صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مهاجرت، پدیده ثابت در زندگی افغان‌ ها؟

-

مهاجرت، پدیده ثابت در زندگی افغان‌ ها؟

هرچند پديده مهاجرت با سرنوشت و گذشته بشر گره خورده است، اما به تناسب شرايط و موقعيتهاي مختلف سياسي و اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و تحولاتي که زندگي بشر بخود ديده است. در شرايط کنوني وضعيت مهاجرت در دنيا ابعاد بس گسترده و پيچيده بخود گرفته است. اگر در گذشته موضوع فقط به چالشها و تهديدهاي مربوط به جنگ و کوچهاي اجباري و يا قهر طبيعت وابسته بود، امروز افزون برآن عوامل، عوامل و زمينههاي متعددي ديگري، هم چون مهاجرت فرهنگي و اقتصادي و سياحتي بدان افزوده شده است. البته براي پديده مهاجرت ميتوان دسته بنديهاي مختلفي را ذکر کرد، که شرح همه آنان از ظرفيت اين نوشتار بيرون است. بطور مثال مهاجرت اختياري و اجباري نوعي از مهاجرتها شمرده ميشود.
با وجود اين، نگاه به موضوع مهاجرت در زندگي افغانها حاکي از آن است که نوعي پيوستگي و ثبات در چرخه زندگي افغانها با مهاجرت وجود دارد. اين پيوستگي هم عوامل اقتصادي دارد، يعني قبل از شروع جنگهاي سه دهه اخير نيز اين پديده وجود داشته است. تعداد زيادي از شهروندان کشور براي کاريابي و تامين معيشت اقتصادي مجبور بودند که کشور را به مقصدهاي مختلف ترک نمايند. وقوع سه دهه بحران اخير در کشور روند مهاجرت و جابجايي را شدت بخشيد. اين جابجاييها هم در سطح داخلي بوقوع پيوست و هم در بيرون از مرزها.
نکته ديگري که درباره مهاجرت افغانها قابل گفتن ميباشد شيوه مهاجرت آنان است. تا جايي ارقام و شواهد نشان ميدهد اغلب مهاجرتهاي صورت گرفته از سوي هم وطنان به خارج از کشور بنابه عللي غيرقانوني ميباشد. يعني بخشي از مردم ما براي دست يابي به وضعيت مناسب و مطلوب خويش و يا گريز از وضعيت ناهنجار و غيرقابل تحمل در داخل کشور خطرهاي بسيار جدي را پذيرفته اند. هم اکنون بربنياد اظهارات مقامهاي بين المللي مهاجرت، افغانها بيشترين سهم را در نسبت به کل مهاجرين جهان دارا ميباشند. از آنجايي که نوع مهاجرت مردم ما اغلب نه براساس اراده و اختيار و بلکه از سراجبار صورت گرفته است، داستانها و روايتهايي که از مهاجرتهاي هم وطنان ما ثبت گرديده است شايد يکي از تلخ ترين داستانها و روايتهاي باشد که در شرح حال ملتهاي جهان آمده است.
در اين راستا آنچه در دو سال اخير شاهد آن بوده ايم مهاجرت فزون از شمار هم وطنان به آن سوي اقيانوس ها و قاره مي باشد. همان طور که گفته شد شمار زيادي از مهاجرين افغان با قبول خطرات جاني و مالي به سوي کشورهاي مختلف سفر ميکنند، تعدادي از آن ها در مسير راه ها مفقود گرديده، عدهاي هم در آبها غرق و برخي هم هدف تيراندازي نيروهاي سرحدي کشورهاي مختلف قرار گرفته و کشته مي شوند. به همين شکل، شمار زيادي هم در پشت مرزهاي بسته با صدها مشکلات و سختيهاي تاقت فرسا منتظر مي مانند و عده اي هم در کمپ هاي مهاجرين با بيسرنوشتي و وضعيت دشوار زندگي ميکنند. اما با وجود اين همه نابساماني و آشفتگي ديده ميشود که روز به روز بر تعداد مهاجرين هم وطن ما در سرزمين هاي بيگانه افزوده شده و مشکلات شان نيز بيشتر مي شود. بطور مشخص يکي از چالش هاي اساسي مهاجرين هم وطن ما در خارج کساني هستند که به کشور هاي اروپايي رفته اند و يا هنوز در ترکيه بسر مي برند. بر بنياد برخي گزارش ها تعدادي از اين کشورها تلاش دارند مهاجريني را که درخواست پناهندگي شان پذيرفته نمي شود، پس به کشور شان برگردانند و يا اساسا در همان مرحله اول از پذيرش آنان خود داري ورزند. از جانب ديگر دولت افغانستان نيز متاسفانه تاکنون نتوانسته است در راستاي حل مشکلات مهاجرين کاري اساسي انجام دهد. مشاور مطبوعاتي وزارت امور مهاجرين و عودت کنندگان در اين باره ميگويد که هيأت فرستاده شده به يونان مشکلات مهاجرين افغان را بررسي کرده و بعداً راهحلي جستجو خواهد کرد. هم چنين وزارت مهاجرين و عودت کنندگان در ادامه از کشورهاي اروپايي سخت انتقاد مي کند. مقامات اين وزارت مي گويند که اين کشورها در برابر مهاجرين افغان تبعيض قايل شده اند.
