صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بجای هشدار بحران را مدیریت کنید!

-

بجای هشدار بحران را مدیریت کنید!

اگر اوضاع جاري را در ابعاد مختلف مورد بررسي قرار دهيم، در خواهيم يافت که کشور از جنبه هاي مختلف ، بخصوص وضعيت امنيتي هميشه شرايط بدتري را در پيش گرفته است. عناوين گزارش ها و خبرها حکايت از آن دارد که همه چيز در حال بدتر شدن است. روزنه هاي اميد اندک اندک بسته مي شوند! بطور نمونه به اين عناوين توجه گردد واقعا چه چيزي جز نگراني مي توان از آن استنباط نمود: بدترين سال براي خبرنگاران، خشونت بار ترين سال براي افراد ملکي، دشوارترين سال براي نيروهاي امنيتي، خونين ترين سال براي مردم، افزايش خشونت هاي خانوادگي و خشونت بر زنان، افزايش سريع و تکان دهنده بيکاري، فرارسرمايه ها از کشور و...
حکومت وحدت ملي از هنگام روي کار آمدن همواره بر سختي و دشواري هاي هر سال تاکيد ورزيده و سال آينده را نيز به عنوان سال پر چالش عنوان نموده است. چنانچه در سال جاري نيز با نزديک شدن سال نو نگراني ها در مورد امنيت کشور افزايش پيدا کرده است. پرسش اساسي مردم اين است که حکومت در سال آينده چه ابتکاري و مديريتي را براي بهبود بخشيدن به وضعيت کلي کشور و بويژه وضعيت امنيتي روي دست دارد؟ اما متاسفانه مقامات حکومتي پيشاپيش هشدار مي دهند که سال آينده دشوارترين سال براي افغانستان خواهد بود. بدنبال آن مقام هاي نيروهاي ناتو و امريکايي نيز از خونين بودن سال آينده سخن مي گويند. براستي اگر چنين است داعيه مبارزه با تروريزم چه بوده است؟ نتيجه و دست آورد آن چيست؟
حقيقت امر آن است که پس از جنگ دوم جهاني ، بزرگترين و مهم ترين اجماع بين المللي که صورت گرفته است ، شکل گيري جبهه يا ائتلاف بين المللي است به هدف : مبارزه با تروريزم ، ايجاد امنيت در افغانستان و همکاري در باز سازي آن کشور. اما با وجود اين ، به اعتراف رهبران همه رهبران اين ائتلاف بين المللي و زمامداران داخلي تمامي تلاش ها و کوشش هايي که در راستاي دست يابي به اهداف ياد شده بکار رفته است به نتيجه مطلوب و دلخواه نرسيده است. در طي چند سال گذشته همه اميدواري هاي مردم افغانستان که از جنگ و تداوم بحران بستوه آمده بودند به نا اميدي بدل گشت ، فرصت هاي بلند تاريخي کشور هدر رفت ، حمايت هاي بين المللي و کمک هاي عظيم جهاني در يک بي سرنوشتي مطلق ناپديد گشت . نا امني ، خشونت ، فقر ، فساد ، نقض حقوق انساني ، قطب گرايي هاي کاذب و تفرقه افگنانه و ... در وسيع ترين و فجيع ترين صورت ممکن ، مردم افغانستان را دوباره بکام خود کشيد و حتي تهديد جدي گرديد براي منطقه و جهان .
اما در روزهاي اخير شاهد تلاش هايي هستيم که حکايت از آن دارد که برخي از اعضاي جامعه بين المللي بخصوص ايالات متحده امريکا پس از يک دوره رخوت و سستي ، سردرگمي و پريشاني ، بلا تکليفي و بي تصميمي ظاهرا بخود تکاني داده اند و دريافته اند که اگر بيش از اين اهمال و غفلت صورت گيرد ، علاوه بر اينکه فرصت هاي باقيمانده هم از دست خواهد رفت ، دشمنان صلح ، عناصر خشونت گرا و گروه هاي تروريست فرصت خواهند يافت که دوباره بر مقدرات مردم افغانستان سلطه يابند و سرنوشت جهان را با تهديد جدي مواجه گردانند. اظهار نظرها و کوشش هاي تازه اي برحسب ظاهر نشانه آنست که جامعه جهاني عزم بر آن دارد که اهداف