صفحه نخست » مقالات » قاطعيت طالبان و سردرگمي در موضعگيريهاي دولت
قاطعيت طالبان و سردرگمي در موضعگيريهاي دولت
- عبدالرحمن فهيمي
گروهطالبان هرساله در فصلهاي بهار و تابستان حملههاي مسلحانهي را به منظور تصرف بخشهاي از قلمرو يا ضربه زدن به اردو و پوليس، سازماندهي ميكنند. امسال، انتقال جنگ از سمت جنوب به شمال، سرخط درشت رسانههاي داخلي و خارجي شده و باعث نگرانيهاي در سطح كشور شدهاست. اين گروه در ولايتهاي بدخشان، بغلان، كندز، فارياب و سرپل نفوذ كرده و قادر به چالشآفريني در برابر نيروهاي نظامي دولتي هستند و حتي ميتوانند ساختمان ولسواليها را از كنترل حكومت خارج كنند. سترجنرال عبدالرشيد دوستم معاون رييسجمهور، محمد محقق معاون رييساجرايي و عطا محمد نور سرپرست ولايت بلخ و از جهادگران پيشين كه ولايتهاي شمالي را حوزهي نفوذ شان دانسته و حضور هرگونه گروه جديد را در تعارض با منافع سياسي شان ميبينند، بيش از همه نگران وضعيت امنيتي شده و هشدارهاي را به دولت مطرح كردند. حتي گزارشهاي تاييد نشدهي نشر و پخش گرديد كه ميان اين سه چهرهي سياسي قدرتمند در سمت شمال، ائتلاف و توافق سياسي صورت گرفته و زينپس هواداران اينها با همآهنگي و اتحاد در برابر گروههاي تروريستي ميرزمند.
اما در دنيايِ عمل و واقعي ردپايِ از اين ائتلاف و توافق سياسي به چشم نخورد و تنها جنرال دوستم مدتها ميدانهاي جنگ، دشتها و كوههاي شمال را بر كاخ مجلل و مرفهِ صدارتعظمي ترجيح داد و رفت. او اعلام كرد كه به اجازهي رييس جمهور به شمال سفر كرده و درصدد مديريت و رهبري فرايند مبارزهي نيروهاي نظامي كشور در برابر تروريستها و برهم زنندگان امنيت خواهد بود. جنرال به علت پيشينهاي نظامي و سياسياش و باتوجه به قدرت فرماندهان پيشين جهادي، از سوي برخيها متهم به مليشهسازي شد. اما او با اينكه هر روز به اتهامها پاسخ ميداد و رد ميكرد، به نبردش در برابر گروهطالبان و تروريستها ادامه داده و براي مردم صلح و امنيت را به ارمغان آورد.
در حال كه جنرال، هواداراناش و مردم عاشقِ امنيت و صلح، خوشحال بوده و احساس آرامش ميكردند، نگرانيها بر اينبود كه ممكناست گروهطالبان و تروريستها به خود توان مقاومت در برابر جنرال را نديده و به دامنههاي كوههاي مرتفع و غارها فرار كرده باشند. در اينصورت پس از اينكه جنرال با دار دو ستهي نظامياش به كابل بازگردد، طالبان وارد عمل شده و وضعيت همانِ شود كه پيش از اين بود.
جنرال با هياهو و در ميان انبوهِ از استقبالگران به كابل برگشت. اما اندكِ پس از بازگشتاش گزارشهاي از بازگشت و حملههاي طالبان به گوش ميرسيد. تا اينكه دو سه روز پيش ويديويي از سوي تروريستها نشر شد كه جنرال را به جنگ در كندز دعوت ميكرد. آنها به جنرال گفته بودند كه كندز فارياب نيست و اگر به كندز بياييد درس خوبي خواهيم داد.
بامداد روز گذشته شهروندان كشور به ويژه آنهاي كه به رسانههاي همگاني و شبكههاي ارتباطي اجتماعي دسترسي دارند، ساعتهاي نخست روز را با شنيدن خبرِ حملهي طالبان مسلح به شهر كندز آغازگر شدند. گروهطالبان ادارهي شهر کندز را در دست گرفته و پيشروي کردهاند. تا زمان نگارش اين متن وضعيت کندز بحراني بود و چندان اميدواري هم وجود نداشت که به زودي کنترل شهر دوباره از دست طالبان بازپس گرفته شود.
