صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت ایجاد رابطه دو طرفه میان مردم و حکومت

-

ضرورت ایجاد رابطه دو طرفه میان  مردم و حکومت

در هفته گذشته موج از انتقاد ها بر حکومت وحدت ملي به خاطر کارکرد ضعيف در يک سال گذشته افزايش يافت. انتقاد ها هم از سوي مقامات حکومت وحدت ملي صورت گرفت و هم از جانب شهروندان عادي کشور. با اين حال، کمتر کسي از حکومت وحدت ملي دفاع کرد. بخش فرهنگي و رسانه اي حکومت آن قدر ضعيف ظاهر شده است که قادر به پاسخگويي منتقدين خود نبوده است. انتقاد فزاينده مي تواند پايه هاي حکومت را سست و بي بنياد سازد. احتمال بهبود کارايي حکومت در وضعيت کنوني ممکن نيست. زيرا، حکومت از فقدان مشروعيت قانوني، عدم حمايت مردم، کمبود بودجه و ... رنج مي برد. از اين جهت، انتقاد ها پايه ها و بنياد هاي حکومت سست تر مي گرداند. در ارتباط با همين مسئله، نگارنده در صدد آن است تا چند نکته را براي مصلحت عمومي بنگارد.

سقوط دولت و يا ضعيف شدن دولت به نفع هيچ کس نيست. هيچ قشر اجتماعي به جز گروه هاي دهشت افکن و تروريستي از سقوط دولت سود نمي برد. با سقوط دولت، کشور يکبار ديگر به کام جنگ و ويرانگري مي افتد. به عبارت ساده تر، ما به دوران سياه دهه 1990 باز مي گرديم. آنچه در دهه مذکور اتفاق افتاد جز تباهي، ويراني و قتل و کشت و کشتار چيزي ديگري به يادگار نمانده است. بنابراين، خلاء قدرت يکبار ديگر، علاوه بر از بين بردن دستاورد هاي بيش از يک دهه گذشته، تباهي نيز به بار مي آورد. بنابراين، لازم است که يک سري اقدامات عمومي و همه جانبه را روي دست بگيريم تا از سقوط حکومت جلوگيري نمايم.

در انتقاد هاي صورت گرفته بنيادي ترين سوال ممکن اين است که حکومت در يک سال گذشته هيچ کاري اساسي و بنيادي براي ترقي، پيشرفت و بهبود زندگي شهروندان کشور انجام نداده است. نفس اين سوال درست است. بايد تلاش صورت گيرد که شهروندان بيشتر کشور در آينده نسبت به کارکرد حکومت حساس باشد. اما در عين حال، اين سوال نيز مي تواند درست باشد. ما چه کاري براي حکومت کرده ايم؟ اگر رابطه ميان شهروندان دوطرفه است و شهروندان کشور در قبال حکومت يک سري مسئوليت هاي دارد اين سوال نيز جدي و اساسي است. در دوره، رياست جمهوري جان اف کندي، رئيس جمهور آمريکا که اوضاع و احوال آمريکا رو به وخامت بود. کندي در يک سخنراني خود گفت: در وضعيت کنوني بايد مردم از خود بپرسد که مردم براي حکومت چه کار کرده است؟ در آن زمان، کندي توانست مردم را تشويق نمايد که با حکومت بيشتر همکاري نموده و حکومت را در بخش هاي مختلف حمايت نمايد.

از آنجايي که در تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي کشور نظام استبدادي بر کشور حاکم بوده است و رابطه ميان حکومت و شهروندان وجود نداشته است و اين رابطه يک طرفه بوده است، مردم افغانستان تا حدودي با اين رابطه دو طرفه چندان آشنايي ندارد. در دوره، جديد که نظام دموکراتيک حاکم شد مردم تنها خود را حق به جانب مي گرفت. واقعيت اما، اين است که شهروندان يکسري مسئوليت هاي در قبال حکومت دارد. در ذيل تلاش مي کنم يکسري مسائل را در ارتباط با عدم اداي مسئوليت شهروندان در قبال حکومت بيان دارم.

