صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دگرگونی در رویکرد حکومت در پروسه صلح

-

دگرگونی در رویکرد حکومت در پروسه صلح

رئيس جمهور غني با شوراي مردمي لوي کندهار نشست داشته است. رئيس جمهور و نمايندگان شوراي مردمي لوي کندهار بر حمايت و پيشيباني مردمي براي دگرگوني و تغييرات بنيادين در پروسه صلح و ايجاد يک مکانيزم قوي و موثر در آوردن صلح سرتاسري تأکيد نموده است. اعضاي شوراي لوي کندهار به حکومت پيشنهاد داده است که از هر ولايت ده نفر علما، بزرگان قومي و متنفذين گردهم آورده شود و از آن ها در باب چگونگي آوردن صلح مشوره خواهي شود. در آخر، رئيس جمهور از شوراي مردمي لوي کندهار خواسته است که طرح هاي خويش در باب چگونگي تأمين صلح را به صورت کتبي به رياست جمهوري ارائه نمايد. در باب صلح و چگونگي تأمين صلح چند نکته قابل يادآوري است. در ذيل تلاش مي شود مهمترين و اساسي ترين نکات مغفول در گفتگوي صلح را ارائه نمايم.

اول؛ از همان آغاز گفتگو هاي صلح، اين نگاه بر گفتگو هاي صلح حاکم بود که تأمين صلح بدون همکاري هاي پاکستان ممکن نيست. اين نگاه ناشي از اين مسئله بود که گروه هاي مخالف مسلح دولت توسط سازمان هاي نظامي پاکستان کنترل، حمايت و هدايت مي شود. از اين لحاظ، بيشترين انرژي و نيروي شوراي عالي صلح و حکومت در راه متقاعد کردن پاکستان براي همکاري در پروسه صلح صرف شد. با اين حال، تجربه چندين سال نشان داد که اين رويکرد به صلح از اساس و بنياد اشتباه است. تا زماني که زمينه هاي اجتماعي نفوذ کشور هاي بيروني در کشور وجود داشته باشد، هم کشور هاي همسايه در افغانستان از اين خلاء و فرصت براي برآوردن منافع خود استفاده مي کند و هم صلح تأمين نمي گردد. رويکرد اساسي  بنيادي در تأمين صلح سرتاسري روي آوري به مردم و داد و ستد مستقيم حکومت با مردم است. ارتباط مستقيم حکومت با مردم باعث فهم خلاء ها و ريشه هاي جنگ و منازعه مي شود. در حقيقت با اين ارتباط است که نخبگان سياسي ريشه ها و علل منازعه را درک مي کنند و در نهايت، براي از ميان برداشتن آن ريشه ها اقدامات جدي روي دست بگيرد.

يکي از مهمترين و اساسي ترين کار ممکن بالا بردن آگاهي مردم از طريق نهاد هاي آموزشي است. در ده سال گذشته با وجود کمک هاي جامعه جهاني در راستاي گسترش آموزش و بالا بردن سطح سواد مردم حکومت اما، نتوانست در سراسر افغانستان مکاتب را فعال نگه دارد. حکومت نه تنها قادر به اين کار نشد بلکه وزير معارف به جاي ساخت مکتب و انجام مسئوليت خود هزاران مکتب خيالي ساخت و پول هاي هنگفت آن را به جيب زد. حکومت وحدت ملي براي تأمين صلح لازم است که مکاتب را در سراسر افغانستان فعال نگه دارد. اين کار، ممکن در کوتاه مدت جواب گو نباشد، اما در دراز مدت نتيجه مثبت و خوبي را براي افغانستان در پي دارد. حداقل نسلي که اکنون در حال آموزش است از جنگ، انتحار و انفجار دست مي کشد.

