صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آرزوی برباد رفته

-

 آرزوی برباد رفته

سال  1394 به پايان خود رسيد. در اين سال، مردم افغانستان آرزوهاي زيادي داشت. آرزوهاي که برباد رفت. بسياري آرزوهاي خود را در کوله بار خود گذاشت و با خود به آن به کشورهاي ديگر برد. بسياري ها، در گودال مرگ گرفتار آمدند و آرزو‏هاي خود را در زير خاک برد. آن‏هاي که زنده مانده‏اند کمتر اميدي براي برآورده شدن آرزوي خود دارد. زيرا، پيش بيني مي شود که سال پيش رو، همانند سالي که گذشت پر چالش باشد. در نوشتار کنوني سعي مي کنم بخش‏هاي مهم زندگي شهروندان کشور را در سالي که گذشت مورد کنجکاو قرار دهم.
سال 1394، افغانستان با بحران مهاجرت مواجه بود. فقر، بيکاري، ناامني، نااميدي شهروندان به از حکومت وحدت ملي و فرار سرمايه از کشور موجب شد که بسياري کوله بار خود را ببندد و راهي ديار غربت شود. در پيش گرفتن مهاجرت اما، با سختي هاي زيادي همراه بود. بسياري از شهروندان کشور از نصف راه برگشتانده شدند. بسياري در دام پليس کشورهاي مختلف قرار گرفتند و مورد آزار و اذيت قرار گرفتند. تعداد زيادي در آب‏ها غرق شدند. جسد تعدادي از شهروندان از آب ها پيدا شد و بسياري شان کام نهنگ ها و حيوانان دريايي را شيرين نمودند. مشکلات اما، تنها به همين جا ختم نمي شود. در کشورهاي مقصد نيز شهروندان مهاجر کشور با مشکلات زيادي مواجه بود/است. رد مرز شدن از سوي کشور مقصد، دست و پنچه نرم کردن با بيکاري و کيس هاي پناهنگي از مشکلات ديگر شهروندان بود/است. مهاجرت و دل کندن از محل تولد و کشور خود کار سخت و دشواري است. از آنجا سخت است که تمام خاطرات زندگي خود را با خود مي برد. از فاميل و اقارب خود دور مي شود. سخت‏ترين اما، نرسيدن به مقصد و غرق شدن در آب ها و در کام نهنگ ها فرو رفتن است.
مهاجرت اما، تنها محدود به رفتن شهروندان کشور به خارج از کشور نبود. بسياري از شهروندان کشور روستا‏ها را خاطر يافتن کار ترک کردند و به شهرها آمدند. با اين حال، مهاجرت داخلي نيز بدون مشکل نبوده است. تعدادي از شهروندان در مسير راه از سوي گروه‏هاي دهشت افکن و تروريست گروگان گرفته شدند. بسياري بر اثر انتحار و انفجار و جنگ جان خود را از دست دادند. سخت‏ترين مورد سر بريدن هفت شهروند کشور توسط تروريست‏ها بود که در ميان آن دختر نه ساله قرار داشت که با بي رحمي زياد کشته شده بود. همه اين‏ها، دشواري هاي مهاجرت شهروند افغاني را نشان مي دهد.‏
شهرونداني که به خاطر بي پولي نتوانستند راهي ديار غربت شود با فقر، بيکاري، ناامني دست و پنچه نرم کردند. براساس گزارش‏ها، آمار بيکاري به بالاترين سطح خود رسيده است. بدون کار فقر و گرسنگي مهمان خانه‏هاي شهروندان کشور شد. بيساري از شهروندان تمام روز براي به دست آوردن لقمه ناني دويدند و از اين گوشه شهر به آن گوشه شهر رفتند. در اين تقلا بسياري شان جان خود را از دست دادند. انتحار و انفجار در شهر و روستاهاي کشور فرصت به دست آوردن لقمه نان را از بسياري از شهروندان گرفتند. آرزوي به دست آوردن يک لقمه نان را گرفتند. خانواده بسياري از شهروندان منتظر آمدن عضو خانواده ماندند تا براي شان نان بياورد. با اين حال، بسياري از خانواده ها به جاي نان جنازه تحويل گرفتند.
