صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مبارزه با طالبان نیازمند حضور دراز مدت جامعه جهانی در افغانستان

-

مبارزه با طالبان نیازمند حضور دراز مدت جامعه جهانی در افغانستان

مقام هاي وزارت دفاع آمريکا، پنتاگون به آژانس خبري فاکس نيوز گفته است که پنتاگون به دنبال حفظ پايگاه نظامي بگرام پس از سال 2017 ميلادي مي باشد. آن ها گفته اند که اين تصميم به دنبال نفوذ و قدرتمند شدن گروه طالبان در افغانستان اتخاذ شده است. در ماه هاي اخير، فعاليت گروه طالبان در سراسر کشور افزايش چشم گير يافته است. چندي قبل، اين گروه توانست ولايت کندز را سقوط دهد و کنترل آن را به دست بگيرد. در عين حال، اين گروه توانست ولسوالي سنگين ولايت هلمند در جنوب افغانستان را از کنترل نيرو هاي امنيتي افغانستان خارج کرده و براي مدتي کنترل آن را به دست گيرد. به دنبال اين رويداد ها، رسانه هاي غربي از استراتژي ايالات متحده آمريکا در افغانستان انتقاد کرد و خروج نيرو هاي آمريکايي از افغانستان را به معني بازگشت دوباره گروه طالبان خواند. آيا حضور نيرو هاي بين المللي در افغانستان براي حفظ نظام و تضعيف گروه طالبان يک امر ضروري است؟ آيا نيرو هاي امنيتي افغانستان قادر به گرفتن امنيت کشور نيست؟ در نوشتار کنوني سعي مي کنم اين مسئله را مورد تجزيه و تحليل قرار دهم.

بيش از يک دهه است که نيروهاي بين المللي براي مبارزه با دهشت افکني و تروريسم در افغانستان مي جنگند. اگر چه، مأموريت اصلي نيروهاي بين المللي مبارزه با شبکه القاعده خوانده شده بود اما واقعيت امر اين است که نيروهاي بين المللي در افغانستان بيشترين جنگ را با گروه طالبان داشته اند. در همان سال هاي نخست حضور نيروهاي بين المللي در افغانستان گروه طالبان و شبکه القاعده شکست سنگين را متحمل شدند. بخش از نيرو هاي القاعده از افغانستان خارج شد و سران اصلي اين شبکه کشته شدند. جنگ با القاعده در واقع در همان سال هاي نخست پايان يافته بود. اما جنگ با حاميان القاعده ادامه يافت. براي سال هاي متمادي گروه طالبان در برابر نيرو هاي بين المللي و نيرو هاي امنيتي افغانستان مقاومت نمودند.

در سال هاي نخست مبارزه با دهشت افکني و تروريسم تعريف روشني از دشمن وجود داشت. جورج بوش، رئيس جمهوري قبلي ايالات متحده آمريکا با صراحت بيان داشته بود که کساني که با ما نيست عليه ماست. بنابراين دشمن ماست. در آن زمان گروه طالبان دست از حمايت شبکه القاعده برنداشت. از اين جهت، دشمن ايالات متحده آمريکا شناخته مي شد. حکومت افغانستان با اقتداء به استراتژي ايالات متحده آمريکا گروه طالبان را دشمن خود مي دانستند. سال ها جنگ با گروه طالبان اما نتيجه اي ملموس در پي نداشت. حکومت افغانستان و جامعه جهاني قادر نشد تا گروه طالبان را نيست و نابود کند. به همين خاطر، آن ها تغييري در استراتژي نظامي خود به وجود آورد. تلاش نمود گروه طالبان را از شبکه القاعده و تروريسم جدا سازد. اين مسئله با طرح گفتگوي صلح و مصالحه ممکن گرديد. براي اولين بار، حامد کرزي مسئله مصالحه و گفتگو با گروه طالبان را در سال 2004 مطرح کرد اما سخن او شنيده نشد. بعد ها اين مسئله مورد توجه مقامات ايالات متحده آمريکا و ديگر کشور ها غربي قرار گرفت و طرح مصالحه و گفتگو با گروه طالبان روي دست گرفته شد.

