صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فقدان سیاست فرهنگی و ناکارآمدی نهاد های تحصیلی عامل رشد بنیادگرایی در میان دانشجویان

-

فقدان سیاست فرهنگی و ناکارآمدی نهاد های تحصیلی عامل رشد بنیادگرایی در میان دانشجویان

استادان و دانشجويان دانشگاه ننگرهار چندي پيش در يک تظاهرات پرچم داعش، گروه طالبان و حزب اسلامي گلبدين حکمتيار را بلند کرده بود. در پي آن رئيس جمهور هيئتي را موظف ساخت تا اين مسئله را تحقيق و بررسي نمايد. هيئت نتايج بررسي هاي خود را روز دوشنبه در اختيار رسانه ها گذاشت. در نتيجه بررسي هاي اين هيئت مشخص شده است که 200 تن از دانشجويان و استادان با گروه هاي داعش، طالبان و حزب اسلامي در ارتباط بوده است. از اين ميان تنها، 27 تن آن ها توسط امنيت ملي افغانستان بازداشت شده اند. سر در آوردن گروه هاي داعش، طالبان و حزب اسلامي گلبدين حکمتيار از مراکز عملي و دانشگاهي تکان دهنده است. اين رويداد نشان مي دهد که گروه هاي شورشي ريشه هاي عميق در لايه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي جامعه ما دوانده است. زماني که دانشگاه به عنوان منبع توليد فکر و دانش مرکز فعاليت گروه هاي شورشي قرار گيرد، بيرون از دانشگاه بدون شک، ريشه هاي آن ها عميق تر است. وقتي گروه هاي تندرو و دهشت افکن و تروريست قادر به منحرف کردن اذهان دانشجويان و استادان دانشگاه باشد، تغيير ذهنيت مردم عادي کاري دشواري نيست و اين نشان از فعاليت گسترده فکري و فرهنگي گروه هاي دهشت افکن مي دهد. اکنون، پرسش اين است که ريشه دواندن افکار تروريستي در دانشگاه هاي کشور ناشي از چيست؟ آيا نهاد هاي فرهنگي و تحصيلات عالي کشور قادر ناکارآمد است و يا اينکه سياست هاي فرهنگي دولت در مبارزه با تروريسم و دهشت افکني دچار کج‏تابي ها و فراز و نشيب مي باشد. نوشتار کنوني سعي بر پاسخ گويي به اين پرسش ها را دارد.

دانشگاه مهمترين نهاد توليد انديشه و فکر است. پيوندي عميق ميان دگرگوني ها و تغييرات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي با دانشگاه برقرار است. به عبارت ديگر، دگرگوني و تحولات در يک جامعه بدون ارتباط با دانشگاه ها و ديگر مراکز توليد فکر و انديشه ممکن نيست. ريشه بسياري از تحولات کنوني در دنيايي معاصر ريشه در مراکز تحصيلي دارد. با اين حال، پيوند نهاد هاي تحصيلي با دگرگوني ها و تحولات در جامعه ما به گونه اي ديگر رقم خورده است. در دوران کمونيست ها، دانشگاه ها سياسي شد. دانشگاه مرکز فعاليت گروه ها و جريان هاي مختلف شد. با سياسي شدن دانشگاه اما، رسالت دانشگاه نيز از ميان رفت. دانشگاه نتوانست جريان هاي مختلف را به صورت بي طرف و بدور اغراض نقد و بررسي نمايد. بلکه دانشگاه محل پرورش گروه هاي جنگجو و فرصت طلب شد. گروه هاي اسلامي از درون دانشگاه ها برخاست. منازعه خشونت آميز را در سطح جامعه گسترد. از دوره کمونيست ها تا دوره جديد و پسا طالبان دانشگاه قادر به انجام رسالت خود نشد. در دوره جديد، روزنه اميد به منظور بازگشت دانشگاه به رسالت اصلي خود که همانا توليد فکر و انديشه باشد، شکل گرفت. با اين حال، رخداد ها و رويداد هاي برخاسته از درون دانشگاه هاي کشور نشانگر آن است که دانشگاه هاي کشور همچنان در رکاب گروه ها و جناح هاي سياسي و دهشت افکن و تروريست در حرکت است. اين مشکل ريشه در کجا دارد.