بههرصورت بهنظر ميرسد كه جهت جنگي گروهطالبان تغيير كرده و اين گروه متاسفانه موفقيتهاي را نيز كسب كردهاست. آنها اكنون به تهديد استراتژيك نيز تبديل شدهاند. حكومت تا به حال توجه جدي به وضعيت نكردهاست. ماهيت نبرد نظاميان دولتي تدافعي بوده و هيچگاهي حملههاي را به منظور سركوب و ريشهكن كردن تروريستها آغاز نكردهاست. فقط زمان كه ولسوالي از دست حكومت سقوط كرده است نيروهاي تازه نفس فرستاده شده و ولسوالي را بازپس گرفتهاند.
طالبان، هراس زدايي و جلب همكاري
از زمان پيدايش گروهطالبان در دههاي نود ميلادي اين بحث به صورت گسترده مطرح بوده كه اين گروه پروژهي سياسي ـ اقتصادي راه اندازي شده از سوي دولتهاي قدرتمند غربي و برخي از دولتهاي منطقهاي ميباشد. هدف آن نفوذ در آسيايي مركزي، تسلط بر حوزهي استراتژيك كه براي روسيه به مثابه حياتخلوت مينمايد و براي چين نيز مهم است و نيز دستيابي به منابع طبيعي و معدني اين منطقهاست.
با انتقال حوزهي جغرافيايي جنگ از جنوب به شمال، اين تحليلها با قوت بيشتر مطرح شدهاست. ظاهرا كه رهبري گروهطالبان نيز حياتي بودن اين بحث را درك كرده و در تلاش هراسزدايي و در نهايت جلب همكاري دولتهاي آسيايي مركزي شدهاند. جديدا ملا اختر محمد منصور، پيام را منتشر كرد. گذشته از بخشها و زواياي ديگر آن پيام، مخاطب يك بخش آن كشورهاي آسياي مركزي، روسيه و احتمالا چين بود. منصور تصريح كرد كه هدف گروهطالبان دولتهاي آسيايي مركزي نيست بلکه فقط در دست گرفتن قدرت در افغانستان خواهد بود.
به نظر ميرسد منصور از طريق اين پيام در پيِ دو بحثاست. نخست اينكه احساس تهديد، هراس و ترس را از دولتهاي آسيايي مركزي كاهش دهد و دوم اينكه تفهيم كند كه دشمن اصلي گروه داعشاست و از آن جايي كه عناد و دشمني خاص ميان گروهطالبان و گروه داعش موجود بوده و جنگهاي را نيز تجربه كردهاند، يكي از راههاي مطمئن مبارزه با تهديد داعش تقويت و كمك گروهطالبان خواهد بود.
منصور درپي ايناست كه به دولتهاي آسيايي مركزي تفهيم نمايد كه گروهطالبان هيچگونه تهديد را متوجه منافع و امنيت ملي آن نخواهد كرد، بلكه يك گروه نظامي ـ سياسياست كه به منظور كسب قدرت و تشكيل دولت در افغانستان ميرزمد، در همين حوزهي جغرافيايي ميماند و هوايي ديگري را در سر نميپروراند.
در جانب مقابل، دولت با اينكه انتقادهاي جدي را متوجه پاكستان كرده و آن كشور را متهم به حمايت و استفاده از نيروهاي تروريستي مينمايد، اما خود در مقابل طالب موضع روشن و شفاف ندارد. رييسجمهور غني يكبار طالبان را به طالبان جنگي، برهم زننده، مخرب، انتحار كننده و در نهايت دشمن، و طالبان غير جنگي و احيانا دوست يا مخالف سياسي تقسيمبندي ميكند، اما بار ديگر با صراحت ميگويد كه تقسيم كردن تروريست به خوب و بد درست نيست.
اين نگارش ميخواهد اين بحث را مطرح كند كه موضع دولت در قبال پديدهي كلي به نام تروريزم واضح است. لانههاياش را در پاكستان ميداند و پاكستان را متهم به توطئه و دسيسه ميكند. اما اينكه تلاش ميكند طالب را تروريست معرفي نكند، نگران كننده خواهد بود. اگر سخن گزاف نگفته باشيم، 80 درصد تروريستان كه امنيت منطقه و مردم ما را برهم زده و به صورت عموم كشور را دچار بحران كردهاند، همين طالبهاي هستند كه متاسفانه برخيها نمي خواهند ترويست تعريف شود. اگر طالب تروريست نيست پس كيها تروريستاست؟
اين نگاه غير واقع بينانه باعث شده است كه نبرد قاطع و جدي در برابر اين گروه روي دست گرفته نشود. اگر جنرال دوستمي از جاي اش بلند مي شود و به ميدان جنگ مي رود تا تروريست ها را سركوب كند، او را با گلوله هاي اتهام چون مليشه سازي و قوم كشي هدف مي گيرند.
بههرصورت اگر وضعيت به هينمنوال تداوم يابد، شاهد رشد و قدرتمند شدن تروريستها در شمال خواهيم بود.
دیدگاه شما