صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

دوشنبه ۱۰ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ریشه های تروریزم باید خشکانیده شود

-

ریشه های تروریزم باید خشکانیده شود

نشست امنيتي مونيخ از جهاتي حايز اهميت مي باشد. اهميت اين نشست براي افغانستان حداقل از اين منظر حايز اهميت شمرده مي شود که رئيس جمهور در اين نشست در سخنانش نکات اساسي و کليدي تروريسم و ريشه هاي آن را براي حاضرين که در واقع مهم ترين و بزرگترين قدرت هاي جهان و مدعيان مبارزه با تروريزم قلمداد مي شوند تشريح نمود. شايد رئيس جمهور طي سخنانش در اين نشست پيام عمده افغانستان را در مبارزه با تروريزم بيان داشت . وي در سخنراني اش اظهار داشت براي مبارزه با خطر تروريسم، نمي توان تنها برمشکلات برخواسته از آن تمرکز کرد وعوامل تروريزم را ناديده گرفت. اين در واقع جان کلام و گرانيگاه اصلي بيش از يک دهه روند ناکام مبارزه با تروريزم مي باشد. در طي ساليان گذشته همه توجهات و تلاش ها متوجه معلول گرديده است. يعني تروريست و عمل تروريستي وي بيش از اين که به عوامل و زمينه هاي بروز تروريسم توجه شود، مورد توجه قرار گرفت. البته شايد انتظار اين بود که در آن محفل رئيس جمهور به عوامل فکري و فرهنگي و اجتماعي تولد و رشد تروريسم و نيز آن دسته از کشور هاي که بيشترين زمينه تولد و رشد تروريسم را دارا هستند اشاره مي کرد. اما روشن نيست که آيا فرصت و زمينه طرح چنين مسايلي وجود داشت يا خير. اما روي هم رفته حداقل تلاش براي توجه حاضرين نشست مونيخ به اين موضوع که بايد ذهن ها و برنامه مبارزه با تروريزم از معلول بسوي علل و زمينه هاي آن معطوف ساخت ، خودش يک اقدام مهم و اساسي شمرده مي شود. رييس جمهور در ادامه اظهاراتش بيان داشت: برخلاف تصور غالب، منازعة موجود در افغانستان يک جنگ داخلي نيست، بلکه ناامني و مشکلات از ديگر کشورهاي منطقه مانند چين، روسيه و به خصوص پاکستان، وارد شده است.
واقعيت هاي بيش از يک دهه گذشته حکايت از آن دارد که طالبان و هم پيمانان شان با پشتيبانان منطقه اي شان سعي ورزيدند شبکه هاي تروريستي و عوامل استخباراتي منطقه را با استفاده از ضعف ها، کاستي ها، چندگانگي ها از کوه هاي تورابورا به دشت و دمن و شهرهاي کشور برکشند و امروز سطح وسيعي از کشور را ميدان تاخت و تاز خويش قرار داده و امنيت و آرامش را از شهروندان کشور سلب سازند. بدون شک در رشد دوباره تروريسم عوامل فيزيکي و لوجيستيکي حاميان آنان نقش عمده اي داشته و دارد، اما نبايد از ياد برد که برخي زمينه ها و علل نرم افزاري در کشور و نيز در سياست گذاري هاي برخي از حاميان طالبان و تروريست ها وجود دارد که موجب دوام حمايت از آنان گرديده است. جبهه مبارزه با تروريزم هنگامي در امر مسئوليت خويش موفق شود که بتواند به اين روند بصورت جامع و فراگير بنگرد. اتکا به بخشي از مقابله با تروريزم يعني تکيه صرف به بخش نظامي و اختصاص دادن هزينه هاي سنگين نظامي جز اين که تلفات نظامي و غيرنظامي را افزايش بخشد و نيز بازار توليدکنندگان و فروشندگان سلاح را گرم سازد دست آورد قابل توجه ديگري را در پي نخواهد داشت. مسئله اي که در چندين سال گذشته به تجربه ثابت گرديده است.
به معناي ديگر افغانستان براي لحظههاي بسيار کوتاهي قادر گرديد که فضاي آرام و شرايط بدور از جنگ را تجربه نمايد. اما به زودترين فرصت بارديگر صفير گلولهها به گوشها آشنا گرديد. روند اوضاع بگونه اي دگرگون گرديد که گويا هيچ تغييري پيش نيامده است. مراحل بعدي تحولات پس از يازدهم سپتامبر بگواهي رويدادهاي خونين و تلخ کشور حاکي از آنست که واقعه يازدهم سپتامبر بحران‏ها و چالش‏هاي جديدي را به همراه داشت. بسياري مردم افغانستان پس از پانزده سال اکنون بدين باور هستند که با آنکه تغييراتي در زندگي شان به وجود آمده است ولي ترس از ناامني و چالشهاي اساسي ديگر هم چنان بر جاي خود باقي مانده است. آنان نسبت به آينده شديد نگران هستند. واقعيتهاي مربوط به ناامني حکايت از آن دارد که نه تنها تروريستهاي ديروز چون طالبان