ريشه ناکامي دانشگاه در دوران جديد ريشه در ناکارآمدي وزارت تحصيلات عالي و کارگزاران اين وزارت و دانشگاه هاي کشور دارد. در طول چهارده سال گذشته، وزارت تحصيلات عالي کشور قادر به ارائه يک سيستم درسي متناسب با دانشگاه هاي بين المللي و منطقه اي نبوده است. در دانشگاه هاي کشور متوني تدريس مي گردد که در سه و چهار دهه گذشته تدريس مي شد. متون درسي دانشگاه ها به روز نشده است. در واقع، دانشگاه هاي کشور با متون درسي خود هيچ پيوندي با دانشگاه هاي کشور هاي منطقه ندارد. از اين جهت، دانشگاه ها قادر به آوردن تحول در فکر و انديشه دانشجويان و مردم کشور نشده است. جدا از اينکه سيستم درسي دانشگاه ها دست نخورده باقي مانده است، وزارت تحصيلات عالي هيچ گونه نظارت بر دانشگاه هاي کشور نداشته است. نه نظارت بر اساتيد دانشگاه دارد و نه از وضعيت فکري دانشجويان آگاهي دارد. اگر وزارت تحصيلات عالي آگاهي مي داشت براي بهبود وضعيت دانشگاه ها و رسالت علمي دانشگاه ها اقدامي مي کردند.

سياسي سازي و سهميه بندي دانشگاه ها از سوي نخبگان سياسي و وزارت تحصيلات عالي کشور نيز باعث شده است که تحول در دانشگاه هاي کشور به وجود نيايد. به عنوان مثال؛ صد ها نفر از تحصيل کرده هاي کشور که داراي مدرک داکتري و ماستري مي باشد، قادر نبوده است وارد دانشگاه هاي دولتي کشور گردد. زيرا، يا در جناح سياسي قدرتمند نبوده است و يا از يک اقليت قومي بوده است. در عوض افرادي و کساني در دانشگاه ها به عنوان استاد استخدام شده است که يا سواد کافي ندارد و يا انديشه کهنه و بنيادگرايانه دارد.

در کنار اين مسئله روابط اساتيد و دانشجويان در دانشگاه هاي کشور عقلاني نيست. دانشجويان کشور حق پرسش و اعتراض و نقد ديدگاه هاي اساتيد کهنه انديش را ندارد. نقد و اعتراض دانشجويان با تهديد و بيرون انداختن دانشجويان از دانشگاه منجر مي شود. کارگزاران وزارت تحصيلات عالي و مسئولين دانشگاه هاي نيز از رويکرد اساتيد دانشگاه حمايت مي کند. در يک چنين فضاي، ذهن دانشجويان بسته بار آورده و قوه تحليل و بررسي و نقد را پيدا نمي کند و براي همين، بدون ارزيابي و برخورد عقلاني پديده ها و انديشه ها آن ها را مي پذيرد. گرايش دانشجويان دانشگاه ننگرهار به داعش، طالبان و حزب اسلامي ناشي از بسته ماندن ذهن آن ها است. بنابراين، بخش مهم مسئله ريشه در نارکارآمدي وزارت تحصيلات عالي دارد.

سياست فرهنگي کشور در برابر گروه هاي دهشت افکن و تروريست نيز ضعيف است. دولت بار ها سخن از مصالحه با گروه هاي دهشت افکن را به ميان آورده است اما هيچ گاه براي جلوگيري از رشد انديشه هاي بنيادگرايانه در نسل جديد انديشه بديل ارائه نتوانسته است. اگر چهارده سال گذشته را بررسي نمايم هيچ سياست فرهنگي منجم براي زدودن انديشه هاي بنيادگرايانه از سوي حکومت ارائه نشده است. بنابراين، بخش از مسئله به ناکامي حکومت در ارائه يک سياست فرهنگي منجم نيز بر مي گردد. وقتي در برابر سياست هاي فرهنگي گروه هاي دهشت افکن بديل وجود نداشته باشد و ذهن بسته دانشجويان و مردم قادر به تحليل نباشد، بدون شک، انديشه هاي بنيادگرايانه مورد پذيرش قرار مي گيرد و مردم به صفوف دهشت افکنان مي پيوندد.

در پايان بايد گفت که در پيش گرفتن رويکرد امنيتي به مقوله تروريسم و دهشت افکني و فقدان يک سياست فرهنگي منجم در مبارزه با تروريسم و دهشت افکني و ناکارآمدي وزارت تحصيلات عالي عامل اصلي رشد انديشه هاي بنيادگرايانه در جامعه و در ميان دانشجويان دانشگاه هاي کشور مي باشد. يک تحول بنيادي و اساسي در سيستم و کارگزاران نهاد هاي دانشگاهي و تحصيلي لازم است. در عين حال، لازم است که نخبگان در رأس قدرت در مبارزه با تروريسم و دهشت افکني سياست فرهنگي نيز ارائه نمايد. مبارزه با دهشت افکني تنها با رويکرد امنيتي پاسخگو نيست.

 

دیدگاه شما