صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پس از نواي صلح، طبل جنگ بصدا درآمد!

-

پس از نواي صلح، طبل جنگ بصدا درآمد!

در شرايطي حکومت و شماري از کشور هاي همجوار و نيز برخي از تحليل گران سرگرم تحليل و ارزيابي درباره صلح بودند و نيز مقدمات چندمين نشست صلح در پاکستان مورد بحث قرار گرفته بود ، گروه طالبان با يک اعلاميه و تبليغات وسيع عملياتِ بهاريِ خود را عليه دولت و نيروهاي بينالمللي اعلام نمود. اعلاميه اي که از سوي اين گروه به رسانه ها رسيده است حاکي از آن است که نام اين عمليات بهاري « عمري « گذاشته شده است.
البته که صدور اعلاميه جنگ از سوي گروه طالبان در آغاز هر سال و فصل پديده اي تازه و شگفت انگيز و حتا زياد غيرعادي هم به نظر نمي رسد . چنانچه مقام هاي حکومت نيز اظهار داشته اند که صدور چنين اعلاميه و آغاز جنگِ بهاري طالبان، چيزِ تازهيي نيست و پيش از آن، برخي فرماندهان ناتو و نهادهاي امنيتيِ کشور از چنين برنامه  هايي از سوي طالبان خبر داده بودند. فرماندهان ناتو که بيشتر با وضعيت جنگي افغانستان آشنايي دارند، گفته بودند که طالبان با آغاز فصل گرما، به شدتِ عمليات نظاميِ خود خواهند افزود و تلاش خواهند کرد که مثل سال قبل، کوره جنگ را هم چنان گرم نگه دارند. ناگفته نبايد گذاشت که تنها فرماندهان ناتو نبودند که نسبت به شدت يافتن فعاليت هاي نظامي مخالفين حکومت بشمول طالبان هشدار داده بودند. بسياري از رهبران سياسي و نيز فرماندهان جهادي و بعضي از مسئولان ارشد ولايات هشدار داده بودند که طالبان و مخالفين مسلح براي يک حمله جدي و سراسري بهاري آمادگي مي گيرند.
اما نکته مهم اينک اينجاست که چنين قضايا و اتفاقاق هايي در هنگامي روي مي دهد که دولت و بعضي از تحليلگران و سياستگران کشور و نيز کشور هاي همسايه به شدت اميدوار به پيشرفت روند صلح بودند. چيزي که مقام هاي پاکستاني بارها اعلام داشته بودند که آنان خود را موظف مي دانند تا طالبان را بر روي ميز مذاکره بکشانند . هرچند بعدا اين اتفاق نه تنها نيافت بلکه طالبان با قاطعيت قيموميت پاکستان را نيز نفي ساختند.
دراين باره اندکي اگر به عقب برگرديم بايد گفت  از آغاز ايجاد حکومت وحدت ملي شعار و داعيه صلح شدت و اوج بيشتري به خود گرفت. رفت و آمدهاي سياسي و نظامي و استخباراتي ميان دولت هاي ذي نفع و نيز تشويق ها و ترغيب هاي سياسي و خوش بيني هاي مفرط در رسانه ها و گفتگوهاي خبري به ويژه از سوي دولت مردان چنان به نظر مي رسيد که عنقريب درخت صلح در هنگامه بهار و نوروز شگوفه خواهد و در سال روان مردم ما از ثمره شيرين آن شيرين کام خواهند شد.
اما گويا اين شعار ها و نويدها هم چون ابر بهاري گذرا و بسا از آن هم ناپايدارتر بود. زيرا علي رغم تعيين ميعادهاي مشخص براي ادامه گفتگو و نشست هاي صلح در داخل و خارج کشور شيپور و تبل جنگ و يورش به صدا در آمد.
اينک بايد سوال نمود که صدور چنين اعلاميه اي و به صدا در آوردن شيپورجنگ ، پس از نواختن نواي صلح در فضايي که نه تنها دولتِ افغانستان بلکه اسلام آباد و پکن و برخي از مجامع بين المللي از صلح سخن مي گويند و حاضر به پادرمياني گرديده اند و نويد هاي از نشست هاي قريب الوقوع مي دهند چه پيامي را با خود به همراه دارد؟ بر بنياد گزارش هاي نشر شده عمليات بهاري طالبان در روز هاي گذشته آغاز شده است. آنان عمليات هاي گسترده اي را در برخي از ولايت ها شروع نموده اند. حال در اين زمينه دو پرسش اساسي مطرح مي باشد: نخست اين که آيا طالبان توان مقابله و تهديد جدي حکومت را در عرصه تحت کنترل در آوردن مناطق را دارند يا خير؟ اگر پاسخ منفي باشد باز اين پرسش مطرح مي گردد که غرض از به راه انداختن چنين عمليات هاي که نتيجه اي را براي شان در پي ندارد چيست؟ پرسش دوم اين است که صرف نظر از اين که طالبان در انجام عمليات هاي خويش تا چه اندازه توانايي دارند يا حکومت قادر خواهدگرديد که عمليات هاي آن ها را خنثا سازد؛ چنانچه مقام هاي امنيتي کشور اعلام داشته اند برتري و ابتکار عمل در ميدان جنگ در دست ما است و هم اينک چندين عمليات پيشگيرانه را بر مواضع طالبان آغاز نموده ايم، بطور اساسي و کلي طالبان با انجام چنين عمليات هايي و آن هم دقيقا در چنين شرايطي که بحث صلح و گفتگو در ميان است چه پيامي را مي خواهند برسانند؟
