. سخن اين است که آيا ايجاد مرکز منطقوي مبارزه با داعش امکان از بين بردن داعش را فراهم مي کند. آيا پيامد هاي جانبي براي افغانستان ندارد. با اهميت اين موضوع، با تهديد فراکشوري داعش و نياز مبارزه منطقه اي با اين مسئله لازم است که اين بحث مورد بررسي قرار گيرد. در ذيل اهميت ايجاد مرکز مبارزه با داعش و پيامد هاي آن مورد بررسي قرار مي گيرد.

گروه داعش يکي از موفق ترين گروه هاي تروريستي بوده است که در مدت زمان کم شهرت يافت و بخش زيادي از سرزمين و قلمرو را زير کنترل خود در آورد. فعاليت هاي خود را در سرزمين هاي دورتر نيز گسترش داد. اين موفقيت ناشي از چند مسئله بود. اول؛ افکار استراتژيک رهبران اين گروه. بدون استراتژي عمل امکان هر گونه موفقيت ممکن نيست. نه جنگ در برابر يک حکومت و دو حکومت ممکن است نه اداره يک سازمان. از اين جهت، مي توان گفت که رهبران گروه داعش بيش از رهبران ديگر گروه هاي تروريستي ذهن استراتژيک دارد و تا اکنون بر مبناي برنامه و سياست هاي مشخص عمل نموده است. اين مهمترين و اساسي ترين نقطه برد آنهاست. دوم؛ واقعيت اين است که داعش بر اساس حمايت هاي غرب در مبارزه با حکومت بشار الاسد در سوريه به وجود آمد. حتي پنتاگون وزارت دفاع آمريکا شکل گيري اين گروه را در مرز عراق و سوريه پيش بيني کرده بود. تسليحات که در اوائل شکل گيري در اختيار اين گروه قرار گرفت، کمک نمود تا اين گروه به منابع اقتصادي مهم و اساسي دست يابد. دست يافتن به منابع اقتصادي در نهايت، گسترش قلمرو اين گروه را تضمين کرد. اين گروه بيش از هفتاد ميليون دالر را به کشور هاي آسيايي ميانه اختصاص داده بود تا نيرو گيري نمايد. اين بودجه هنگفت سرعت عمل اين گروه را بالا برد.

اما حضور داعش در افغانستان متفاوت تر از حضور اين گروه در کشور هاي ديگر است. حضور اين گروه بيشتر جنبه ديني و مذهبي و با گرايش سلفي گري دارد. در عين حال، زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي نيز تا اندازه نقش در حضور اين گروه در کشور داشته است. با همه اين ها، مسئله اين است که اکنون داعش به عنوان يک گروه تروريستي در کشور حضور دارد و زندگي شهروندان کشور را با تهديد مي کند. پر واضح است که اين گروه، خواست ها و مطالبات فراکشوري است. از اين جهت، مبارزه با اين گروه نيازمند مبارزه مشترک منطقه اي است. افغانستان، ايران، پاکستان، کشور هاي آسيايي ميانه، روسيه، چين، از جمله کشور هاي است که مورد تهديد مستقيم اين گروه قرار دارد. از آنجايي که ايالات متحده آمريکا ناامني در خاورميانه و آسيايي مرکزي را مخالف منافع خود مي داند، اين کشور نيز مي تواند سهم در مبارزه مشترک با داعش داشته باشد. سخن در باب مبارزه مشترک با داعش نيست. اما مسئله اين است که ايجاد اين مرکز در افغانستان تا چه اندازه به سود و زيان مردم افغانستان است.

