صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بازگشت دوباره امارت اسلامی یا دوام حکومت دموکراتیک

-

بازگشت دوباره امارت اسلامی یا دوام حکومت دموکراتیک

امارت اسلامي طالبان با حمله نيرو هاي ايالات متحده آمريکا و نيرو هاي سازمان آتلانتيک شمالي در مدت سه ماه سقوط کرد. همه افراد و نيرو هاي گروه طالبان متواري و پنهان شدند. ملا عمر، رهبر اين گروه به افراد و اعضاي اين گروه دستور داد که از جنگ دست بکشد و پنهان شود. از آن زمان تا کنون در حدود چهارده سال مي گذرد. در اين مدت هيچ يک از سران گروه طالبان به صورت علني قادر به نشست و برخاست نبوده است. اما بعد از چهارده سال اين گروه دوباره هوايي برپايي امارت اسلامي را به صورت جدي تر دنبال مي کند. اين گروه براي اولين قادر به سقوط يک ولايت از دست حکومت مرکزي افغانستان شده است و نتوانسته براي چندين ساعت کنترل يک شهر را به دست بگيرد. آيا قدرتمندي گروه طالبان به معني بازگشت امارت اسلامي و دوران تاريک اين گروه خواهد بود؟ چرا گروه طالبان بعد از سرکوب شدن و شکست تحقير آميز دوباره سر بلند کرد و اکنون به عنوان گروه قدرتمند حاکميت مرکزي حکومت وحدت ملي را به چالش مي کشد.

به صورت مشخص چند عامل در بازگشت و قدرتمند شدن دوباره گروه طالبان تأثير گذار بوده است. مهمترين عامل مصروف شدن آمريکا در عراق در سال 2003 بود. عامل ديگر برقراري رابطه مجدد ارتش و سازمان استخبارات نظامي پاکستان با اين گروه بود و عامل سوم برخورد و رفتار دو پهلوي سران حکومت افغانستان در سال هاي گذشته بوده است. در نوشتار کنوني، سعي مي کنم قدرتمند شدن گروه طالبان را با توجه به عوامل مذکور مورد بررسي قرار دهم.

زماني که نيرو هاي بين المللي در افغانستان حمله کردند و امارت اسلامي طالبان را سقوط دادند بر اين باور بودند که با ايجاد يک حکومت مردمي در افغانستان و کنترل حکومت بر قلمرو افغانستان جنگ پايان خواهد يافت. با وجود شکل گيري حکومت در افغانستان اما، جامعه جهاني با تأخير روي تقويت نيرو هاي امنيتي افغانستان کار را آغاز نمودند. از اين جهت، حکومت افغانستان قادر به تأمين امنيت و کنترل قلمرو افغانستان نبود. ضعف نيرو هاي امنيتي در نخستين سال هاي حکومت جديد و در کنار آن حمله آمريکا به عراق باعث شد که افغانستان از محراق توجه جامعه جهاني تا حدودي خارج شود. اين بهترين فرصت براي گروه طالبان بود تا دوباره خود را سازماندهي نمايد. سازماندهي دوباره گروه طالبان دقيقا زماني آغاز شد که آمريکا به عراق حمله نمود و حملات خود را در پناهگاه هاي گروه طالبان کاهش داد. گروه طالبان تجهيزات و تمام ابزار هاي جنگي خود را از دست داده بود. بنابراين، براي بازگشت دوباره به ميدان جنگ نيازمند کمک و تجهيز و تمويل بود.

ارتش و سازمان استخباراتي پاکستان دقيقا در همين زمان رابطه خود را با گروه طالبان دوباره از سر مي گيرد. در زمان جنگ با شوروي در افغانستان گروه طالبان از سوي ارتش و سازمان استخبارات پاکستان آموزش داده مي شد. بنابراين، پاکستان سر نخ هاي ايجاد رابطه دوباره با گروه طالبان را داشتند. پاکستان دوباره به تمويل و تجهيز گروه طالبان پرداختند. بنابر گفته نويسنده کتاب هم آغوشي مرگبار» پاکستان همزمان با گروه طالبان، شبکه القاعده، لشکر طيبه و چندين گروه ديگر ارتباط داشتند. نويسنده اين کتاب ادعا نموده است که اين گروه ها به صورت مشترک با همديگر در ارتباط بوده و نقطه وصل کننده آن ها سازمان استخباراتي و ارتش پاکستان بوده است. بنابراين، بازگشت دوباره گروه طالبان به دامن پاکستان مهمترين و اساسي ترين عامل در بازگشت دوباره اين گروه در ميدان جنگ در افغانستان بوده است. بدون حمايت پاکستان بدون شک، گروه طالبان قادر به بازگشت دوباره به ميدان جنگ نبود.

