صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تاملی بر مسئله تجاوزهای جنسی در افغانستان

-

تاملی بر مسئله تجاوزهای  جنسی در افغانستان

 غريزه جنسي، اساسن يک امر‌طبيعي و ذاتي، در وجود انسانها به عنوان «افراد» است. اما از آنجايي که رفع اين غريزه، با ارتباط به «ديگري» صورت مي گيرد، اين مساله، که وجود آن به عنوان يک خصوصيت و ويژگيي ذاتي در انسانها اساسن يک امر ‌فردي است، به يک مساله‌ي اجتماعي تبديل مي شود. به عبارت ديگر، غريزه‌ جنسي در وجود انسانها، يک امر فردي و شخصي است؛ اما رفع اين غريزه، به دليل اينکه به ديگري ارتباط مي گيرد و موجب «کنش متقابل» مي شود، يک امر اجتماعي است. به اين ترتيب، ضابطه‌ رفع غريزه جنسي به عنوان يک مساله اجتماعي، تحت اداره‌ جامعه قرار مي گيرد. بنابراين، اينجا است که نحوه، ويا به عبارت ديگر ضابطه‌ رفع غريزه جنسي، زير چتر نظام اجتماعي بصورت کل قرار مي گيرد. ازينرو است که ضابطه رفع غريزه جنسي، به تبع گوناگوني نظامهاي تربيتي جوامع گوناگون، گوناگون است. به بيان ديگر، به همان اندازه که نظام تربيتي جوامع مختلف، مختلف است، ضابطه رفع غريزه جنسي نيز مختلف است.

چگونگي رفع غريزه جنسي، و يا به عبارت ديگر «تربيت جنسي» به عنوان يک مساله اجتماعي، مانند ساير مسايل اجتماعي در فرايند اجتماعي شدن فرا گرفته مي شود. «تربيت جنسي به عنوان يکي از کارکردهاي مهم نظام آموزشي، در صدد انتقال و آموزش مجموعه‌اي از اطلاعات، آگاهي ها و شناخت ها، نگرش ها و عواطف، قابليت ها و مهارتهاي مربوط به مسايل جنسي است. بدون ترديد، محتوا و روش، يا چگونگي ارائه اين شناخت ها، عواطف و مهارت ها، وابسته به نگاه و رويکرد کلان آموزشي و ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي هر جامعه است». با توجه به اين تعريف، تربيت جنسي معناي فراتر از آموزش جنسي را داشته و «نه تنها احساس جنسي را در بر مي گيرد، بلکه داراي ويژگي رشد شخصيت اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي نيز هست».

به اين ترتيب، اين چگونگي سنت ها، هنجارها، ارزشهاي فرهنگي، و الگوهاي کلان آموزشي يک جامعه است که چگونگي تربيت جنسي را تعيين مي کند. و چگونگي تربيت جنسي افراد يک جامعه است که ضابطه حاکم بر رفع غريزه و به عبارت ديگر چارچوب برقراري روابط و تعاملات جنسي را تعيين مي کند. و چگونگي اين چارچوب است که تعيين مي کند تا اين حيطه‌اي از کنش هاي انسانها قابليت رفتارهاي انحرافي را داشته باشد يا خير.

با توجه به اينکه رفتارهاي انحرافي در حيطه روابط جنسي افراد جامعه، تا حد زيادي بسته به چگونگي تربيت جنسي و به اين ترتيب ضوابط حاکم بر رفع غريزه جنسي است، تجربه نشان ميدهد که تربيت جنسيي که تاکيد بر سرکوب غريزه جنسي مي کند، قابليت رفتارهاي انحرافي به اين حيطه اي از کنش هاي افراد را ميدهد. تحقيقات نشان مي دهد که آناني که به تبع تربيت جنسي در نظام کلي آموزشي شان، کوشش بر سرکوب غريزه جنسي کرده و به دوري از برقراري روابط جنسي تظاهر مي کردند، اکثرن در خفا مرتکب رفتارهاي انحرافي جنسي شده اند.

روان شناسان زيادي معتقد است که، محروميت و ممنوعيت جنسي باعث ناهنجاري ها و اضطراب هاي فردي و اجتماعي مي شود. آنان تاکيد مي کنند که سرکوب غريزه جنسي و جلوگيري از بروز انگيزه و تمايلات جنسي، سبب به وجود آمدن عقده هاي رواني و عاطفي در فرد گرديده، و در نتيجه باعث گسترش جرم و جنايت در جامعه مي شود.

