صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت بازخوانی دوران امارت اسلامی

-

ضرورت بازخوانی دوران امارت اسلامی

گروه طالبان در سال 1994 ظهور کرد. در سال 1996 بخش هاي زيادي از خاک افغانستان را تحت کنترل خود در آورد. با وجود مقاومت ها از شمال و مناطق مرکزي کشور طالبان بخش هاي زيادي از خاک کشور را زير کنترل خود در آورده بود. امارت اسلامي بر مبناي شريعت به وجود آورده بود. در زمانه اي که شوراي قندهار تصاميم مهم و اساسي را مي گرفت اما با به وجود آمدن شوراي کابل و تضاد ميان اين دو شورا ملا عمر قدرت را از دو شورا گرفت و خود شخصا در رأس هرم قدرت قرار گرفت و اساسي ترين و مهمترين تصميم ها را مي گرفت. دوره حاکميت گروه طالبان دوره تاريک و قرون وسطايي افغانستان به شمار مي آيد. قوانين موضوعه يکسره از بين رفت. شريعت با فهم بنيادگرايانه و خشن آن جايگزين شد. زنان به عنوان نيم از پيکره جامعه در درون خانه ها ميخکوب شد و اجازه فعاليت و بيرون آمدن از آن ها گرفته شد. حقوق اطفال ناديده گرفته شد. نوجوانان زير هجده سال در ميدان هاي جنگ برده شد. قتل عام هاي زيادي در شمال و مناطق مرکزي کشور صورت گرفت. همه اين موارد نيازمند بازخواني مجدد و ياد آوري است. در ذيل تلاش مي کنم ضرورت بازخواني را گوشزد نموده و برخي از رويداد هاي تاريک و دهشتناک را بازخواني نمايم.

اول؛ از سال هاي اخير حکومت حامد کرزي، رئيس جمهور قبلي افغانستان اوضاع امنيتي بدتر شد. اکنون، بنا بر گزارش سازمان ملل متحد گروه طالبان بخش هاي زيادي از خاک افغانستان را تحت کنترل دارد و به صورت بالفعل شهر هاي افغانستان را تهديد مي کند. کنترل قندوز و تهديد شهر غزني نمونه هاي از قدرتمند شدن و تهديد گروه طالبان عليه حاکميت حکومت مرکزي است. گروه طالبان بدون حمايت مردم قادر به پيشروي و تهديد نيست. ميان مردم و گروه طالبان روابط دو طرفه وجود دارد. بدين معني که مردم در نقاط مختلف کشور به گروه طالبان پناه مي دهد و در سايه اين پناهدهي اين گروه قادر به اجراي برنامه هاي خود مي شود. بازخواني دوران تاريک حکومت طالبان مي تواند مردم را از همراهي و کمک و حمايت گروه طالبان باز دارد. اين بازخواني نيازمند حمايت حکومت مرکزي است. با اين حال، بازخواني بايد در سطح کلان و ملي صورت گيرد. رسانه ها بايد بسيج شود و بخش هاي از عملکرد سياه و تاريک و خفقان آور دوران امارت اسلامي را بازتاب دهد. تنها با اين کار امکان سلب حمايت مردم از گروه طالبان ممکن مي گردد.

دوم؛ گروه طالبان فرصت تحول را از افغانستان گرفته است. اين گروه بيش از همه به پشتون ها ضربه وارد نموده است. اگر در سال هاي پسا طالبان مکاتب و دانشگاه ها در ولايت هاي شمالي، مرکزي، شرقي کشور باز بود در خيلي از ولايت هاي پشتون نشين فرصت هاي سواد آموزي و حرکت مدني از پشتون ها گرفته شده بود. براي همين، امروزه اشرف غني بيش از همه در ميان پشتون ها با جالش مواجه است. پشتون ها به خاطر پايين بودن سطح سواد و عدم درک برنامه ها و سياست هاي اشرف غني قادر به درک و همراهي او نيست. به خاطر سلطه گروه هاي سنتي در جامعه افغانستان نسل تحصيل کرده افغانستان به صورت عموم و نسل تحصيل کرده پشتون ها قادر به ايستادگي در برابر نسل سنتي جامعه پشتون نمي باشد. از اين جهت، پشتون ها پاشنه آشيل اشرف غني و تيم همراه او در ارگ رياست جمهوري شده است. بازخواني دوران امارت اسلامي طالبان بيش از همه در ميان جامعه پشتون کشور ضروري است. از اين جهت، اشرف غني و تيم همراه او بايد اين مهم را انجام دهد تا جامعه پشتون يکبار ديگر تکان خورده و از حمايت گروه بنياد گرا و دهشت افکن دست بکشد و راه مدنيت و علم اندوزي را در پيش گيرد. رشد گروه طالبان ضربه به تمام بدنه جامعه افغانستان محسوب مي شود اما تاريخ نشان مي دهد که پشتون ها بيش از ديگر گروه هاي اجتماعي ضربه سنگين تر را متحمل مي شود/شده است.

