صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چشم انداز امنیت کشور درسال 2016

-

چشم انداز امنیت کشور درسال 2016

با فرارسيدن سال نو ميلادي 2016، پانزده سال است که مردم ما نظام سياسي جديد را پس از سرنگوني حاکميت طالبان تجربه مي نمايند. آيا سال نو ميلادي مي تواند هديه تازه براي جهانيان و خصوصا مردم ما عطا بنمايد؟ آيا همانگونه در برپايي جشن سال نو دل ها شاد و آرزومند مي گردد، مردم ما نيز در روزهاي سال جديد شادي و اميد را در زندگي خود شاهد خواهند بود؟ براستي چشم انداز وضعيت زندگي در سال پيش روي ميلادي چگونه است؟ آيا مردم ما در سال نو ميلادي از نگراني و آسيب انفجارها و ناامني ها مصئون خواهند بود؟ چرا از ميان اين همه گزينه، فقط گزينه امنيت در سرلوحه خواسته ها و آرزوهاي مردم ما قرار گرفته است؟و...

شايد در آغاز و بصورت خلاصه بتوان گفت که حادثه عمليات انتحاري در اولين روز سال 2016 ميلادي، در مرکز شهرکابل، پايتخت کشور پاسخ پرسش هاي مطرح شده را داده باشد. انجام عمليات انتحاري در شامگاه نخستين روز سال نو ميلادي زنگ خطر و هشدار باش را براي مردم و نيروهاي امنيتي به صدا در آورد که زياد دل خوش ساز و نواهاي جشن سال نو نباشيد. هنوز صداي انفجار و انتحار اين قدر بلند هست که بقيه صدا ها را تحت الشعاع قرار دهد.

واقعيت امر آنست که مروري بر پانزده سال پيش از نگاه و آرزو دوباره در خاطره ها زنده مي گردد که بيش از يک دهه قبل تصور مي گرديد که با بر اندازي سلطه طالبان ، تصور عمومي بر اين بود که افغانستان مرحله بحراني خود را پشت سر نهاده است . اين تصور زماني قوت گرفت که هم خواست و اراده داخلي و هم خواست و اراده جهاني بسوي ايجاد ثبات و امنيت در کشور معطوف گرديد . تصويب قانون اساسي ، انجام انتخابات رياست جمهوري و پارلماني ، شکل گيري و ايجاد ساختار هاي سياسي و نظامي و اقتصادي فاکتور هاي موثر بودند که خوش بيني عمومي را نسبت به عبور از دوران بحران به مرحله ثبات و سازندگي را پر رنگ مي ساخت . به همين دليل مردم نه تنها از نظام سياسي نو پا حمايت بي دريغ نمودند ، بلکه بسياري از مهاجرين که سالها ترک ديار نموده بودند به وطن بازگشتند . بسياري از افراد مسلح و وابسته به گروپ هاي نظامي ، تعلق خاطر خود را از آنان بريدند ، سرمايه داران داخلي و خارجي جهت سرمايه گذاري در افغانستان به تکاپو افتادند . رنگ و رخ زندگي هر روز جلوه تازه تر و فروغ روشنتري بخود مي گرفت . جوش وخروش واميدواري هاي فزاينده وغيرقابل توصيف در سيماي مردم مشاهده مي گرديد ، وضعيت پيش آمده در سال نخست پس از سقوط طالبان به اندازه اي خوش بينانه و مثبت بود که شايد در چندين دهه اخير بي سابقه تلقي شود . اما گويا همه اين ها خواب و دولت مستعجلي بيش نبود . زيرا پس از چندي موجي از نا آرامي ها و نارضايتي ها تمام کشور را در بر گرفت . با گذشت زمان اين ناآرامي ها رو به فزوني نهاد . بطوري که اينک بسياري از مناطق کشور حتا پايتخت کشور امنيت و ثبات نسبي خود را از دست داده است . اوضاع و جريان جاري در کشور، افکار عمومي در داخل و خارج ، خواست و اراده همگاني داخلي و بين المللي کاملا سير معکوس بخود گرفته است . آنچه که اينک در کشور ميگذرد ، هيچ نشانه و علامتي از موجوديت يک نظام سياسي و حکومت مردمي حكايت نمي كند . مردم نه تنها امنيت جاني و مالي ندارند ، بلکه روز به روز در چنبره و کلافه سر درگم فساد اداري ، تشتت سياسي ، فقر و بيکاري ، نا بساماني اقتصادي بي هويتي فرهنگي ، مسخ شدن عقايد و باور ها در حال گم شدن و انحطاط مي باشند .