چندي پيش که گروه طالبان بر شهر قندوز حمله نمودند، مردم به جايي حمايت از نهاد هاي ملي و حکومتي بيشتر به نفع گروه طالبان در فضا هاي مجازي کمپاين کردند. نشر کليپ هاي تصويري اعضاي گروه طالبان در فس بوک و تويتر به صورت گسترده از سوي شهروندان کشور يکي از مواردي بود، که مردم بدون تأثير آن بر روح و روان سربازان کشور و کارگزاران سياست ملي انجام دادند. بنابراين، ما بيش از آن که در برابر حکومت احساس مسئوليت نمايم، با دشمن مردم و حکومت همکاري کرديم. از اين جهت، بخش از ناکامي حکومت به عهده ما نيز هست.

در کنار آن ما هيچ گاه به نيرو هاي امنيتي کشور در برابر دشمنان مردم افغانستان حمايت نکرديم. در برخي از ولايات کشور، شهروندان مخالفين کشور را به خانه هاي خود پناه دادند. در مبارزه با دشمن ما در واقع همدست مخالفين حکومت بوده ايم. کمتر شهروند کشور فعاليت هاي مشکوک را به نهاد هاي ملي گزارش دادند. ما به جاي همکاري بيشتر با مخالفين همدست شديم و گذاشتيم تا تروريستان نيرو هاي امنيتي کشور را سلاخي نمايد. در بدخشان، قندوز، بغلان، کنر و ... بدون همکاري مردم دشمنان ما قادر به شکست نيرو هاي امنيتي ما نخواهد بود. تنها با همکاري مردم است که نيرو هاي امنيتي قادر به پاسخگويي دشمنان و تروريستان نمي شود. از اين جهت، لازم است که مردم در قبال مسئوليت خود تعهد داشته باشد و تنها توجه به خواست ها و تقاضاي خود نکند.

اين بدين معني نيست که نخبگان سياسي و افرادي در رأس قدرت تمام مسئوليت هاي خود را انجام داده باشد. بلکه بخش زيادي از ناکامي به عهده نخبگان سياسي است. نخبگان سياسي به جاي توجه به تقاضا ها و خواست هاي مردم بيشتر درگير زد و بند هاي تقسيم قدرت در درون حکومت بودند. بخش از انرژي و نيروي حکومت صرف معامله ها شد. اين خلاء باعث شد که هم کار ها انبار شود و هم دشمنان کشور از فرصت استفاده کرده و حملات زيادي را در سراسر کشور سازماندهي نمايد. اگر بخواهيم وضعيت وخيم تر نگردد لازم است که يک گفتمان ايجاد نمايم که شهروندان کشور در کنار انتقاد از کارکرد هاي حکومت در مواردي از حکومت حمايت نمايد و حکومت نيز مسئوليت ها و کارکرد هاي خود را انجام دهد.

بنابراين، حکومت قبل از همه لازم است که بخش رسانه هاي خود را فعال سازد. فعاليت هاي فرهنگي خود را در سطح کلان گسترش دهد. از اين طريق، بتواند پاسخ به مخالفين و تبليغات دشمن بدهد. در عين حال، رابطه دو طرفه ميان شهروندان و حکومت افزايش يافته و مردم نسبت به وضعيت خوشبين گردد. اما قبل از همه شکل گيري همگرايي در دورن حکومت ميان دو تيم لازم و ضروري است. تا زماني که دو تيم بر سر تقسيم قدرت و سياست ها و برنامه ها توافق نکند، امکان هر گونه بهبود وضعيت ناممکن و عملي نيست. بلکه وضعيت آشفته تر خواهد شد.

در پايان اين نوشتار بايد متذکر شد که براي بهبود وضعيت لازم است که شکاف ميان مردم و حکومت پر گردد. اين شکاف بايد بر مبناي مسئوليت دو طرف در قبال همديگر از بين برود. اما، اين کافي نيست. زيرا، علل شکل گيري اين شکاف تنش ها در درون حکومت وحدت ملي بر سر تقسيم قدرت مي باشد. بنابراين، لازم است که دو طرف بر سر تقسيم قدرت و سياست ها و برنامه هاي کلي توافق نمايد و نگذارد بيش از اين، شکاف ها عميق گردد. ادامه وضعيت، بدون شک حکومت را با سقوط مواجه مي سازد. جنگ همه عليه همه امکان پذير مي گردد. در آن صورت، هيچ کس سود نخواهد بود. برنده واقعي گروه طالبان و ديگر تروريستان خواهد بود.

دیدگاه شما