سوم؛ قدرت گرفتن گروه طالبان باعث گسترش مهاجرت در سطح کلان مي شود. در عين حال، افغانستان را يکبار ديگر در انزواي بين المللي قرار مي دهد. در دوران امارت اسلامي تنها دو کشور حکومت گروه طالبان را به رسميت شناخته بود. پاکستان و عربستان دو کشوري بود که حکومت گروه طالبان را رسميت شناخته بود. از طرف ديگر، گروه طالبان عملا پيوند خود را با سازمان هاي بين المللي همچون سازمان ملل متحد قطع کرده بود و علنا دشمني خود را با ابرقدرت ها اعلان نموده بود. ضربه گروه طالبان به لحاظ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سنگين بود. وضعيت آشفته کنوني تا اندازه زياد بر مي گردد به دوران سياه و تاريک گروه طالبان. بنابراين، بازخواني و يادآوري دوران تاريک حکومت موجب جلب حمايت مردم از حکومت مرکزي و دموکراتيک کشور مي گردد و در مقابل حمايت از گروه طالبان را کاهش مي دهد.

يادآوري سياست اين گروه در برابر زنان، اطفال، مواد مخدر، اعمال سخت شريعت اسلامي بر بنياد فهم بنيادگرايانه از مواردي است که رسانه ها و حکومت مي تواند آن ها را بازخواني نمايد. در آن دوره، زنان و دختران از رفتن به مکتب محروم شدند و حق کار کردن در بيرون از آن ها گرفته شده بود. در عين حال، گروه طالبان دستور داده بود که شيشه هاي خانه ها بايد سياه باشد تا زنان و دختران از بيرون ديده نشود. به عبارت ديگر، گروه طالبان نور آفتاب را از زنان کشور گرفته بود. موارد بسياري ديگر وجود دارد که نيازمند بازخواني است.

با اين حال، بازخواني بايد با احتياط کامل صورت گيرد. امکان قطبي شدن جامعه وجود دارد. در دوران امارت اسلامي وقتي گروه طالبان دست به قتل عام زدند، جامعه به دشت دو قطبي شده بود. شکاف عميق ميان پشتون ها و ديگر گروه هاي اجتماعي وجود داشت. به همين خاطر، بازخواني آن دوران نبايد منجر به قطبي شدن جامعه و افزايش تنش ميان گروه هاي اجتماعي گردد. بلکه بازخواني همراه با مديريت صورت گيرد تا مبادا اين بازخواني موجب آن شود تا احساس برخي جريحه دار گردد و آشوب اجتماعي بپا شود.

در پايان يک بار ديگر با توجه به قدرتمند شدن گروه طالبان و حمايت و همکاري مردم و عقب ماندگي و عدم همراهي پشتون ها از حکومت مرکزي لازم است که رسانه ها و حکومت مرکزي بازخواني از دوران امارت اسلامي در سطح ملي و کلان انجام دهد تا از اين طريق بتواند پايه هاي گروه طالبان در ميان مردم را سست نموده و کنترل وضعيت را دوباره به دست گيرد. تا زماني که گروه طالبان از سوي مردم مورد حمايت قرار نگيرد، امکان شکست آن ها به صورت تمام عيار ممکن و عملي نيست. بنابراين، حکومت وحدت ملي همراه با رسانه ها لازم است که تبليغات گسترده عليه گروه طالبان آغاز نمايد تا اين گروه از بنياد در اذهان عامه مردم شرور معرفي گردد.

دیدگاه شما