ايجاد اين مرکز در افغانستان سود و زيان دارد. مهمترين و اساسي ترين مفاد اين مرکز اين است که داعش تهديدي براي ثبات سياسي نيم بند ما نخواهد بود. اين گروه از بين خواهد رفت. به صورت کلي، اوضاع امنيتي تا اندازه بهبود مي يابد. بهبود اوضاع امنيتي در نهايت، منجر به رشد و گسترش فعاليت هاي اقتصادي، فرهنگي و ... مي شود. از اين جهت، امکان سرمايه گذاري در افغانستان از سوي کشور هاي مختلف ممکن مي گردد. حضور نيرو هاي کشور هاي ديگر در افغانستان، اعتماد کافي براي سرمايه گذاران و حکومت کشور هاي مختلف به وجود مي آورد تا با اعتماد و اتکا به نيرو هاي خود دست به سرمايه گذاري بزند. اما نگراني از آنجا شروع مي شود که حکومت افغانستان قادر به مديريت نباشد. مبارزه مشترک با داعش و مرکز واقع شدن افغانستان؛ افغانستان را مي تواند به ميدان جنگ کشور هاي مختلف تبديل نمايد. قدرت هاي بزرگ همانند آمريکا و روسيه و چين، ايران و آمريکا قابل کنترل نيست.

در اول ممکن اين کشور ها با داعش بجنگند و اما در فرداي آن و حتي در زمان مبارزه با داعش، رقابت ها و تضاد ها ميان اين کشور ها به وجود آيد و نتيجه آن درگيري و تبديل شدن افغانستان به ميدان جنگ شود.

 اين تهديد به خاطر ضعيف بودن حکومت افغانستان و قادر نبودن اين حکومت به مديريت کشور ها مختلف در کشور مطرح است. بدون شک، حکومت افغانستان توانايي مديريت را ندارد.

 از اين جهت، اين نگراني جدي است که کشور هاي مختلف در افغانستان به دنبال منافع خود باشد و در نهايت تضاد منافع شان منجر به درگيري و منازعه گردد.

بنابراين، در صورت ايجاد مرکز مبارزه مشترک با داعش حکومت لازم است که اين تهديد را در نظر گرفته و براي آن تدابير و اقدامات را روي دست گيرد تا مبادا هزينه حضور نيرو هاي کشور هاي مختلف هزينه سنگين در پي داشته باشد. اما، مهمترين مسئله اين است که حکومت خود مي تواند اقدامات و سياست هاي را اعمال نمايد تا در آينده گروه هاي همانند داعش در افغانستان شکل نگيرد.

يا حضور آن ها از طرف مردم افغانستان استقبال نگردد.

 واقعيت اين است که داعش ريشه در انديشه و افکار سلفي گري خود ما دارد. داعش در فرهنگ قبيله اي و ساختار قبيله اي ما جاي داشت. حال زمينه و فرصت ظهور يافته است. بهتر آن است که کشور هاي منطقه بجاي مبارزه مشترک سخت افزاري دست به مبارزه فرهنگي بزند. اين مبارزه هم هزينه کمتر لازم دارد و هم نتيجه دراز مدت براي امنيت منطقه دارد. براي از بين بردن داعش بهتر آن است که ذهن داعشي و افکار داعشي را از ذهن مردم پاک کرد.

بنابراين، مبارزه مشترک با داعش اگر چه ضرورت جدي زمانه ماست. اما اين احتمال وجود دارد که در فرداي شکست داعش، تنش ها و تضاد ها ميان کشور هاي منطقه در افغانستان شکل گيرد و اين کشور ها با حمايت گروه هاي قومي و گروه هاي تندرو دست به خشونت ببرد و افغانستان يکبار ديگر همانند دهه 1190 وارد جنگ خانمان سوز شود.

با اين حال، اگر حکومت قادر به مديريت است، بهتر آن است که مرکز مبارزه با داعش در افغانستان ايجاد شود اما در صورت که حکومت قادر به مديريت اين مرکز نيست، بهتر است که فعاليت ها فرهنگي و تبليغاتي خود را گسترش داده و ذهن و افکار مردم را عليه اين گروه بسيج نمايد. اما، اگر مبارزه فرهنگي و تبليغاتي عليه داعش صورت نگيرد، ريشه کن نمودن اين گروه نيز سخت و دشوار مي نمايد.

 

دیدگاه شما