صفحه نخست » مقالات » غیبت حکومت در رویداد شمال کشور
غیبت حکومت در رویداد شمال کشور
- رحیم حمیدی
چندي پيش، عکس جنرال دوستم، معاون اول رياست جمهوري در شهر مزار شريف پاره شدند. در پي پاره شدن عکس جنرال دوستم تظاهرات متعدد در مزار، فارياب و تخار برگزار شد. هواداران دوستم بر اين باور است که سرپرست والي بلخ در پاره کردن عکس جنرال دوستم دخيل بوده است. عطا محمد نور، سرپرست ولايت بلخ اما، پاره کردن عکس دوستم را کار اوباشها مي دانند. تظاهرات هواداران دو طرف در ميمنه منجر به کشته شدن يک تن و زخمي شدن 5 تن شده است. به دنبال خشونتآميز شدن تظاهرات در مرکز ولايت فارياب جنرال دوستم از هواداران خود خواسته است که دست از تظاهرات بکشد و به حکومت اجازه دهد تا به قضيه رسيدگي نمايد. اشرف غني، رئيس جمهور نيز هيئت با صلاحيت را تشکيل دادهاند و به ولايت بلخ فرستادهاند تا عوامل خشونت را شناسايي نمايد. چند نکته در ارتباط با رويداد شمال قابل ذکر است.
اول؛ قضيه از پاره شدن يک رهبر گروه اجتماعي قومي شروع شد. اين نشان مي دهد که ارزشها و باورهاي ملي در اين کشور شکل نگرفته است که آن ارزشها و باورها رفتارها و کنشهاي شهروندان را شکل داده و جهتدهي نمايد. در فقدان چنين باورها و ارزشهاي فراگير ملي است که ارزشها و باورهاي تنگ قومي و قبيلهاي نمايان مي شود و رفتارها و کنشهاي شهروندان را جهتدهي مي نمايد. به همين خاطر است که رويدادها و رخدادها به آساني رنگ و بوي قومي و قبيلهاي به خود مي گيرد.
اين رويداد شمال کشور نشان داد که شکافهاي قومي در اين کشور فعال است. به ديگر سخن، ظرفيتهاي بازگشت به تنشها و خشونتهاي گذشته وجود دارد. يک و نيم دهه گذشته، فرصت کم براي تبديل کردن وفاداريهاي محلي، قومي و قبيلهايي شهروندان به ارزشها و باورهاي دموکراتيک و فراگير ملي بوده است. ذکر اين نکته ضروري است که در يک و نيم دهه گذشته، ما قادر به تعريف و خلق ارزشها و باورهاي فراگير ملي نبودهايم. آنچه به عنوان ارزشها و باورهاي ملي تعريف مي شود در واقع امر، ارزشها و باورهاي يک قوم و قبيله است که بر کل شهروندان کشور تحميل شود. در هر صورت، شکاف قومي در اين کشور ظرفيت تکرار خشونتهاي گذشته را دارد. بنابراين، ضرورت جدي به مديريت تنشها و شکافهاي قومي مي طلبد. با اين حال، تنها نخبگان قومي مي تواند تنشهاي موجود را مديريت نمايد.
دوم؛ تظاهرات منجر به کشته و زخمي شدن شهروندان کشور شد. با اين حال، ما با غيبت حکومت در رويداد شمال مواجه بودهايم. تا هنوز گزارش وجود ندارد که دو طرف مجوز داير نمودن تظاهرات را از ادارات دولتي اخذ نموده باشد. از آنجايي که رويداد بلخ جنبه قومي به خود گرفته بود لازم بود که حکومت از همان آغاز رويداد دخالت مي کرد و نمي گذاشت که تظاهرات منجر به خشونت گردد. رئيس جمهور زماني هيئت تشکيل داده و به شمال کشور فرستاده که يک نفر کشته و دو نفر زخمي شدند. با توجه به اينکه قضيه جنبه قومي به خود گرفته بود انتظار مي رفت که قضيه خشونتآميزتر گردد.
