صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حامد کرزی؛ از توطئه تا بازگویی واقعیت

-

حامد کرزی؛ از توطئه تا بازگویی واقعیت

حامد کرزي، رئيس جمهور قبلي افغانستان در يک برنامه تلويزيوني طلوع نيوز شرکت کرده بود. او سخن از دستاورد ها، کارکرد هاي حکومت و رفتار هاي دوگانه آمريکا در افغانستان و ... سخن گفت. به صورت کلي، حامد کرزي از موفقيت هاي بيش از يک دهه را به پاي خود و اداره تحت کنترلش گذاشت و ناکامي ها و نابساماني ها را به ايالات متحده آمريکا و پاکستان و ... نسبت داد. نوشتار کنوني سعي دارد صحبت هاي حامد کرزي، رئيس جمهور قبلي افغانستان را به بررسي بگيرد. اهميت آن از آنجا ناشي مي شود که او همچنان در سطوح مختلف حکومت و جامعه افغانستان نفوذ دارد و بر کارکرد ها و استراتژي ها و سياست هاي حکومت تأثير گذار است. در عين حال، دوران حکومت حامد کرزي ما بيشترين کمک هاي اقتصادي را از جامعه جهاني دريافت نموديم اما کمک ها منجر به توسعه و دگرگوني اجتماعي، اقتصادي و سياسي در جامعه افغانستان نشد. از اين جهت، بازنگري به کارکرد ها و دستاورد هاي حکومت کرزي براي حرکت به آينده داراي اهميت اساسي مي باشد.

اول؛ در تمام کشور هاي جهان سوم، تئوري توطئه حاکم است. منشاء آن بر مي گردد به نوع نگاه انسان جهان سوم به خود و جهان پيرامون خود. انسان جهان سوم خود را انسان کامل مي پندارد. اين خود بزرگ بيني همراه است با دايره کوچک دانايي و خرد انسان جهان سوم. اين هر دو منجر به ايجاد توهم در ذهن انسان جهان سومي مي شود. بنابراين، انسان جهان سوم چون در يک توهم بر سر مي برد، ناکامي ها و نامرادي هاي زندگي را به ديگراني نسبت مي دهد که فکر مي کند آن ها برنامه هاي براي تصاحب و کنترل خود و کشورش دارد. کشور هاي مختلف درگير در افغانستان بدون شک، برنامه ها و سياست هاي براي حضور در افغانستان دارد و ما هم نيازمند به حضور آن ها هستيم. بنابراين، آنچه اهميت ندارد نه خواست آن ها بلکه نوع بازي سياسي ما و امتياز گرفتن از حضور آن ها در افغانستان است. حامد کرزي به خاطر ضعف در بازي سياسي در آمريکا و ديگر بازيگران به دنبال توطئه و فرار از قبول و پذيرش شکست در بيش از يک دهه گذشته است. مي توان از حامد کرزي اين سوال را پرسيد که اگر آمريکايي ها به دنبال تضعيف و بدنام کردن حکومت کابل بود چرا سالانه ميليارد ها دالر به اين کشور کمک مي کرد. آيا با قطع کمک ها آن ها به مقصود خود دست نمي يافت. در پشت ناکامي ها و شکست هاي اداره حامد کرزي هر چه باشد، اما واقعيت اين است که در رأس اداره حامد کرزي قرار داشت و ايشان بايد بپذيرد که عامل شکست ها و ناکامي ها نه خارجي ها بلکه اداره و سياست هاي خودش بوده است. اين فرافکني و نسبت دادن ناکامي ها نه گرهي از کار فروبسته ما مي گشايد و نه تغييري در ذهنيت مردم افغانستان نسبت به کارکرد اداره و مديريتت تاثير مي گذارد. بهتر آن است با شهامت اخلاقي اشتباهات خود را پذيرفته و اذعان نمايي که هيچ برنامه اي براي رشد و توسعه افغانستان نداشته اي.