چندين سال، پروسه صلح در دو سطح داخلي و بيروني دنبال شد اما هيچ نتيجه اي در پي نداشت. مقامات آلمان، ايالات متحده آمريکا، قطر نماينده هاي گروه طالبان را در آلمان ملاقات نمودند اما به نتيجه نرسيدند. اين ملاقات ها براي مدت ها دنبال شد و کم کم کشور هاي مختلف درگير آن شد اما نتيجه آن باز شدن دفتر قطر بود. در واقع باز شدن دفتر قطر نتيجه سال ها تلاش ها ايالات متحده آمريکا، آلمان، قطر، بعد ها انگليس، پاکستان بود. تا هنوز، دفتر قطر کمک به روند صلح ننموده است. احتمال نقش مثبت دفتر قطر در روند صلح در آينده نيز تيره و تار است.

در سطح داخلي اما، گروه طالبان بيشترين سود ممکن را از روند گفتگوي صلح به دست آورد. آن ها توانست بخش از نيرو هاي خود را از زندان هاي افغانستان، ايالات متحده آمريکا و پاکستان آزاد نمايد. در جانب مقابل، حکومت افغانستان هيچ نتيجه اي به دست نياورد. گروه طالبان با آزاد نمودن نيرو هاي خود از زندان هاي افغانستان توانست دوباره خود را سازماندهي نمايد. آرايش جديدي به صفوف نيرو هاي خود در ميدان جنگ بدهد. يکي از دلايل موفقيت گروه طالبان در وضعيت کنوني ناشي از همين مسئله است.

بعد از سال ها جنگ و پيشبرد پروسه صلح اکنون دوباره گيربانگير گروه طالبان شده ايم. در گذشته اگر اين گروه تنها در ولايات جنوب و جنوب شرق کشور نفوذ داشت اکنون ولايت هاي شمال کشور را نيز تهديد مي کند. اکنون، ايالات متحده آمريکا تصميم گرفته اند که سربازان خود را در افغانستان حفظ کند و پايگاه نظامي خود را در بگرام نيز حفظ کند. اين تصميم اگر چه دير اتخاذ شد اما با اين حال، تصميم درست براي حمايت از نيرو هاي امنيتي کشور در ميدان جنگ است. اميدوارم که اين تصميم تنها به حضور صرف نيرو هاي بين المللي در افغانستان نگردد بلکه نيروهاي بين المللي يکبار ديگر در ميدان هاي جنگ حضور به هم رساند و دوشادوش نيرو هاي امينتي کشور با گروه هاي دهشت افکن مبارزه نمايد.

با اين حال، هيچ تغييري در سياست حکومت وحدت ملي مشاهده نمي شود. حکومت همچنان به دنبال از سر گيري پروسه صلح است و اميدوار است تا از طريق پروسه صلح بتواند گروه طالبان را وارد چارچوب دولت سازد و به اين گروه سهمي از کيک قدرت دهد. به همين خاطر، تأکيد زياد بر نقش پاکستان در روند گفتگوي صلح دارد. دقيقا همين مسئله نگران کننده است. زيرا، مسئله گفتگو با گروه طالبان اراده سياسي نخبگان سياسي را براي مبارزه با اين گروه از بين برده است. در شرايط کنوني ما تنها قرباني مي دهيم. اين قرباني دادن ها ممکن است شکاف عميق ميان نيرو هاي امنيتي و بخش سياسي حکومت و همچنين ميان مردم و حکومت ايجاد نمايد. در آن صورت، هرج و مرج زياد مي شود. بنابراين، در شرايط کنوني که گروه طالبان قدرتمند شده اند و در ولايت هاي مختلف قلمرو حاکميت حکومت را تهديد مي کند لازم است که تغييري در استراتژي حکومت وحدت ملي در قبال اين گروه صورت گيرد. فراموش نکنيم از زماني که پروسه صلح يک بار ديگر بر سر زبان ها آمده است فعاليت گروه طالبان نيز بيشتر شده است. اين نشان از آن است که اين گروه حاضر به گفتگو و مصالحه با حکومت افغانستان نيست.

در پايان اين نوشتار بايد متذکر شوم که ماندن نيرو هاي آمريکايي در افغانستان و حفظ پايگاه بگرام بعد از سال 2017 کاري نيکويي است. حضور آن ها به معني دوام مبارزه با گروه هاي دهشت افکن و دوام دموکراسي در کشور است. با اين حال، براي تحکيم پايه هاي حکومت و دموکراسي لازم است که يک دگرگوني در استراتژي حکومت نيز به وجود آيد.

دیدگاه شما