از جانب ديگر کميشنري عالي سازمان ملل متحد در امور مهاجرين، وضعيت مهاجرين افغان را در يونان بسيار نگران کننده خوانده است. سخنگوي اين نهاد در کابل اظهار داشته است که حکومت بايد براي جلوگيري از بحران مهاجرت، استراتيژي جامعي را ايجاد کند:
براساس گزارشهاي نشر شده در رسانه هاي داخلي و خارجي همه کشورهاي بالکان که مسير اصلي رفتن مهاجرين از يونان به کشورهاي صنعتي اروپايي به شمار ميروند، محدوديت هاي تازه و سختي را در مرزهاي شان وضع کرده اند. پس از آن که مقدونيه مرزش را به روي مهاجرين افغان بست، صدها مهاجر افغان اکنون در پاتخت يونان شب و روز را در پارکها و سرک ها بدون سرپناه و با وضعيت بسيار بد مي گذرانند. در ميان اين مهاجرين، شمار زيادي از زنان و کودکان نيز وجود دارند که در وضعيت تاثر بار و فلاکت باري به سر مي برند. بنابراين با در نظرداشت وضعيت تاسفبار ياد شده يکي از گزينه هاي که بصورت فوري هم براي مهاجرين و هم براي کشور هاي ميزبان مطرح گرديده است مسئله بازگشت مهاجرين است. بطور نمونه آلمان عمده ترين هدف مهاجرين افغان است. اين مهاجرين در آلمان و ديگر کشورهاي اروپايي با مشکلات و بي سرنوشتي دچار شده و حال پيشيمان اند. هم چنان برخي از کشورها به شمول آلمان، هالند، سويدن، فنلند سعي دارند مهاجرين افغان را براي برگشت به کشور شان تشويق کنند. تاکنون بارها مقامات اين کشورها با مقامات حکومت افغانستان در ارتباط شده و پيرامون برگشت مهاجرين افغان گفتگو کرده اند.
اما پرسش اساسي که مطرح ميباشد اينست که چرا موضوع مهاجرت اجباري اينگونه با سرنوشت و زندگي مردم ما پيوند ناگسستني خورده است؟ چرا بنابر روايت تاريخ سياسي و اجتماعي کشور، مسئله جابجاييهاي داخلي و خارجي در کشور حتا در امن ترين زمانهاي که گمان ميرفته است، هم قطع نگرديده است؟ آيا پديده مهاجرت فقط به جنگ و ناامنيها ارتباط دارد؟ علل و عوامل اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي چطور؟ چرا مردم ما حاضرند تمام سختيها و خطرهاي مهاجرت را بجان بخرند؟ آنان آرزو و ايدههاي خود را در کجا و در چه چيزي مينگرند؟ چرا تاکنون در اين باره از سوي مسئولان رسمي کشور هيچ گونه توجه جدي و دلسوزانه صورت نگرفته است؟ آيا اتهام بستن و يا شکايت ورزيدن از کشورها و دولتهاي مهاجرپذير به تنهايي مي توانند از آلام موجود بکاهد؟ آيا توافقها و دستورالعملهاي موقتي چاره ساز خواهد بود؟ براساس تحقيقات و دريافتهاي مختلف راجع به علل و دلايل مهاجرت دوامدار افغانها نتيجه و برآمد آن را در نبود چشم انداز روشن و قابل اعتماد از زندگي در عرصههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و.... جستجو نمود. نکته مهم در اين است که موضوع فقط در»نبود» اين چشم اندازها خلاصه نمي گردد، بلکه انواع فشارهاي آشکار و پنهان نيز سبب گرديده است که مردم ما نگاههاي اميدوار خود را به زندگي در سرزمينهاي ديگر جستجو نمايند. بنابراين برخلاف آنچه شايع است، مسئلهٔ ناامني سبب وقوع مهاجرتها نيست، بلکه در کليت آن «نبود چشم انداز روشن زندگي است» که افغان ها را به سرزمينهاي دور و نزديک و تحمل رنجها و مصيبتها وادار ساخته است.
نکته ديگر در اين باره آنست که با تاسف بي توجهي و عدم احساس مسئوليت دولتهاي افغانستان از گذشته تاکنون نسبت به تامين و حفظ و دفاع از حقوق شهروندي شان سبب گرديده است که هم ميزان مهاجرتها و جابجاييهاي داخلي و خارجي افزايش يابد و هم مهاجران بيرون از کشور سختيها و رنجهاي مضاعفي را تحمل نمايند. زيرا که حکومتهاي افغانستان هرگز قادر به دفاع از حقوق انساني شهروندان خود نبوده اند. به تعبير ديگر اساسا هرگز چنين چيزي در دستور کارشان قرار ندارد. بنابراين تا هنگامي که شرايط و وضعيت بر پاشنه آشيل کنوني در حال چرخش باشد، پديده مهاجرت و پيامدهاي آن در داخل و خارج کشور هم چنان بعنوان موضوع ثابت در چرخه زندگي افغانها باقي خواهد بود.

دیدگاه شما