سومين عامل قدرتمند شدن گروه طالبان رفتار ها و برخورد هاي دوگانه سران حکومت در چند سال اخير با اين گروه بوده است. حامد کرزي، رئيس جمهوري افغانستان بار ها سران اين گروه را از زندان هاي افغانستان و پاکستان رها نمود. برخي آموزشگاه هاي اين گروه را مصون از حملات نيرو هاي امنيتي افغانستان قرار داد. در واقع، گروه طالبان در دامن حکومت افغانستان و پاکستان در سال هاي اخير پرورش يافت. اشتباه است اگر بپنداريم که در قدرتمند شدن گروه طالبان تنها کشور هاي بيروني دست داشته است. يکي از عامل اساسي و مهم حمايت شخص حامد کرزي و افراد دور و بر او از گروه طالبان بوده است. افرادي که او از زندان رها نمود يا انتحار و انفجار نمودند و يا امروزه حملات بر ولسوالي ها و ولايت هاي کشور را رهبري و مديريت مي نمايد. فردي که حمله بر شهر قندوز را مديريت و رهبري مي کرد کسي بود که از سوي حامد کرزي از زندان رها شده بود. بنابراين، قدرتمند شدن دوباره گروه طالبان را بايد در سياست هاي حکومت حامد کرزي و حاکم سياسي کنوني افغانستان جستجو کرد.

در کنار اين عوامل، شواهدي مدعي است که ايران نيز با گروه طالبان در ارتباط بوده است. بنا بر گزارش ها و منابع موثق ايران از سال 2012 با اين گروه در ارتباط بوده است. از زماني که داعش در عراق و سوريه سر بر آورد و احتمالش مي رفت که در افغانستان نيز حضور يابد، ايران با گروه طالبان به خاطر مبارزه با داعش ارتباط خود را گسترش داد. بنابراين، گفته مي شود که ايران نيز نقشي در بازگشت گروه طالبان داشته است.

بنابراين، اولين و اساسي ترين اشتباه را جامعه جهاني و ايالات متحده آمريکا در جنگ افغانستان مرتکب شد و گروه طالبان را کمتر جدي گرفت. در زماني که بر عراق حمله کرد حملات خود را به طور بي سابقه بر پناگاه هاي گروه طالبان کاهش داد. در کنار آن از روز هاي اول کمتر در فکر ايجاد يک نيروي قوي امنيتي در افغانستان بود. اين دو اشتباه آمريکا در بازگشت و قدرتمند شدن دوباره گروه طالبان نقش به سزايي داشته است. اعتماد کردن به پاکستان در مبارزه با تروريسم يکي ديگر از اشتباهات اساسي و بنيادين آمريکا بود. پاکستاني که خود طالبان را پرورده بود، نمي توانست همپيمان استراتژيک در مبارزه با آمريکا باشد. با همه اين ها، اشتباه بزرگتر را حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين افغانستان مرتکب شد.

اکنون که گروه طالبان قدرتمند شده اند. چند کار براي سرکوب و تضعيف آن وجود دارد. اولين و اساسي ترين مسئله اين است که نيروهاي بين المللي و به خصوص آمريکا سرکوب دوباره گروه طالبان را آغاز نمايد. در کنار آن بر پاکستان فشار آورد تا رابطه خود را با گروه طالبان قطع نمايد. در کنار آن تضعيف گروه طالبان بستگي تام و تمام به سياست هاي حکومت افغانستان نيز دارد. سياست کنوني حکومت بيش از آن که صلح و امنيت بياورد باعث ناامني و قدرتمند شدن دوباره گروه طالبان مي شود. بنابراين، سه کار اساسي و بنيادي براي تضعيف گروه طالبان وجود دارد. در غير آن بايد بازگشت دوباره امارت اسلامي را منتظر باشيم و جنگ و دهشت دهه 1990 را شاهد باشيم.

دیدگاه شما