صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خشم طبیعت و همیاری انسانی!

-

 خشم طبیعت و همیاری انسانی!

چند روز پيش زلزله اي با قدرت7، ريشتر نزديک بسياري از بخش هاي کشور را بشمول بعضي از کشور هاي همجوار را لرزاند. در اين رابطه گزارش ها حاکي از آنست زلزله‌ي روز دوشنبه گذشته با قدرت 7.دهم ريشتر که مرکز آن در ولسوالي جرم بدخشان بوده است؛ تاکنون تلفات و زخمي هاي بسياري برجاي گذاشته است. هم چنين خسارات برجاي مانده ناشي از اين زلزله نيز گسترده و تکان دهنده مي باشد. اين زلزله که گفته مي شود بزرگترين زلزله در سال‌هاي اخير در افغانستان بوده است، ساعت 1:40 دقيقه ظهر روز دوشنبه گذشته اتفاق افتاده است. حکومت نيز در اين رابطه جلسه فوري تشکيل داده و دستور اقدام هاي مقتضي را جهت مديريت بحران ناشي از زلزله را صادر نموده است.

افغانستان يکي از محدودترين کشور هاي جهان است که در برابر مصايب طبيعي به شدت آسيب پذير مي باشد. اين آسيب پذيري علت هاي مختلفي دارد. عدم توسعه کشور از مهم ترين عوامل اين آسيب پذيري محسوب مي شود. محروميت همه جانبه اي که در کشور وجود دارد ، عدم دسترسي جامعه به سهولت ها و امکانات اوليه زندگي ، بخصوص در عرصه ساخت و ساز منازل ، راههاي ارتباطي ، عدم برخورداري از سازمانهاي امدادي مجهز و با تجربه و... سبب گرديده است که مردم در برابر کوچکترين حادثه طبيعي و غيرطبيعي جان خود را در خطر ببينند. چنانچه چند روز قبل ، در اثر بارندگي هاي شديد در کابل ، پايتخت کشور ، يک تن از شهروندان کابل به علت فرو افتادن در يک چاله ، و نبودن امکانات نجات توسط شهرداري ، جان خود را از دست داد. جالب اينجاست که جسد اين فرد بعد از چندين روز، آن هم توسط يک چنگک بدست آمد !

مردم ما در حالي با حوادث سخت طبيعي دست و پنجه نرم مي نمايند که تا هم اکنون از مصايب و پس لرزه هاي بحران هاي سي ساله نجات نيافته اند. جنگ و خشونت هنوز در کشور جريان دارد. مخالفين مسلح در ولايات و مناطق دور افتاده امنيت زندگي و کار را از مردم سلب نموده اند. در نواحي که تحت کنترل دولت قرار دارد بعلت بي قانوني و فساد اداري و فقر و بيکاري که بصورت گسترده و عميق وجود دارد ، مردم کاملا در ناامني و ياس بسر مي برند. بررسي کوتاه از وضعيت جاري کشور نشان ميدهد که متاسفانه برخلاف ادعا هاي گزاف وغير واقعي که درباره کمک به مردم افغانستان و مسئله بازسازي صورت مي گيرد ، کم ترين توجه در زمينه هاي ياد شده صورت گرفته است. فقر و بيکاري در کشوري که در هرقدم آن نياز به کار و سازندگي است خود بيانگر عمق فاجعه همه جانبه مي باشد. با آنکه طي ساليان گذشته بارها مردم و نهاد هاي اجتماعي و سياسي صداي اعتراض خود را نسبت به عدم توجه درباره بازسازي و ايجاد شغل و کار براي مردم بلند نموده اند ، اما متاسفانه که گوش مسئولين در اين باره کر و ناشنوا بوده است. و صدتاسف که اين وضعيت در سال روان بيش از گذشته تشديد گرديده است. مسئولين حکومتي در طي چند سال گذشته فقط به فکر حفظ مقام و رتبه خود بوده و يا تلاش نموده اند که در فرصت پيش آمده ذخاير و منابع پولي خود را از جيب ملت محروم پر نمايند.

متاسفانه ادامه وضع موجود سبب گرديده است که ساختار اداري و ارائه خدمات به جامعه از سوي حکومت در حد حرف باقي بماند. با گذشت سيزده سال هنوز حکومت از داشتن يک برنامه و نيروي آماده در حوادث غير مترقبه کشور محروم است. اين در حالي است که سازمان هاي چون هلال احمرافغاني وجود دارد ، بخشي از وزارت داخله در اين رابطه مسئوليت مستقيم دارد. از همه بالاتر اينکه کميسيون حالات اضطرار از سوي رئيس جمهور تشکيل گرديده است.