دوم؛ حامد کرزي بيش از يک دهه بر افغانستان حکومت کرد اما در اين مدت هيچ گاه يک طرح و برنامه و پلان استراتژيک براي توسعه و رشد افغانستان روي دست نداشته است. او اساسا به سياست و برنامه استراتژيک باور نداشت. بر همين اساس، رفتار ها و برخورد هاي او بي ثبات بود. نمونه عيني شان رفتار هاي او با پاکستان بود. در زمانه اي اعلان نمود که به خاطر پاکستان حاضر با آمريکا بجنگد. پاکستان را کشور برادر خطاب مي کرد اما ديري نمي گذشت که پاکستان ديگر نه برادر بود و نه ارزش آن را داشت که با آمريکا به خاطرش وارد جنگ شد. بلکه پاکستان يک دشمن تمام عيار براي حامد کرزي بود. بنابراين، حامد کرزي در طول دوران حکومتش در هيچ عرضه سياست مدون و استراتژيک نداشته است. رفتار ها و کنش هاي او بر اساس حساب و کتاب عقلاني صورت نمي گرفت. مسلم است اداره اي که هيچ سياست و برنامه مدون و استراتژيک نداشته باشد، شکست مي خورد و در خيلي عرضه ها ناکام مي ماند. پرواضح است که چنين اداره اي خود عامل ناکامي ها و شکست هاست. بنابراين، شخص حامد کرزي مسئول هدر رفتن ميليارد ها دالر کمک جامعه جهاني در افغانستان است. زيرا، اداره او فاقد برنامه و سياست بوده است.

سوم؛ تا هنوز مشخص شده است که وزيران او ميليارد ها دالر از پول حکومت به جيب زده اند. برخي از وزراء به خاطر مکاتب، معلمان و دانش آموزان خيالي ميليارد ها دالر به جيب زده اند. برخي ديگر نصف عوايد گمرکات را به جيب زده اند. او باري از ايراني ها پول گرفته بود و آن را به يکي از مقامات و افراد دور و بر خود نسبت داد. اين فساد ها بدون شک در اداره تحت کنترل او انجام شده بود. اشتباه است اگر بپنداريم که پشت اين فساد هاي ميلياردي آمريکا، پاکستان و ديگر دشمنان کشور قرار دارد. يا گروه طالبان و داعش وزيران را وادار به فساد کرده باشد. واقعيت اين است که حامد کرزي در مديريت و نظارت بر کارکرد نهاد هاي تحت اداره اش ناتوان بود. او در طول بيش از يک دهه نفميد و حتي به ذهنش نرسيد که چرا با وجود کمک ميلياردي دالر همچنان فرزندان اين کشور در زير نور آفتاب سوزان درس مي خواند.

چهارم؛ دايکندي به عنوان يک ولايت تحت اداره او تا هنوز يک وجب سرک پخته ندارد. باميان با فشار کره جنوبي صاحب چند کيلومتر سرک پخته شد. کرزي بايد پاسخ دهد که آيا آمريکايي ها و پاکستاني ها نمي خواست که دايکندي صاحب سرک پخته شود و يا اينکه مشکل در اداره تحت کنترل او بود. هيچ لازم است که موارد و مثال هاي ارائه نمايم که نشان ناکامي اداره حامد کرزي باشد زيرا، مردم افغانستان خود مي داند که کرزي نتوانست کمک ها را مديريت نمايد و افغانستان به توسعه و نوسازي برساند.

در پايان بايد اين نکته را متذکر شد که با وجود ناکامي هاي اداره حامد کرزي، او دستاورد هاي بي بديل نيز داشته است. آزادي بيان يکي از با ارزش ترين دستاورد هاي حکومت او مي باشد. با اين حال، از واقعيت نبايد بگذريم و با ذهن متوهم توطئه نمايم که در پشت شکست هاي ما دشمنان خوابيده است که شب و روز براي ناکامي و شکست ما برنامه ريزي مي کند. حامد کرزي بايد شهامت اخلاقي پذيرش شکست ها را داشته باشد. نسبت دادن به ناکامي ها و شکست ها کمک به حال ما نمي کند. بلکه چشم ما را از ديدن واقعيت ها مي بندد. با اين حال، اميدوارم که دستاورد هاي حکومت کرزي حفظ گردد و از شکست ها و ناکامي ها او درس عبرت گرفته شود و از تکرار آن جلوگيري شود.

 

دیدگاه شما