صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهي به عوامل هدر رفتن کمک‎هاي جامعه جهاني

-

نگاهي به عوامل هدر رفتن کمک‎هاي جامعه جهاني

ديروز نشست بروکسل با شرکت وزراي خارجه کشورهاي عضو ناتو و افغانستان برگزار شد. در اين نشست ينس ستولتنبرگ، سرمنشي عمومي ناتو از حمايت امنيتي، اقتصادي و سياسي اين سازمان به افغانستان سخن به ميان آورد. اين نشست زمينه ساز نشست وارسا است که قرار است دو ماه بعد برگزار شود که سران کشورهاي عضو ناتو و افغانستان در آن شرکت خواهد کرد. نشست بروکسل در حالي برگزار شده است که افغانستان در لبه پرتگاه قرار گرفته است. وضعيت امنيتي رو به وخامت است. گروه طالبان حملات خود را گسترش داده است. اقتصاد کشور به رکود مواجه شده است. ثبات سياسي شکننده و مشروعيت حکومت مرکزي زير سوال رفته است. در چنين وضعيتي کمک هاي خارجي تنها مايه اميد براي مردم افغانستان و حکومت مرکزي است. حرکت به شکل کنوني ما را به کجا خواهد رساند. از آنجايي که کمک هاي جامعه جهاني طولاني مدت نيست اين سوال جدي و بنيادي است؟ در نوشتار کنوني سعي مي کنم اين مسئله را مورد بررسي قرار دهم.
از آغاز حملات ايالات متحده آمريکا و کشورهاي عضو ناتو به افغانستان و سقوط امارت اسلامي طالبان افغانستان همواره در محراق توجه جامعه جهاني بوده است. کشورهاي عضو ناتو ميليارد ها دالر به افغانستان کمک نمودند. با وجود کمک هاي جامعه جهاني اما، افغانستان تقريبا دست نخورده باقي مانده است. اگر چه دست آورد هاي يک و نيم دهه گذشته را نمي توان انکار کرد با اين حال در وضعيت کنوني همه چيز شکننده است. وضعيت به گونه اي است که دستاوردهاي يک و نيم دهه گذشته در خطر جدي قرار دارد. اگر کمک هاي بين المللي به افغانستان ادامه يابد بعيد به نظر مي رسد که در افغانستان تغيير بنيادي و جدي اتفاق بيافتد. زيرا، ما با چند مشکل جدي مواجهيم که کمک هاي جامعه جهاني يا هدر مي رود و يا وجود گروه هاي شورشي باعث مي شود که کمک ها تغييري در وضعيت به وجود نياورد.
جامعه جهاني يک و نيم دهه به افغانستان کمک نمود اما، کمک ها هدر رفت. هدر رفتن کمک ها ريشه در چند مسئله دارد. فساد يکي از مهمترين و اساسي ترين عامل براي هدر رفتن کمک هاي جامعه جهاني در افغانستان بوده است. کشور هاي کمک کننده به افغانستان با وجود درک اين مسئله و گوشزد نمودن آن به حکومت افغانستان اما، حکومت قابل به مبارزه جدي براي کاهش فساد نبوده است. تا اين جاي کار، حکومت افغانستان چندين بار متعهد به مبارزه جدي به فساد شده است. اولين بار، در سال 2003 ميلادي در نشست توکيو متعهد به مبارزه با فساد شد. در نشست واشنگتن و لندن نيز حکومت در حضور سران کشورهاي کمک کننده تعهد سپرد که با فساد به شکل گسترده مبارزه مي کند. تا کنون اما، فساد در ادارات دولتي کاهش نيافته است بلکه چند لايه شده است. به ديگر سخن، نهاد هاي که حکومت افغانستان براي از بين بردن و کاهش فساد ايجاد نموده است منجر به پيچيدگي و چند لايه شدن فساد شده است.