در افغانستان، اما هرچند در فرهنگ آرماني ما کمتر برخورد تفريطي با غريزه جنسي صورت مي‌گيرد، و کمتر توصيه به سرکوب آن مي شود، اما فرهنگ واقعي جامعه ما که بسيار مهم و تعيين کننده رفتارهاي ما است، متاسفانه به گونه‌اي است که زمينه رفتارهاي انحرافي را در رفع غرايز جنسي افراد فراهم مي کند. به دليل اينکه در فرهنگ واقعي جامعه ما، زمينه‌هاي وجود دارد که باعث سرکوب غريزه جنسي افراد مي‌گردد. اين زمينه ها، عبارت از رسم و رواج ها، سنت ها و عنعناتي است که بر رفتار اجتماعي افراد جامعه ما حاکم بوده و زمينه ساز ناهنجاري‌ها و کژرفتاري‌هاي اجتماعي مي شود. نظير تفکيک سخت جنسيتي محيط هاي اجتماعي افراد جامعه، که باعث تشديد تمايلات بي رويه جنسي در افراد مي گردد، و رسم و رواجهاي سختگيرانه‌اي ازدواج افراد که باعث محدوديت راه هاي پذيرفته شده رفع غرايز جنسي افراد جامعه مي شود.

به اين ترتيب، اين زمينه هاي اجتماعي- فرهنگي رفتارهاي انحرافي در حيطه کنش هاي جنسي افراد جامعه ما است که هر روز موجب بروز رفتارهاي انحرافي مي شود. تنظيم امور مربوط به غريزه جنسي که از نيازهاي اوليه افراد است، متاسفانه شايد از حاشيه اي ترين مساله اجتماعي ما است. فرهنگ واقعي مردم اکثريت مناطق افغانستان، متاسفانه به گونه‌اي است که به شدت عقده هاي جنسي افراد جامعه را شکل داده و با وضع محدوديت هاي سخت، باعث سرکوب غريزه جنسي افراد مي شود. دليل اين حد بالايي از بي هنجاري، بدون شک، بصورت عمده محدوديت هاي شديد بر رفع غريزه جنسي افراد از راه هاي پذيرفته شده آن، مي باشد.

معضلات اجتماعي، از جمله معضل چگونگي روابط جنسي، با توصيه اخلاقي حل نمي شود. بايد تدبير عملي براي حل آنها سنجيد. بايد با سازوکارهاي اجتماعي-فرهنگي، راه هاي رفع غريزه جنسي افراد از راه هاي پذيرفته شده ي آنرا هموار کرد. بايد کوشش شود تا زمينه‌هاي عقده‌زا و سرکوب کننده‌اي غريزه که در فرهنگ واقعي جامعه ما وجود دارد، از بين برده شود. تا کمتر شاهد هر روز تجاوزات جنسي و به عبارت ديگر، رفتارهاي انحرافي جنسي باشيم. بايد کوشش شود تا فضاي بسته و سرکوب گرانه‌اي اين بخش حياتي رفتارهاي اجتماعي ما تغيير داده شده و ضابطه هاي حاکم بر روابط جنسي عقلاني شود. تا به اين ترتيب، عقده هاي جنسي افراد، رشد و تبارز نکرده و موجب رفتارهاي انحرافي در اين حيطه از کنش هاي افراد نشود.

تا زماني که تفکيک سخت جنسيتي محيط هاي اجتماعي و به اين ترتيب فضاي اجتماعي سرکوب گرانه غريزه جنسي تغيير نکند، قابليت شکل گيري عقده‌هاي جنسي و در نتيجه بروز رفتارهاي انحرافي جنسي در افراد، نيز وجود خواهد داشت. تا زماني که محدوديت ها و موانع سخت ازدواج بر طرف، و به اين ترتيب زمينه رفع غريزه جنسي افراد جامعه از راه هاي پذيرفته شده‌اي آن فراهم نشود، خطر تجاوزات جنسي و به عبارت ديگر رفع غريزه جنسي از راه انحراف و يا غير‌قابل‌قبول جامعه نيز وجود خواهد داشت.

به اين ترتيب، راه حل بنيادي تجاوزات پي‌هم و رفتارهاي انحرافي جنسي در جامعه‌ ما که متاسفانه هر روز تکرار مي شود، اين است که مساله تنظيم روابط جنسي و عقلاني کردن ضوابط حاکم بر آن را، از حاشيه به متن بياوريم، و به عنوان يک نياز اساسي و حياتي در محراق توجه قرار دهيم. به اين ترتيب، با مبارزات فرهنگي، زمينه‌ها و رسوم و عنعنات سرکوب گرانه ي که باعث محدوديت در رفع غرايز جنسي از راه هاي پذيرفته شده‌اي آن، و به اين ترتيب باعث محروميت جنسي و در نتيجه موجب بروز هر روز رفتارهاي انحرافي جنسي مي شود را، از بين ببريم.

دیدگاه شما