براساس برخي نظريهها دولت سازماني است که ميان گروههاي قومي به عنوان داور عمل نموده و تنش ها و شکافهاي قومي را مديريت مي نمايد. در واقع، داوري حکومت در جوامعي که داراي گروههاي مختلف قومي و اجتماعي است يک امر ضروري است. به خصوص در جوامعي که ميان گروههاي قومي خصومت و دشمني ديرينه وجود دارد. در چنين جوامعي حکومت بايد فرصتها و امکانات را ميان همه شهروندان کشور تقسيم کند. حکومت مرکزي جدا از اينکه از آغاز رويداد غايب بوده است در تقسيم فرصتها و امکانات در شمال کشور ناکام بوده است.
عطا محمد نور، سرپرست کنوني بلخ براي سالهاي متمادي والي و يا سرپرست اين ولايت بوده است. در دوران حکومت حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين افغانستان او به عنوان والي بلخ مقرر شد. او به زودي به عنوان يک فرد قدرتمند در شمال کشور تبديل شد. قدرت او به آن پيمانه افزايش يافت از که دستورات شخص رئيس جمهور سرپيچي مي کرد. سرپيچي او از دستورات رئيس جمهور باعث شده بود که او لقب امپراتور شمال به خود بگيرد. زماني که حکومت وحدت ملي شکل گرفت انتظار مي رفت که او جاي خود را به فردي شايسته ديگر بدهد. اما گذشت زمان ثابت ساخت که کنار زدن عطا محمد نور کار سخت و دشواري است و هر کس قدرت کنار زدن او را از ولايت بلخ ندارد. به همين خاطر، تا حالا به عنوان سرپرست باقي مانده است.
در مدت که عطا محمد نور، والي بلخ بوده است فرصتها و امکانات نيز به صورت مساويانه ميان شهروندان کشور توزيع نشده است. به عبارت ديگر، گروه اجتماعي خاص بهره بيشتري از فرصت ها و امکانات برده است. با گشت زني در شهر مزار شريف مي توان بهرمندي برخي و محروميت ديگري را مشاهده نمود. به همين خاطر است که تظاهراتي که به خاطر پاره شدن عکس يک رهبر قومي داير شده بود اکنون مسئله شکستن انحصار قدرت در شمال کشور را مطرح مي کند.خود همين مسئله نشان مي دهد که برخي از گروههاي اجتماعي محروميت زيادي کشيدهاند. در هر صورت، حکومت در توزيع فرصتها و امکانات ميان شهروندان نقش خود را بازي ننموده است.
سوم؛جنرال دوستم و عطا محمد نور از امکانات دولتي استفاده مي کند. بدون شک، هر دو براي بسيج مردم از امکانات دولتي استفاده مي کند. بسيج مردم اما، براي يک امر عمومي صورت نمي گيرد. بسيج مردم براي بهرهبرداريهاي شخصي صورت مي گيرد. اين مسئله نمونه عيني فساد است. در واقع، استفاده از امکانات دولتي به منظور دستيابي به منافع شخصي فساد است. تا هنوز دو طرف از امکانات دولتي به صورت آشکار استفاده نموده است. اين در حالي است که رئيس جمهور غني گفته است که در سال پيش رو براي از ميان بردن فساد تلاش مي کند.
در پايان اين نوشتار بايد گفت که وفاداري قومي و قبيلهاي در کشور همچنان پر رنگ است. هر رويداد مي تواند جنبه قومي و قبيلهاي به خود گيرد و خود به تنش و خشونت ميان دو گروه قومي تبديل شود. ما ضرورت جدي به مديريت شکافها و تنشهاي قومي داريم. اين مهم يکي از کارکردها و کارويژههاي اساسي حکومت است. در کنار حکومت هوشياري و درايت نخبگان قومي مي تواند کمک زيادي به مديريت وضعيت نمايد. با اين حال، در شمال کشور جدا از تنش ميان دو گروه قومي مسئله توزيع فرصتها و امکانات نيز مطرح است. براي سالهاي متمادي يک فرد والي بلخ بوده است. پس جدا از پاره شدن عکس يک رهبر قومي مسئله محروميت اجتماعي نيز مطرح است. بنابراين، اين از وظايف حکومت است تا فرصتها و امکانات را ميان تمام شهروندان کشور توزيع نمايد.
دیدگاه شما