حکومت رئيس جمهور غني در آغاز اقدامات جدي براي مبارزه با فساد روي دست گرفت. قضيه کابل بانک را يکبار ديگر روي ميز آورد. اما، گذشت زمان نشان داد که رفتارهاي رئيس جمهور بيش از آن که جدي و بنيادي باشد بيشتر نمايشي و براي جلب افکار عمومي و کسب مشروعيت از مردم است. به همين خاطر، با گذشت زمان ما کمتر شاهد اقدامات و رفتارهاي روزهاي نخست رئيس جمهور مي باشيم. بنابراين، اکنون روند مبارزه با فساد در حکومت رئيس جمهور غني همانند روند مبارزه با فساد در حکومت رئيس جمهور کرزي شده است. در آينده نيز کمک هاي که صورت خواهد گرفت بعيد به نظر مي رسد که به صورت درست استفاده شود.
در يک و نيم دهه گذشته، کمک هاي جامعه جهاني به مناطق از کشور بيشتر تخصيص يافت که گروه هاي شورشي حضور قدرتمند داشتند. جهت دهي پروژه ها در مناطق ناامن براساس اين تئوري صورت پذيرفت که دگرگوني و بازسازي مناطق ناامن منجر به صلح و کاهش خشونت مي شود. يک و نيم دهه گذشته نشان داد که اين تئوري جوابگو نيست. کمک ها به مناطق ناامن منجر به صلح نشده است بلکه باعث محبوبيت بيشتر گروه هاي شورشي شده است. در يک گزارش که روزنامه نيويورک تايمز منتشر نمود آمده بود که کمک هاي جامعه جهاني به افغانستان و جهت دهي آن به مناطق ناامن منجر به محبوبيت گروه طالبان شده است. زيرا، مردم فکر مي کرده است که بدون اجازه طالبان اجراي پروژه ها ممکن نبوده است.
در مناطق ناامن که منابع اقتصادي و مالي بيشتري اختصاص داده شده بود و تمرکز اصلي برنامه بازسازي بود از سوي گروه طالبان به چالش کشيده شد. از طرف که پروژه هاي اجرايي مي شد و از طرف ديگر، گروه طالبان اقدام به ويراني آن مي کرد. اين مسئله عامل ديگر در هدر رفتن کمک ها است. اين در حالي است که مناطق امن کشور دست نخورده باقي مانده است و هيچ کار بنيادي صورت نگرفته است. تا هنوز رويکرد کمک اقتصادي و مالي بيشتر به مناطق ناامن وجود دارد. بنابراين، بعيد به نظر مي رسد که کمک هاي جامعه جهاني در آينده بتواند تحول جدي به بار آورد.
کشت ترياک با قدرتمند شدن گروه طالبان پيوند عميق دارد. براساس مطالعات صورت گرفته، گروه طالبان بيش از 40 درصد نيازهاي مالي و اقتصادي خود را کشت، فروش و قاچاق مواد مخدر به دست مي آورد. اين در حالي است که مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر عملا به بن بست مواجه شده است. يک و نيم دهه گذشته مبارزه با کشت ترياک و قاچاق آن ره به جايي نبرده است و افغانستان همچنان بيشترين مواد مخدر دنيا را توليد مي کند. گروه طالبان و ديگر گروه هاي شورشي همچنان از کشت و قاچاق مواد مخدر سود مي برد و به حيات خود ادامه مي دهد. از اين جهت، مي توان گفت که تا زماني که کشت و قاچاق مواد مخدر وجود دارد گروه طالبان و ديگر گروه هاي شورشي وجود خواهد داشت و در طرف ديگر کمک هاي جامعه جهاني هدر خواهد رفت.
مسئله اين نيست که کشورهاي کمک کننده ديگر به افغانستان کمک ننمايد بلکه مسئله اين است که چگونه مي توان عامل هدر رفتن کمک ها را از ميان برداشت. چگونه مي توان فساد را از بين برد و يا کاهش داد. چگونه مي توان گروه طالبان را وادار به مذاکره و گفتگو نمود و يا آن چنان سرکوب نمود که قادر به ايستادن دوباره نباشد و در نهايت اينکه چگونه مي توان از کشت و قاچاق مواد مخدر جلوگيري کرد. کشورهاي کمک کننده در کنار اينکه افغانستان حمايت امنيتي، اقتصادي و سياسي مي نمايد لازم است که توجهي به اين موارد نيز داشته باشد تا کمک هاي آن ها منجر به تحول و دگرگوني در افغانستان شود.

دیدگاه شما