در مورد پرسش نخست بايد گفت که طالبان هر چند در زمينه ايجاد ناامني هنوز فعال هستند و از برخي پتانسيل ها و فرصت ها قادر به بهره برداري هستند اما واقعيت آن است که طالبان ديگر توانايي سال هاي گذشته خود را ندارند و در طي اين مدت به تدريج به ضعف کشيده شده اند. بطور واضح تر اين که طالبان به  تنهايي قادر به سقوط نظام سياسي و حکومت نيستند. خصوصا با ظهور گروه هاي جديد هم چون داعش زمينه و بروز شکاف هاي جدي در صفوف شان، فرصت براي طالبان تنگ تر گرديده است. حال اين که عناصر ديگر همان طالبان ديروزي باشند يا تروريست هاي خارجي باشند که وارد منطقه و کشور گرديده اند به هرصورت اصل موضوع را تغيير نمي دهد. . طالبان طي سال هاي گذشته افراد بسياري را از دست داده اند. اين تلفات خصوصا در رده فرماندهي آنان قابل توجه مي باشد. از جانب ديگر انشعاب هايي که در درون طالبان بوجود آمده است توان آنان را کاهش داده است. نکته مهم تر اين که حاميان بيروني طالبان ديگر مانند سابق حاضر نيستند که تمام امکانات مالي و تسليحاتي را فقط در اختيار طالبان قرار دهند. اينک گروه ها و دسته هاي رقيب هرچند نوظهور در کنار طالبان عرض اندام نموده اند. از جانب ديگر طالبان به دليل رفتار ها و خشونت هاي تکان دهنده اي که مرتکب گرديده اند مانند سابق در ميان مردم نيز از جايگاه و اعتبار لازم برخوردار نيستند. اگر در برخي از مناطق مردم مجبور به تحمل آنان هستند يا از ترس مي باشد يا اين که برخي از تعلقات بويژه نسبت به برخي از فرماندهان آنان است. در نهايت اين که طالبان و گروه هاي مخالف از لحاظ توان نظامي ديگر مانند سابق تهديد جدي به شمار نمي آيند. البته بايد ياد آورشد که بيان اين مسايل هرگز به معناي قوي شدن نيروهاي نظامي حکومت به شکل کامل نمي باشد. هرچند نمي توان انکار کرد که نيروهاي امنيتي کشور در زمينه مقابله با طالبان و مخالفان از تجارب و توانايي نسبي برخوردار گرديده اند اما اين توانايي ها هنوز با چالش هاي بسيار جدي و شکننده روبرو مي باشد. اما آنچه که طالبان قادر به انجام آن هستند دقيقا بخاطر همين چالش ها و کاستي ها در نيروهاي امنيتي مي باشد.
اما درباره پرسش دوم که در صورت ناتواني، هدف از انجام چنين عمليات هايي و روي آوردن به رويکرد نظامي از سوي طالبان و مخالفين در چنين شرايطي چه پيامي را به همراه دارد؟ بايد گفت بخش عمده اين برنامه ها متاسفانه خارج از اداره و رهبري مخالفين مي باشد. يعني اين که اتخاذ چنين تصميمي مربوط به حاميان مالي و تسليحاتي طالبان و مخالفين مي باشد. آنان سعي دارند که به هرطريق ممکن به حکومت افغانستان اين هشدار را بدهند که هنوز همه چيز آنطور که ديده مي شود و شنيده مي شود نيست! هم چنين ممکن است آنان در يک تباني کلانتر مسايل فراتري را از در منطقه دنبال نمايند که ضرورت به دوام خشونت و ناامني دارد. از سوي ديگر چنانچه مسئله و روند به سمت و سويي کشانيده شود که ناچار به ايجاد صلح و گفتگوي حتا نيم بند هم شود بايد با استفاده از اين فشار ها حداکثر اميتاز ها را بدست آورد. بنابراين چنين گمان برده مي شود که اين همه غوغا و ايجاد خوش بيني ها در يک روند هوشيارانه و برنامه ريزي شده اي بوده است تا ذهنيت حکومتگران افغانستان و مردم آن را از اصل مسئله غافل سازند . حال ديده شود که حکومت وحدت ملي در برابر چنين ترفندهاو تبليغات هايي چيزي و توانايي در چنته دارد يا خير؟

دیدگاه شما