تحقيقات و گزارش‏هاي نهاد‏هاي داخلي و بين‏المللي افزايش کشته و زخمي شدن نظاميان و غير نظاميان کشور را نشان مي دهد. آمار نظاميان تا هنوز از سوي نهاد‏هاي امنيتي ارائه نشده است اما به نظر مي رسد که کشته و زخمي شدن نظاميان افزايش چشمگير داشته است. زيرا، سطح خشونت در سطح کشور بالا گرفته بود. در سالي که گذشت، افزايش 4 درصدي در کشته و زخمي شدن غير نظاميان را شاهديم. در هر صورت، بسياري از شهروندان کشور آرزوهاي خود را زير خاک بردند و حسرتي در دل خانواده‏هاي گذاشتند.‏
فرار سرمايه از کشور به خاطر گسترش ناامني و کاهش اعتماد مردم به حکومت ضربه ديگري بود که شهروندان کشور متقبل شدند. فرار سرمايه هم منجر به افزايش بيکاري شد و گسترش فقر شد. هيچ سياست و برنامه‏اي براي جلوگيري از فرار سرمايه روي دست گرفته نشد. مردم در حسرت يافتن کار سال را به پايان رساندند.
در سالي که گذشت يکي از آرزوهاي مردم اين بود که حکومت و نخبگان سياسي با پديده فساد مبارزه کند. نه تنها که عليه فساد مبارزه صورت نگرفت بلکه پرونده‏هاي زيادي فساد افشا شد اما هيچ يک از فاسدان محاکمه نشد. در وزارت هاي خانه کشور فساد هاي ميليوني صورت گرفته بود و موارد و ميزان فساد آن‏ها از سوي نهاد‏هاي داخلي و بين‏المللي افشا شد اما حکومت هيچ کام را به پنچه قانون نسپرد.‏ ميليارد‏ها دالر در وزارت معارف، داخله و دفاع کشور بر اثر در جيب مقامات رفته بود اما هيچ يک از مقامات اين وزارت‏خانه ها محاکمه نشد. نه تنها محاکمه نشد که در موردي يکي از عاملان سقوط کابل بانگ از زندان آزاد شد و در مراسم افتتاح يک شهرک شرکت نمود.
حکومت وحدت ملي بر اثر توافق سياسي ميان دو تيم انتخاباتي شکل گرفته بود. ساختار آن ها خارج از چارچوب قانون اساسي بود/است. شهروندان کشور انتظار داشتند که نخبگان سياسي مشروعيت حکومت را باز گرداند اما، نخبگان سياسي هيچ وقعي به آن ننهادند. نه تلاشي براي برگزاري انتخابات پارلماني صورت گرفت و نه سعي شد لوي جرگه تشکيل گردد تا مشروعيت حکومت کنوني باز گردانده شود.
در دست يابي به صلح نيز آرزوي مردم به باد رفته است. گفتگوي رو در رو با گروه طالبان تنها يک بار اتفاق افتاد. خبر مرگ ملا عمر، رهبر پيشين گروه طالبان موجب به بن بست رسيدن گفتگو‏ها شد. بعد از آن تلاش‏هاي زيادي به منظور راه اندازي گفتگوي صلح صورت گرفت اما تا هنوز تلاش‏ها سودمند نبوده است و گروه طالبان گفتگوي مستقيم را حکومت افغانستان را رد نموده و در عوض، منازعه و خشونت را تشديد بخشيده است. ناکامي ها در راستاي دست يابي به صلح منجر به بدبيني مردم از روند صلح شده است. نه اميدي ده شوراي عالي صلح وجود دارد و نه حکومت وحدت ملي و نه کشور‏هاي دخيل در روند پروسه صلح.
اما آنچه درد آور است فقدان روزنه اميد در سال پيش رو است. قلمرو جنگ هر روز گسترش مي يابد. خشونت و منازعه مسلحانه هر روز، جان تعدادي زيادي از شهروندان را مي گيرد. اميدي به به حکومت وحدت ملي و نخبگان سياسي نيست. بنابراين، هم مهاجرت ها در سطح گسترده ادامه خواهد داشت و هم فقر و بيکاري مهمان خانه‏هاي مردم خواهد بود. انتحار و انفجار همچنان تعيين کننده فاصله ميان مرگ و زندگي خواهد بود. در کل بايد گفت که هيچ اميدي نيست که سال پيش رو، وضعيت تغيير کند و جنگ پايان يابد. فقر از سر سفره مردم رخت بر بندد و شهروندان کشور خوشحالي و شادي را تجربه نمايد.

دیدگاه شما