هم چنان قوي باقي مانده اند، اينک شکل و گونههاي تازه تري از تروريزم هم چون داعش زندگي و حيات مردم ما را باخطر جدي روبرو گردانيده است. هم اکنون نيروهاي امنيتي کشور در تمام ولايات کشور با تروريستها و مخالفين حکومت که از بيرون مرزها و حاميان ديروز تروريستها و عضو اساسي جبهه مبارزه با تروريزم به شمار ميآمدند، به شدت و بطور کامل مورد حمايت قرار دارند. با صدتاسف انتظاري که مردم افغانستان و دنيا در عرصه مبارزه با تروريزم، از اهداف نخست لشکر کشي غرب و ا مريکا در افغانستان داشتند، بر آورده نگرديده است. افکار عمومي بدين باور است که تروريزم هنوز در افغانستان با همان قوت و با همان پيمانه اي که در اول بود در جاي خود باقي است و اين تهديدي هم براي افغانستان و هم براي دنيا به شمار ميآيد. موضوع جنگ با تروريزم هنوز هم از چالشهاي عمده به شمار ميرود و بسياري به اين باور اند که امريکا و غرب در مبارزه با تروريزم منافع ملي خود را دنبال مي کردند و ادعاهاي ديگر در واقع تلاشي براي مخفي نگهداشتن آن استفاده شده است. هم چنين نظاميان غربي در امر مبارزه با تروريزم هيچگونه طرح و برنامه مشخص و تعريف شده مطابق به شرايط کشور روي دست نداشته اند. نکته مهم ديگر اينکه جبهه مبارزه با تروريزم فاقد يک سياست روشن و مشترک نظامي و سياسي بودند. چنانچه هم اکنون اين گمانه هرروز قوت ميگيرد که در عقب قوت يافتن و يا ظهور گروههاي تازه تروريستي دست بعضي از همان قدرتهاي غربي قرار دارد. اين در حالي است که رئيس جمهور امريکا در هنگام خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان مبارزه با تروريزم را موفقيت آميز و تقريبا خاتمه يافته تلقي کرده است! البته نابسامانيهاي اقتصادي و هدر رفتن يا به بيان روشنتر و دقيقتر اختلاس ميلياردها دالر از کمکهاي اعلام شده به افغانستان، توسط شرکتهاي غربي و آشفتگي همه جانبه اي که افغانستان را دربرگرفته است بخش ديگري از ناکاميهاي پس از يازدهم سپتامبر بشمار ميآيد که شرحش مجال ديگري ميطلبد.
در شرايط افکار عمومي بدين باور است که تروريزم هنوز در افغانستان با همان قوت و با همان پيمانه اي که در اول بود در جاي خود باقي است و اين تهديدي هم براي افغانستان و هم براي دنيا به شمار ميآيد. موضوع جنگ با تروريزم هنوز هم از چالشهاي عمده به شمار ميرود و بسياري به اين باور اند که امريکا و غرب در مبارزه با تروريزم منافع ملي خود را دنبال مي کردند و ادعاهاي ديگر در واقع تلاشي براي مخفي نگهداشتن آن استفاده شده است. هم چنين نظاميان غربي در امر مبارزه با تروريزم هيچگونه طرح و برنامه مشخص و تعريف شده مطابق به شرايط کشور روي دست نداشته اند. نکته مهم ديگر اينکه جبهه مبارزه با تروريزم فاقد يک سياست روشن و مشترک نظامي و سياسي بودند. چنانچه هم اکنون اين گمانه هرروز قوت ميگيرد که در عقب قوت يافتن و يا ظهور گروههاي تازه تروريستي دست بعضي از همان قدرتهاي غربي قرار دارد. اين در حالي است که رئيس جمهور امريکا در هنگام خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان مبارزه با تروريزم را موفقيت آميز و تقريبا خاتمه يافته تلقي کرده است! البته نابسامانيهاي اقتصادي و هدر رفتن يا به بيان روشنتر و دقيقتر اختلاس ميلياردها دالر از کمکهاي اعلام شده به افغانستان، توسط شرکتهاي غربي و آشفتگي همه جانبه اي که افغانستان را دربرگرفته است بخش ديگري از ناکاميهاي پس از يازدهم سپتامبر بشمار ميآيد که شرحش مجال ديگري ميطلبد.
از جانب ديگر ناگفته نبايد که بخشي از مسئوليت اين ناکامي بدوش رهبران داخلي افغانستان نيز قرار دارد. اگر حاکمان و تصميم‏گيرندگان حکومت در افغانستان از آغاز تاکنون مسئولانه عمل مي‏کردند، به صورت مشخص نيل به اهداف يادشده براي دولت و ملت افغانستان در پانزده سال گذشته، دور از انتظار نبود و اين کشور مي‏توانست در جهت بازسازي و نوسازي زيربناها، تقويت نيروهاي مسلح، استحکام پايه‏هاي حکومتداري خوب، مبارزه با هرنوع فساد، تلاش براي خودکفايي اقتصادي، گام‏هاي بلندي را بردارد.

دیدگاه شما