اساسي خود را ، يعني مبارزه با تروريزم ، استقرار صلح و ثبات در افغانستان و کمک به مردم افغانستان براي سازندگي کشور شان ، تحقق بخشند. اين که مقام هاي امريکايي اعلام داشته اند که به حضور خود در افغانستان ادامه خواهند و از حکومت آن کشور در عرصه مالي و نظامي حمايت خواهند نمود مي تواند خبر خوبي تلقي گردد. در واقع محوري اين اظهارات چنين ايجاب مي نمايد که حاميان بين المللي افغانستان و زمامداران کشور به نواقص ، کاستي ها و اشتباهات خويش اعتراف نمودند ؛ براي جبران اين موارد و نيز پيشگيري از وخيمتر شدن اوضاع آمادگي همه جانبه خود را براي حضور موثر در افغانستان و ياري رساندن مردم آن به صلح ، ثبات ، امنيت ، سازندگي و ... اعلام داشته و تعهد سپرده اند. بدون شک رويداد هاي ياد شده همانگونه که با استقبال جهانيان و بخصوص سازمان ها و نهادهاي بين المللي مواجه شده است ، مردم افغانستان نيز از آن استقبال مي نمايد. اما اين خوش بيني ها و استقبال مانع از طرح اين پرسش نيست که چه تضميني براي عملي شدن مفاد استراتژي اعلام و کنفرانس هاي برگزار شده و گفتگوهاي صورت گرفته وجود دارد؟ آيا اين بار هم مانند سال هاي قبل ، اين همه وعده هاي ميان تهي نخواهد بود و به زودي در ميان گرد و غبار سياست گم نخواهد شد؟ رشته هاي اميدواري که مردم افغانستان را نسبت به آينده پيوند دهد چيست ؟ راههاي جلب اعتماد عمومي در تحقق يافتن آنچه که در برنامه هاي اعلام شده و کنفرانس هاي ياد شده آمده است ، در چه چيزي مي توان جستجو نمود ؟ و ....
واقعيت اينست که اينک بار ديگر هم جهان و هم حکومت افغانستان در يک امتحان ديگر قرار گرفته اند. آنچه براي مردم و جهانيان امکان پذيرمي باشد اينست که مجبور اند براي نجات از بحران اخير، چشم اميد و ياري به آنچه گفته شده است داشته باشند. آينده نشان خواهد داد که برنامه ها و اهداف گفته شده تا چه اندازه عملي خواهد گرديد.اما قبل از آن ياد چند نکته ضروري به نظر مي رسد : نکته اول اينست اگر عزم جامعه جهاني جدي است و تعهد سپرده است که افغانستان را در رسيدن به اهدافش ياري رساند ؛ راه در پيش گرفته شده را با وجود حکومت بي کفايت ، فقدان يک استراتژي ملي ، وجود فساد گسترده و عميق در درون دستگاه قدرت ، وجود مناسبات غير عادلانه در ساختار سياسي ، فقدان توانمندي و ظرفيت در درک از وضعيت و فرصت هاي جهاني براي افغانستان و حفظ رويکرد همکاري افغانستان و جهان و ... چگونه مي توان انتظار داشت که اهداف و ديدگاههاي مطرح شده تحقق يابد؟ نکته دوم در اينست که آيا جامعه جهاني واقعا در آنچه گفته است و پيشنهاد داده است ، و در استفاده از تجارب سالهاي گذشته براي زدودن نقايص و کاستي و پيش بردن روند مبارزه با تروريزم صادق و جدي باقي خواهد ماند يا اين مرحله نيز بخشي از تبليغات و هياهوي مقطعي خواهد بود؟ نکته سوم و نهايي اينکه اگر عزم و اراده جهان براي تحقق برنامه ها و اهداف ياد شده جدي و صادقانه مي باشد ، در داخل کشور نيز بايستي بستر و زمينه مناسب ،قابل اعتماد و صادقانه براي بهره برداري از فرصت مجدد پيش آمده به نفع کشور و منطقه فراهم گردد. اين همه برآورده نخواهد شد مگر اينکه دربرنامه ها ، ساختار قدرت و مناسبات موجود نيز تجديد نظر صورت گرفته ،نيروهاي سياسي ومدني سهم بارز و فعالتري در چشم انداز آينده داشته باشند.

دیدگاه شما