در شرايط کنوني ديگر کسي از آرمان ها و ايده ها سخن نمي گويد ، شور و انگيزه اي براي فعاليت و تلاش باقي نمانده است ، اميد ها و انتظارات براي فردا در روان مردم و چشم انداز جهانيان مرده است ، کشور جنگ زده افغانستان به مانند چاه ويل و ويرانه اي وحشتناک تبديل گرديده است که استوار ساختن آن با سياست هاي اعمال شده جاري و عملكرد هاي نادرست كنوني غير ممکن مي نمايد . امروز حتي خود بازيگران و كارگردانان بين المللي و داخلي ، تصميم گيرندگان قدرت به اين موضوعات معترف اند که دوران گذار و يا مرحله عبور از بحران در افغانستان طي چندين سال گذشته به ناکامي انجاميده است . اينک اين پرسش مطرح مي گردد که چرا پروسه تثبيت ثبات و امنيت و روند باز سازي افغانستان و جريان مبارزه با تروريسم اين چنين به سرعت با ناکامي مواجه گرديده است ؟ در حالي که تمام جهان و مردم افغانستان در صف واحد و با روحيه عالي از روند و تحول جديد استقبال نموده اند ؛ چرا چنين مبارزه و روندي بسرعت و بسيار غير مترقبه به بن بست مواجه گردد ؟ سوال ديگر اينست که آيا اين وضعيت را بايد پذيرفت و هيچگونه راهکاري در جهت بيرون رفت از بن بست فعلي جستجو ننمود ؟ و اگر راهکاري را جستجو نمود آن راهکار بر چه معيارهاي مي تواند استوار باشد ؟

واقعيت انکار ناپذير اينست که بر خورد جهان و زمامداران افغانستان با اوضاع پيش آمده بر مناسبات درست و نکته هاي منطقي و محاسبات واقع بينانه تنظيم نشده بود. در نخستين نگاه چنين دريافت مي شود که جهان مي خواست در افغانستان حضوري نمادين داشته باشد . آنان با سقوط طالبان همه چيز را پايان يافته تلقي نموده و امور را انجام يافته مي پنداشتند . مقامات داخلي نيز با محاسبات اشتباه آميزو ندانم کاري هاي که در ارتباط با اوضاع جاري مملکت داشتند نتوانستند که واقعيات مملکت را خوب درک نموده و.آن را خوب مديريت نمايند.

نکته مهمي که در ناکامي روند عبور از بحران و دوام ناامني ها نقش داشته است نگرش يك بعدي به قضيه صلح و ثبات در کشور مي باشد . در بيش از يکدهه گذشته موضوع امنيت و ثبات كشور فقط از منظر نظامي و برخورد با مخالفين مورد ارزيابي قرار گرفته است . حال آن كه مبرهن است موضوع امنيت دامنه فرا گير دارد . حال آنکه در همين زمينه يعني مقابله نظامي با طالبان و تروريست ها صادقانه عمل نگرديد. بلکه همواره هم نيروهاي بين المللي و هم حکومت با طالبان و تروريست ها برخورد ابزاري و معامله جويانه نمودند. متاسفانه در چنين روشي طالبان و تروريست ها موفق شدند که وضعيت ميدان بازي را به سود خود تغيير دهند. به هرروي انتظار مي رفت که روند باز سازي و عبور از بحران بايستي از ابعاد مختلف و زواياي گوناگون با دقت کافي نگريسته مي شد . ما براي رسيدن به اهداف تعيين شده ملزم هستيم كه از زواياي مختلف مسايل كشور بحران زده را ارزيابي نموده و طرح هاي واقع بينانه را ارائه داريم . عنصر ديگري كه در ناكامي روند عبور از بحران دخالت دارد اينست كه حكومت قبلي و نيز حکومت موجوده قادر نگرديد كه در ذهن مردم از خود يك چهره و سيماي ملي تبارز دهد . اين عامل موجب گرديد كه دستگاه حكومتي بيش از هر وقت ديگر در فساد و تشتت هاي باقي مانده از دوران جنگ هم چون گرايش هاي قومي و زباني باقي بماند و چه بسا در مواردي شديد تر هم گرديده است . در صورتي كه فرصت بوجود آمده زمينه آن را آماده ساخته بود كه افغانستان بصورت بسيار جدي و قاطع بسوي همگرايي و تفاهم ملي حركت نمايد .

بنابراين با توجه به تجارب تلخ و وضعيت تاسفباري که طي ساليان گذشته و خصوصا در سال 2015 ميلادي با آن روبرو بوديم، و از طرف ديگر آن روند هنوز هم جريان دارد و هيچ اراده قاطع و دلسوزانه براي اصلاح آن مشاهده نمي شود و يا در خوش بينانه ترين حالت موانع و چالش هاي اساسي براي رفع آن نگراني ها و تهديدها وجود دارد همانطور كه در گذشته اين رويكرد ها بي نتيجه بوده است قطعا در آينده هم نتيجه اي در برنخواهد داشت . مگراينكه با يك باز نگري جدي و صادقانه ، كه بتواند در روشنايي و شفافيت و جامعيت برنامه ها و عملكرد هاي آينده را ترسيم نمود . آنچه امروز بر سر جستجوي راه حل بحران كشور در محافل بين المللي و داخلي مشاهده مي شود بيشتر جنبه چانه زني و كسب امتيازات براي طرف هاي خاص بوده وهرطرف سعي در كسب موفقيت در رقابت هاي جناحي و طرفيني دارد . اين وضعيت هرگز بسود افغانستان و مردم آن وجهان نمي باشد و چشم انداز سال 2016 را با توجه به گسترش تروريسم در منطقه و کشور در هاله اي از تاريکي و نگراني قرار داده است.  

دیدگاه شما