در يک جامعه مسئول بايد اين سوال مطرح باشد که وظيفه نهاد هاي يادشده چيست ؟ آيا آنان به وظايف خويش مسئولانه عمل نموده اند ؟ اگر آنان بوظايف خويش آگاهي دارند ، و بوظيفه خود عمل نموده اند ،پس اين کاستي ها و عدم رسيدگي به آسيب ديدگان جامعه چه توجيهي دارد؟ اما در جامعه اي که احساس مسئوليت وجود ندارد ، حکومتي که خود را در برابر سرنوشت مردم مسئول نمي داند ، فقط بايد منتظر فاجعه بود. در آن جامعه جز فاجعه و پيامد هاي ناگوار آن چيز ديگري نمي توان انتظار داشت. البته اين اعتراض آن دسته از تلاش ها و کوشش هاي صورت گرفته را نفي نمي نمايد. اما واقعيت آنست که ميزان و چگونگي رسيدگي به آسيب ديدگان طبيعي در کشور در حد استندرد نبوده و حداقل آن نيز با ترديد صورت مي گيرد.

حقيقت تلخ ديگري که بايد به آن اشاره داشت اينست که در جامعه فقير، در کشوري که دچار زمامداران فاسد و بي کفايت گرديد ، در حکومتي که جز فساد و جاه طلبي و زر اندوزي ، خدمت براي مردم مطرح نباشد ،اگر هر نعمتي وجود داشته باشد ، اين نعمت براي آن جامعه بدل به نقمت مي گردد. اگر مصيبتي نازل گردد ، آن مصيبت چند برابر مي شود. به همين دليل اگر نزول رحمت الهي در زمستان صورت ميگيرد در جامعه ما به دليل فقدان امکانات و نبود سهولت هاي لازم و بي توجهي زمامداران ، برف زمستاني موجب بلا و عذاب مردم مي گردد. اگر در بهار باران مي بارد تا خشک سالي هاي چندساله رفع گردد ، بازهم بخاطر بي توجهي مسئولان در ساختن بندها و جايگاههاي ويژه اي که بتوان سيلاب را کنترل و مهار نمود ، اين باران بدل به نقمت مي گردد. حال اگر در حادثه اي چون زمين لرزه چند روز گذشته بوقوع بپيوندد ، طبيعي خواهد بود که مصيبت چند برابر خواهد شد. براستي براي مردم مصيبت زده افغانستان بسيار سخت و جانکاه است که هنوز از مصائب بحران و جنگ هاي گذشته رهايي نيافته اند ، سايه شوم نا امني بر زندگي شان مستولي است ، دشمنان انسانيت هر لحظه جان آنان را در معرض تهديد و مرگ قرار ميدهند ، در چنين وضعيتي خشم طبيعت نيز نازل مي گردد. وقوع چنين حوادثي فقط مصيبت ، درد و رنج مردم را افزايش خواهد داد و آينده را در برابر چشمان غم گرفته شان تيره تر خواهد ساخت! آنان سوگمندانه در غم و مصيبت خويش سوگوار اند و مي سوزند ، اما زمامداران و سياست بازان در سوداي بقاي قدرت و اشباع حس قدرت طلبي شان ، برگور هاي جان باختگان چنين مصيبت هاي به پاي کوبي مشغول اند و از خنده هاي زهردار نسبت به حال اين مردم رنج ديده لذت مي برند!

حقيقت روشن آنست که اگر زندگي و طبيعت بر ما خشم گرفته است و چالش هاي متعددي را سرراه ما قرار داده است انسانيت و شعور انساني ما حکم مي نمايد که ما بعنوان جامعه بشري در مقابل خشم طبيعت، رأفت و نوع دوستي و همياري انساني خود را تقويت نماييم. رويدادهاي طبيعي بايستي زنگ بيدار باش را براي ما بصدا در آورد. اگر ما بعنوان انسان به يکديگر ياري نرسانده و به نداي وجدان گوش فرا ندهيم هرگز قادر نخواهيم بود که در برابر مشکلات و فجايع و رويدادهاي طبيعي و غيرطبيعي موجوديت خود را حفظ نماييم. هرچند در اين راستا حکومت بعنوان نهاد مسئول بصورت مستقيم مسئوليت دارد که پيشگام باشد و تدابير و اقدام ها و امکانات لازم را جهت کمک رساني و امداد از آسيب ديدگان فراهم گرداند، اما پرواضح است که مسئوليت شهروندان نيز در اين باره جدي و مهم مي باشد. به معناي ديگر انسانيت انسان ها معمولا در شرايط بحراني و خطر و رويدادهاي سخت و تلخ آشکار مي گردد.

دیدگاه شما