دوم؛ حکومت افغانستان از همان آغاز گفتگوي هاي صلح دقيقا از گفتمانِ استفاده نموده است که گروه طالبان و ديگر گروه هاي دهشت افکن استفاده مي کند. جهاد به عنوان يک مفهوم ديني به يک گفتماني تبديل شده است که رفتار هاي زيادي را معني مي بخشد. در خيلي از موارد، جهاد به عناصر و مولفه ها و رفتار هاي معني مي بخشد که بدون جهاد، مشروعيت آن زير سوال است. حکومت از همان آغاز از گروه هاي جهادي براي تأمين صلح کمک خواست. اين در حالي است که گروه طالبان نيز از اين مهفوم سود مي جويد. آن ها در واقع جنگ هاي کنوني خود را جهاد مي نامد. با اين حال، حکومت نتوانست با در ميان آوردن مفهوم جهاد گفتمان گروه هاي مخالف مسلح دولت در باب جهاد را تضعيف نمايد. باور نگارنده بر است که در ميان مردم استفاده از مفهوم جهاد نتيجه برعکس براي حکومت در پي داشته است. بدين معني که راه اندازي و استفاده از مفهوم جهاد منجر به تقويت جهاد در صفوف گروه هاي مخالف مسلح دولت شده اند و باعث تحرک بيشتر گروه هاي مخالف مسلح دولت شده اند. بنابراين، حکومت در ايجاد يک گفتمان موثر ناکام بوده است و از گفتمان استفاده نموده است که باعث تقويت گروه هاي مخالف مسلح دولت شده اند.

سوم؛ حکومت در تأمين صلح يک اشتباه استراتژيک نموده است و آن قرباني کردن مردم در اين راه بوده است. بدين معني که حکومت به خاطر گفتگو هاي صلح مخالفان مسلح را ميدان داده است. اين ميداني دهي باعث آزار و اذيت و در بسي موارد کشته شدن شهروندان بي گناه و صلح جوي کشور شده است. نتيجه اين ميدان دهي بدون شک، کاهش اعتماد و حمايت مردم از حکومت است. اين هزينه کمي نيست. در يک طرف، مخالفان مسلح حاظر به صلح نشده است و در طرف ديگر، حکومت حمايت و پيشتيباني شهروندان صلح جو را از دست داده است. حمايت ها و ميدان دهي از گروه هاي مخالف مسلح دولت در زمان حامد کرزي آغاز شد و در دوران اشرف غني ادامه يافت. حامد کرزي بار ها، از حملات خارجي ها بر گروه هاي مخالف مسلح دولت انتقاد کرد به نيرو هاي امنيتي کشور اجازه حمله داده نمي شد. در دوران اشرف غني، مسئوليت تأمين امنيت کشور از نيرو هاي خارجي به نيروهاي امنيتي کشور منتقل شد. در اين دوره به نيرو هاي امنيتي کشور فرصت حمله و سرکوب داده نشد. نتيجه آن قدرتمند شدن گروه هاي مخالف مسلح دولت و از دست دادن برخي ولسوالي ها در برخي ولايات کشور است. اين بدون شک، نتيجه همان اشتباه استراتژيک حکومت بود که بار ها تکرار شد و اکنون نيز تکرار مي شود.

چهارم؛ جنگ در دوران پسا طالبان در مناطق پشتون نشين ادامه داشته است. اما از زمان آغاز گفتگوهاي صلح ديگر گروه هاي اجتماعي به خصوص هزاره ها هزينه صلح با گروه طالبان را پرداخته است. نتيجه گفتگوي صلح اين شده است که دامنه جنگ در مرز هاي هزاره، ازبيک و تاجيک نشين نيز کشيده شود و اين گروه هاي اجتماعي هزينه بپردازد. گروه هاي مخالف مسلح دولت اگر چه در ميان ازبيک ها و تاجيک ها نفوذ کرده است اما در ميان هزاره ها نفوذ گروه هاي مخالف مسلح دولت به تعداد معدود جاسوس خلاصه مي شود. با اين حال، هزاره ها بيش از همه گروه هاي اجتماعي هزينه گفتگوي صلح را پرداخته است. به بهانه گفتگوي صلح مخالفان مسلح سرکوب نمي شود. آن ها در عوض براي دست يابي به اهداف خود يا هزاره ها را گروگان مي گيرد و يا اينکه به صورت دست جمعي مي کشد. اما در عوض حکومت تا اندازه زياد بي توجه بوده است. ادامه اين سياست بيشترين ضربه ممکن را به حکومت مي زند. زيرا، قطع حمايت هزاره ها به عنوان صلح جو ترين گروه اجتماعي منجر به هرج و مرج و از بين رفتن مشروعيت حکومت مي شود. در نهايت، اين حکومت خواهد بود که هزينه سياست اشتباه خود را در قبال گروه هاي مخالف مسلح دولت مي پردازد.

 

دیدگاه شما